عزیزان میخام بدونم جای من بودین چکارمیکردین؟ قبل عید خاهرشوهرم براثر یک سوتفاهم فکرکرد ما نمیخایم ماشینمونو بهشون قرض بدیم.زنگ زد بدصحبت کرد ولی من باروی خوش خاستم متقاعدش کنم که اشتباه میکنی سوتفاهم بوده بهم گفت اینا همه حرف اضافست وکلی بد وبیراه.........منم گفتم اصلا چرا بابرادرت حرف نمیزنی به من چه و گوشی و قطع کردم.من بلدنیستم جواب بدم و کم میارم خلاصه گذشت تا عید...........بگم بقیشو؟گوش میدین؟
بفرما عزیزم
بوگو
عید ما رفتیم مسافرت اونم رفت خونه مادرش شهرستان>روز تحویل سال زنگیدم خونه مادرشوهرم عید و به مادرشوهرم تبریک گفتم فورا گفت گوشی و بدم به کی تا صحبت کنی؟منم فهمیدم دوست داره با خاهرشوهرم حرف بزنم گفتم بده به........
خبببببببببببببببببببببببببببب
خوب یعنی به خاطر مادرشوهرت ناراحتی رو یادت رفت باهاش صحبت کردی؟
باهاش صحبت کردم اونم خوب حرف زد بعدگوشی و دادم همسرم هم باهاش حرف زد وتموم شد.16هم ما اومدیم خونه و اونا هم برگشتن خونشون دیگه باهم حرف نزدیم.من میگم باید بعد از زنگ من برا تبریک عید حالا نوبت اونه بزنگه درسته؟
اره چون مادرشوهرم خیلی خوبه نمیخاستم ناراحت بشه
حالا تو هم بزن عیب نداره
یعنی چی دوباره اون زنگ بزنه تبریک بگه واااااااااااااااااااااااااااااااااااا این چه جوریشه
اره درسته
نه اینکه تبریک بگه.بزنگه احوال پرسی
همیشه تند تند به هم زنگ میزنید مگه؟ من روابطم با خواهرشوهرام خوبه ولی اگه یکیمون با اون یکی کار داشته باشه زنگ میزنیم همینجوری نه
از شما منظورمه
خوب عزیزم اون بزرگتره یا کوچکتر؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز