شوهرم از کنترلم خارج شده زندگیم رو به زوال است

انقدر بددهن هست هرچی ازدهنش درمیادمیگه  همیشه کتکم میزنه میخنده

گلم اعتقاد داری به دعا گرفتن و این چیزا؟برو پیش کسی بنظرم

نه اصلا فامیلن اعتقادنداریم.

باچشمای خودم دیدم براش گرفتن.

مادرشوهرمم خودش گف من براپسرم میگیرم گوش به حرف من وخاهرش باشه

همیرم به کمک من نیاز داره چطور تنهاش بزارم وقتی میدونم تومخفی براش دعامیگیرن تابتونن پولاش بگیرن یا ۲۴ساعته اختیارشو بگیرن

من بایدکمکش کنم فقط بلدنیستم کمکش کنم

خدا لعنتش کنه احمق بیشعور

خیلی راحت بهم ۲هفته پشت سرهم رفتنی بعدمن میومدن میگفتن رفتیم دعابگیریم یبارم خاهرش دعاروهمون روز دومین بار به طرف شوهرم حرکت میداد من تاحالاندیده بودم شوعرم ازاونروز کلا بهم تغییر کرد

مادرش گف من میرم براپسرم دعامیگیرم بحرف من وخاهرش باشه گف یمدت اثرداره تااثرش تموم نشده بازم میریم

بردامادشونم میگیرن دیگه نمیدونم مال اون چیه

وای خدا😲😲🤤🤤🤤اینا دیگه کین؟؟؟؟؟نگران نباش عزیزم خدای تو هم بزرگه.صبح میشه این شب❤❤

باورتون میشه شبا گریه میکنم انقدر تا بیدارمیشم میبینم باگریه خابم برده

عزیزم😔😔بخدا خیلی ناراحت شدم برات کاشکی کاری از دستم برمیومد واست انجام میدادم😢😔❤

من که لوس بزرگ شده بودم حتی به یه جوراب بهترینش میپوشیدم‌الان حقه انتخاب لباس ندارم لباس عروس که تنها آرزوی هردختربود بهم گفتن ساکت باش خودمون کرایه میکنیم بغذ کردم هیچی نتونستم بگم تومغازه برام انتخاب کردن عروسی میرم برام انتخاب میکنن همسرم نمیتونه بهشون چیزی بگن

گلم اینجور بود تو عقد چرا جدا نشدی؟راستی اشتی نکردین؟معذرت خاهی نکرد؟😠😠😠

نه نکرد ولی حرف میزنیم، لثم زخمی شده هیچی نمیتونم بخورم فقط مایعات با نی میخورم

منو نمیدادن بخاطراخلاق مادرش ازتحقیق درنیومده بود گفتم بامادرش ازدواج نمیکنم که بزوررفتم عمومم گف بلوز نیس عوض کنی قول دادم رفتم باآبرو زندگی کنم

بعدشم مامانم ازروزی فهمید من مخامش مادرش اونجوری مریض شد فشارقلب دیگه میترسم

باهاش سرسنگین باش .سر به سرشم نزار الان که میدونی رفتارش اینجوره شاید خدا زد تو سرش کمی رفتارش بهتر شد.ناامید نباش گل قشنگم❤

توافطاری گف من هیچ جوری ولت نمیکنم منم گفتم اذیتم میکنی گف دست خودم نیس نمیفهمم