2777
2789
عنوان

کیا از دست بچه هاشون خستن و کم مونده کفر بگم بیان..

| مشاهده متن کامل بحث + 30043 بازدید | 677 پست
ره تغذیه نبود والا ناهار هیچی نداشتم بخورم وقت غذا درست کردن نداشتم با این بچه

پس چي كار ميكردي؟خواهش ميكنم بگو من شيرم قطره قطره مياد بچم همش از گشنگي جيغ ميزنه گناه داره.ديروز زير سينم بود هي نق ميزد سينمو در اوردم فشار دادم ديدم يه قطره هم ندارم😢

كلا ما ايرانى ها اينجورى هستيم كه حتي تو جايى كه هيشكى نميدونه ما كى هستيم اصلا از كجا هستيم؟؟؟اصلا چه شكلي هستيم؟؟؟داريم پز ميديم...يعني در اين حد فناااااا🤤پز ميدى كه چى بشه؟سايت براى رد تبادل نظره نه پز دادن!!!ميخواى پز بدى؟زحمت بكش برو خونه خالت اينا به خاله و عروس خالتو دختر خالت پز بده كه حداقل بدونن كى هستى.هه😏

البته  من برای دخترم از ۵ ماهگی کارتون ها ی خیلی شاد هم میذاشتم دان کرده بودم از نت ، میذاشتم تو کریر جلو تلویزیون ساکت میشد البته به شما توصیه نمیکنم چون نتیجه ش این شد که الان خیلی تلویزیون نگا میکنه

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



 دقيقا منم تو وضعيت بدي هستم.امروز براي اولين بار از خدا مرگ خودم و بچه هامو خواستم ...يه پسر ه ...

بچه يه جاش عفونت داره خوووب😲

خداياخودتدخترم را،فاطمي و زينبيبگردان  براي حاجت دلم يه صلوات بفرستيد❤️
زمان قدیم بچه ها اینجوری نبودن به قول مادر بزرگم سینه مینداختیم تو دهنشون میخوردن میخوابیدن . اما ال ...

الان خیلی ها ب خاطر زایمان عوارض طولانی مدت دارن...همسایه مون سالهاس ک افسردگی بعد زایمانش خوب نشده  در حالی ک قبل زایمان نمیدونست افسردگی چیه...من وسواس فکری و افسردگی شدید و وسواس بعد زایمان گرفتم   بعد 3 سال بهتر شدم اما  وسواس فکریم خوب نشد...همسایه دیگه مون سالهاس بعد زایمان و سقطش کم خونی بشدت زیاد داره...

ای هیچ ،برای هیچ ، برهیچ، مپیچ ...کار خوب فقط زمانی ارزشمنده که فقط برای رضای خدا و خالصانه باشه...ما باید حتی برای تک تک کلمات در فضای مجازی اون دنیا جواب پس بدیم...
منم اینجور بودم تا مرز خودکشی رفتم ولی دیگه بردنم روانپزشک قرص بهم داد تحملم بالا رفت

قرصا رو میخوردی  خوابت نمیگرفت؟ از شدت خواب الودگی قرصا میتونستی ب بچه ات برسی؟؟

ای هیچ ،برای هیچ ، برهیچ، مپیچ ...کار خوب فقط زمانی ارزشمنده که فقط برای رضای خدا و خالصانه باشه...ما باید حتی برای تک تک کلمات در فضای مجازی اون دنیا جواب پس بدیم...

استارتر جان زیاد به خودت تلقین نکن که نمیتوتی وکم طاقتی درعوض به خودت مسلط باش وبگو من مادرم خدا به مادرها ان چنان قدرتی داده که میتونن خیلی چیزها رو تحمل کنن .به نظر من توی بچه بزرگ کردن حاملگی ومخصوصا درد زایمان سخته ولی بچه که دنیا بیاد کارت راحت میشه و با سروکله زدن باهاش یه دفعه میبینی بزرگتر وعاقلتر شده

من شهریور میخوام اقدام کنم برا بارداری خیلی استرس دارم ومیترسم اینجارو هم که خوندم دیگه دارم سکته می ...

همه مثل هم نیستن

شاید شما مادر صبوری بودی

همون. چشاته. که تورو. انقد. عزیز. میکنه😘درخواست دوستی نمی پذیرم
الان خیلی ها ب خاطر زایمان عوارض طولانی مدت دارن...همسایه مون سالهاس ک افسردگی بعد زایمانش خوب نشده ...

منم داشتم ۳ ماه

تا ۶ ماهگی بچم خوب شدم.ویتامین  ب کمپلکس هرروز میخوردم خیلی  تاثیر داره

همون. چشاته. که تورو. انقد. عزیز. میکنه😘درخواست دوستی نمی پذیرم

بخدا ک بچه منم اینجوری بود هم کولیک خیلی شدید داشت هم رفلاکس، منم ک ی ادم فوق فعال وقتی دیدم بچم اینجوریه افسردگی شدید گرفتم

تا۴ماه فقط ده روز اول خونه خودم بودم باقیش یا باماشین تو خیابونا بودیم یا خونه مادرم

یادمه دیگ انقدر شرایطم بحرانی بود خودم سردی و فاصله بین خودم و شوهرم حس میکردم

دیگ کمر همت بستم

انقدر درطول روز بازیش میکردم و میبردم تو حموم نگهش میداشتم ک شبا خسته میشد، یوقتایی بهش استا هم میدادم ک بخوابه منم بخوابم 

خلاصه ک اون روزای جهنمی تموم شد الان یکم بهتره

بنظرم پسرت یا رفلاکس داره، یادندون درمیاره یا اگ بهم نخندی چشم خورده ک انقدر ناارومه

پسرم الان یه هفته ست نمیاد ببرمش حموم بعد امشب هی شیطونی میکرد و باباش عصبانی شد گفت بگیر بخواب گفت ...

کجاااااییییی توووووو دیگه نیومدی تاپیک گلبوته عزیزم چرا تو فکرت بودم تگ کردن اسمت یادم نبود 😓😓😓😢😢😢😢

اگر به شما بگویم ده سال بعد زندگی شما دقیق مثه امروز است بعید است زیاد خوشحال شوید  پس چرا تا این حد از تغییر میترسید؟  

من عاشق کار کردن بیرونم از وقتی ازدواج کردم نشستم خونه احساس میکنم عصبی وافسرده شدم الان دنبال کار میگردم نیس از یه طرفم سنم میره بالا باید بچه بیارم یعنی دیگه موندم چیکار کنم

 داشت ررمان کردم نمیدونم جه مرگشه خدا کنه بیاد سر قبرم اینجوری گزیه کنه الهی بی مادر بزرگ شه

با تمام وجودم درکت میکنم بعدا و بعد چند سال کامل راحت میشی اما دیگه فکر بچه دوم هم نمیکنی 

ان مع العسر یسرا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز