2777
2789

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



همیشه هرجا میخواستم برم زنگ میزدم به گوشیت میپرسیدم چه جوری برم....طرح ترافیک هست یا نه..........امروز داشتم میرفتم جایی...........نبودی ازت بپرسم............چقدر دل آشوبه گرفتم..............مردم تا رفتم و اومدم همش به یاد تو بودم.............میدید منو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وای که چقدررررررررر جات خالیه............
دکتر فتح سامی 15 بهمن
سلام من هم ده سال قبل برادرم را از دست دادم یک پسر 3 ساله داشت که الان ماشاله بزرگ شده . درکت میکنم خیلی سخته اما بهش عادت میکنی این دردی نیست که خوب بشه تا اخر عمر با خودت داریش اما سال به سال ارومتر و صبورتر میشی . اما باید خدا را شاکر باشید .
اسفند سال قبل برادر همکارم بعلت سکته فوت کردن اوایل بهمن امسال خانواده همون خدابیامرز( همسر و دو تا پسرش و عروسش) دچار گاز گرفتگی شدند و متاسفانه دو تا پسر و عروس خانواده که نامزد بودن فوت کردن مادرشون هم رفت کما و دیروز صبح ایشان هم فوت کردن . یعنی تمام اعضای خانواده در طول یکسال فوت کردن . قراره سالگرد پدر رو با چهلم پسرها و عروسش بدن . . .
ببین افراد دیگری هستند که داغ های بزرگتری و رو باید تحمل کنن پس در همه حال شاکر خدا باشید و صبور .
امیدوارم همیشه سالم و موفق باشید...
همیشه راهی وجود دارد که دل دیگران را نشکنیم
عزیزم منم تو غم خودت شریک بدون. منم مثل خودت برادر جوونم رو 28 صفر امسال از دست دادم. من که تحمل ندارم کسی بهم تسلیت بگه چون هنوز رفتن برادر عزیزمو باور نکردم. از خدا مد خوام به شماو خانوادت صبر بده.
راستی برادر من صبح ساعت شش و نیم صبح جلوی چشم مامانم رفت زیرزمین و دیگه برنگشت. در اثر انفجار گاز. مامان هنوز منتظره که بیاد.
چه کار میتونیم بکنیم جز شکر
آسمان مامان ارغوان ........منم بعد از گذشت 24 روز هنوز باور ندارم و باور میکنی از تسلیت گفتن بدم میاد......همیشه همه بهم میگفتن ایشالااا عروسی حسین داداشت...........اینو دوست دارم.......کاش هنوزم بهم همینو بگن.........

آنا جان اون 4 نفر از کما دراومدن...........یکیشون هنوز توی بیمارستانه و حالش چندان مساعد نیست.البته از کما دراومده ولی خب...........همشون دچار ضایعه ی مغزی شدن............یکی از دوستای برادرم دستاش کار نمیکنه.........یکیشون فراموشی گرفته.........یعنی همه رو میشناسه ولی هیچی از گذشته یادش نیست.........همشون جوون.......دچار ضایعه شدن........ای وای.........این چه سرنوشتی بود آخه واسه این جووناااااااااا............
دکتر فتح سامی 15 بهمن
پریشب همسرم خوابشو دیده........میگه کاپشن همیشگیش تنش بود تر و تمیز............میگه خیلییییی خوشحال بود.... شوهرم میگه من و شوهرم نشسته بودیم .........یهو دیدیم حسین اومد............میگه توی خواب یادم نمی اومد که حسین فوت کرده ولی خیلی برام عجیب بود دیدنش............میگه نفیس اومد با تو حرف زد و سلام علیک کرد........خوشحال........بعد میگه اومد با همسرم سلام کرد و بوسش کرد و ازش تشکر کرد...........آخه تمام کارای حسین و همسرم انجام داد واسه مراسم خاکسپاری و غیره.......فکر کنم به خاطر اینکه خیلی خوب انجام داده بود اومده بود از همسرم تشکر کرد.............

آخه تشکر نمیخواد که داداشم...........ما قرار بود توی جشن عقدت که عید بود برات کار کنیم .....کادو بخریم برات.......نه توی مراسم خاکسپاریت................وای خداااااااااااااااااااااااااااااا..........دلم داره آتیش میگگیره.......................
دکتر فتح سامی 15 بهمن
راست میگید
اصلا باور کردی نیست
وقتی یکی به آدم تسلیت میگه انگار خنجر به قلب آدم میکشن

منم بابای گلم مهرماه بر اثر تصادف فوت کرد...
هنوز باور ندارم. وقتی یکی بهم تسلیت میگه میخوام خفش کنم.
دیگه همه از حالتهای من فهمیدن. هیچکس بهم تسلیت نمیگه و فقط وقتی بهم میرسن از خوبیهای بابام میگن
فَاجِبنی یا الله ...
نفیس جان به احترامت دو تا پست تسلیت و دعا و تسلی و احوالپرسیم را برداشتم . چون دوست نداری . یعنی پذیرش نداری الان اما دوستانه بگم بهت که چرا دوست نداری تسلیت گفتن را بشنوی در حالیکه ماجرای تلخ را توضیح دادی و طلب دعا کردی ببین دوست عزیز شما در مرحله انکار هستی الان و در این حد طبیعی است چون هنوز سوگواری کردن درست را انجام ندادی. همینکه جلوی گریه ات را میگیری همینکه رعایت دیگران را میکنی و به درون خودت غم را فرو میبری این همان سوگواری نکردن است و اگر اینطوری ادامه بدی به مرحله های بدتر میرسه یعنی پله پله بطرف حالتهای بد و بعدا ماندن در سوگواری نکردن که اونوقت باید از روانشناس حتما کمک بگیری چون مراحل درمان داره. بهر حال عزیزم روزها برو به کنارش بشین باهاش حرف بزن یا بدفعات برایش نامه بنویس و برو در کنارش برایش بخوان. فعلا این بهترین راهه برات. دیدم اگر بهت نگم پس دوستت نبودم در این تاپیک اندو ه بارت ودرداور. میگن دوست اونیه که بگریوند تو را و دشمن اونیه که بخندونه ترا. ارام باشی.
این سنم واقعی  نیست لطفا در خصوصی نپرسید .
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز