سلام
بابای من پزشکه
جایی که کار میکنه 1 منشی داره که جدیدا مامانم حس کرده مشکوکه
بعضی وقتا که با بابام تنهان میاد میشینه تو اتاق پیشش و براش درد و دل میکنه که بابام معتاده و مامان ندارم و میرم خونه باید کلی کار کنم و اینا
هی هم چیپس و پفک و اینا میخره میاره به بابام تعارف میکنه
کلا تیریپ راحته
مامانم میگه تو دور و زونه الان 1 دختر بی قصد و غرض نمییاد با 1 مرد تنها تو اتاق بشینه
من به مامانم گفتم شاید از رو سادگیشه
نظر شما چیه؟
شرم میکنم که وزن سیری ام را با ترازوی کودک گرسنه کنار پیاده رو بکشم . . . !