البته اگه میگفت منو با مامانو بابا یه اندازه دوست داره ناراحت نمیشدم
سلام سایان جون خوبی؟؟؟؟؟؟
من بهش حق میدم چون بالاخره هر چی باشه مادرشه......... و می دونم هنوزم یه ذره منو بیشتر از اون دوست داره
سلام به روی ماهت هنی جون ...خوبم
از اولش معلوم بود آقای امید به چه منظوری این سوالو می پرسن
خب معلومه همه یا بهتره بگم خیلی ها چه مرد چه زن خونوادشونو که از ابتدای تولدشون باهاش بودن و بیشتر از همسرشون دوست دارند
خب معلومه همه یا بهتره بگم خیلی ها چه مرد چه زن خونوادشونو که از ابتدای تولدشون باهاش بودن و بیشتر از همسرشون دوست دارند
میدونید چون شما مادر و خانواده خودتون دوست دارید حتی بعضی ها بیشتر از شوهراتون اگر یه وقت چیزی بگند یا کاری بکنند ناراحت نمیشید و به دل نمیگیرید ولی چون این حس به خانواده شوهر ندارید اگر چیزی بگند یا کاری بکنند با توجه به سابقه ذهنی که وجود داره سریع موضع میگیرد ناراحت میشید و با همسرتون شاید دعوا و بحث کنید
جالب بود اقا امید
من نمی تونم بین شوشو و دختر و مامان و بابام فرقی بذارم به قولی همه را یه مدلی دوست دارم ولی در کل عاشقانه دخترم را ستایش میکنم..
خانواده شوهرم را هم خیلی دوستشون دارم چون خیل خوب و فهمیده هستند و در حد توانشون برامون مایه میذارن
من نمی تونم بین شوشو و دختر و مامان و بابام فرقی بذارم به قولی همه را یه مدلی دوست دارم ولی در کل عاشقانه دخترم را ستایش میکنم..
خانواده شوهرم را هم خیلی دوستشون دارم چون خیل خوب و فهمیده هستند و در حد توانشون برامون مایه میذارن
خونوادم که شامل همسر و دخترم می شه.
پدر و مادرم که خیلی دوستشون دارم.
خواهر و برادرام.
چند تا دوست خوب هم دارم.
بعضی از بزرگان و مفاخر کشورمون رو هم خیلی دوست دارم.
از کسی بدم نمیاد. کلاً به همه احترام می زارم و یک اصولی رو در ارتباط با همه افراد رعایت می کنم.
یک نفر باید خیلی خیلی کارای بدی بکنه که دید من نصبت بهش منفی بشه ولی یه اخلاقی دارم که اگه کسی از چشمم بیافته دیگه افتاده! یک مثلی هست که می گن فلانی مثل اشک از چشمم افتاد، منم همینطوریم. وقتی یک نفر از چشمم بیافته دیگه هیچی درستش نمی کنه. متاسفانه چندنفری هم دور و برم هستن که اینطوری در موردشون فکر می کنم.
پدر و مادرم که خیلی دوستشون دارم.
خواهر و برادرام.
چند تا دوست خوب هم دارم.
بعضی از بزرگان و مفاخر کشورمون رو هم خیلی دوست دارم.
از کسی بدم نمیاد. کلاً به همه احترام می زارم و یک اصولی رو در ارتباط با همه افراد رعایت می کنم.
یک نفر باید خیلی خیلی کارای بدی بکنه که دید من نصبت بهش منفی بشه ولی یه اخلاقی دارم که اگه کسی از چشمم بیافته دیگه افتاده! یک مثلی هست که می گن فلانی مثل اشک از چشمم افتاد، منم همینطوریم. وقتی یک نفر از چشمم بیافته دیگه هیچی درستش نمی کنه. متاسفانه چندنفری هم دور و برم هستن که اینطوری در موردشون فکر می کنم.
بله امید جان بهتون حق میدم
توی نی نی سایت و متاسفانه توی اکثر تایپیکا از مامی شوشو و آبجی شوشو پر شده ولی حالا یه سوال اگه شما
جای ما بودید و آبجی شوشو و مامی شوشو همه جوره توی ذوقتون می زدن اونوقت چیه ؟؟ اصلاً بهتر بگم اگه خانواده
خانومت باهات بدخلقی کنند اونوقت موضع شما در مقابل اونا چیه ؟؟؟؟؟
توی نی نی سایت و متاسفانه توی اکثر تایپیکا از مامی شوشو و آبجی شوشو پر شده ولی حالا یه سوال اگه شما
جای ما بودید و آبجی شوشو و مامی شوشو همه جوره توی ذوقتون می زدن اونوقت چیه ؟؟ اصلاً بهتر بگم اگه خانواده
خانومت باهات بدخلقی کنند اونوقت موضع شما در مقابل اونا چیه ؟؟؟؟؟
خب معلومه همه خانواده خودشونو بیشتر دوست دارن ولی خانواده خود ادم از روی غرض حرفی به ادم نمیزنه ولی خانواده شوهر چراا
من مجردم ولی اگر این اتفاق بیفته در اینده
چیزی نمیگم چون شخصیت اونها شکل گرفته نمیتونند عوض بشند اگر من بخام خوشبخت بشم باید طوری رفتار کنم که هم همسرم هم خانوادش نظرشون عوض بشه نه اینکه زود موضع بگیرم بخام جر وبحث کنم
چیزی نمیگم چون شخصیت اونها شکل گرفته نمیتونند عوض بشند اگر من بخام خوشبخت بشم باید طوری رفتار کنم که هم همسرم هم خانوادش نظرشون عوض بشه نه اینکه زود موضع بگیرم بخام جر وبحث کنم
من دخترم را بیشتر از همه دوست دارم و بعد خانواده ام و از کسی بدم می آید که دو رو باشد در ظاهر با من خوب هستند و پشت سرم حسودی و بدی می کنند به عنوان مثال 2 تا جاری ام چون تا الان خوبی کردم جز بدی ندیدم در سال جدید کاری کردند که تصمیم گرفتم بگذارمشان کنار و باعث بشوم بیشتر از قبل لجشان در بیاید
شما چه کار کردید حتما اتفاقی افتاده که اینطوری شده هیچ وقت یک طرفه قضاوت نکنید حتما دلیلی داشته هرچند که کار ایشون هم اشتباه بوده
من که ازهیچ کسی بدم نمیاد!
ببینید آقا امید این حسی که ما نسبت به مادر شوهر یا خواهر شوهر داریم دقیقاً مثله این حس رو اونها هم نسبت به ما دارند
به عنوان مثال وقتی مادر شوهر من میاد خونه من برای شام یا هر چیز دیگه حتی یه نمکدون جابهجا نمی کنه
ولی مادر خودم تا ظرفهارو سرجاشون نذاره از خونم نمی ره
وقتی خواهر شوهرم مهمون داره مادر شوهرم از یک روز قبل می ره به کارهای دخترش می رسه ولی توی خونه من دست به سیاه و سفید نمی زنه
دقیقاً این حس اوناست نسبت به من که عروسشون هستم
منم هیچ وقت توقع ندارم حس به دخترشون رو به من هم داشته باشند
به عنوان مثال وقتی مادر شوهر من میاد خونه من برای شام یا هر چیز دیگه حتی یه نمکدون جابهجا نمی کنه
ولی مادر خودم تا ظرفهارو سرجاشون نذاره از خونم نمی ره
وقتی خواهر شوهرم مهمون داره مادر شوهرم از یک روز قبل می ره به کارهای دخترش می رسه ولی توی خونه من دست به سیاه و سفید نمی زنه
دقیقاً این حس اوناست نسبت به من که عروسشون هستم
منم هیچ وقت توقع ندارم حس به دخترشون رو به من هم داشته باشند
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز