2777
2789
سلام آذینا جان درکت می کنم
اما من... خواننده خاموش این تاپیک هستم
من و جاری ام دو نقطه دور از هم هستیم و تا حالا از جاریم خیلی رنج دیدم و با اون که آدم مهربونی هستم (بخدا) اما از این آدم متنفرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم
من فوق لیسانسم، از یک خانواده تحصیلکرده، با شوهرم بیگانه هستیم، از تمام اعضای فامیل شوهرم خوشگلتر و سرترم (بخدا منظورم توهین به اونها نیست اما)، اجتماعی و با تمام اعضای فامیل شوهر مهربونم ولی نمی گم چه کارهایی براشون کردم از نگهداری از پدر شوهر با وجود مشغله کاری تا خواهر شوهر در دوران بعد از زایمان و گذشت مالی که نمی خوام بگم چون حرصتون در میاد که من شاید احمقم و هیچ احساس بدی هم نسبت به این کارها ندارم اما..
جاریم نسبت به برادر شوهرم مثل آسمون و زمین هستند واقعا زشته تا جایی که من تا بعد از عقد نمی دونستم که جاری دارم و خانواده شوهرم پنهانش می کردن، تا پنجم ابتدایی درس خونده و بی سواده ولی برادر شوهرم تو ترکیه صنعت توریست خونده، هیچ هنری نداره، از یک خانواده بی اصل و نسبی هست که همش پدر و مادرش دادگاه و پاسگاه دارن و مادرش و خاله هاش تو کوچه موهای همو می کشن و شیشه همدیگر و با سنگ می شکنن، تو کل فامیلشون یک دیپلم ندارن
اما شوهرش مثل کوه پشتشه و مادرشوهرم و خانوادش خیلی ازش می ترسن و همش براش پول می دن و طلا می خرن و وقتی از راه دور می ره خونشون گوسفند می کشن ولی برا من هیچی تا حالا نخریدن و وقتی می رم خونشون خیلی عادی برخورد می کنن آخه چرراااا
تازه این جاری تازه فهمیدم چه حرفهایی پشتم می زنه در حالی که من تا همین الان هیچی ازش به کسی نگفته بودم از نازا بگیر تا پیر... من فقط دوسال ازش بزرگترم ویک پسرم دارم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام
اذینا جان شما لطف داری . نمی دونم من که فعلا عکس العملی انجام ندادم . به خدا می سپارمش . خودش میدونه و خدا

صبرینا جان شاید زیادی مایه ذاشتی براشون . یه قانون رو یادت نره : نه برای خانواده شوشو خودکشون کن نه ازشون توقع داشته باش . عزیزم مهم اینه که ببینه با عشق و علاقه این کارا رو انجام میدن یا از روی اجبار و اینکه احساس قلبی شون نسبت به شما دوتا چیه . ایا قدر کاراتو می دونن و احترامت رو دارن ؟ ممکنه شوهرش ( برادر شوهرت ) بهشون پول میده که این کارها رو برای زنش بکنن .
در مورد اینکه پشت سرت حرف زده : اگه خانواده شوهرت عاقل باشن خودشون متوجه میشن قصد اون چیه و اگرم نه ، شما نمی تونی طرز فکرشون رو عوض کنی . بهر حال راه خودتو ادامه بده و خودت رو به خدابسپار که مکر خدا بالاتر از همه مکارها است . خوبه شما با جاری ات مشکل داری من که با خالللللللللللللله شوشو !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام صبرینای عزیز....
میدونی چرا اینقدر عزتشو دارن چون شوهرش هواشو داره,وقتی یه زن تو جمع خانواده شوهر عزیز میشه که برای شوهرش عزیز باشه اونا وقتی ببینن شوهرش مثله یه کوه پشته سره زنشه برای اونام اینجور جا میفته که این زن چقدر خانوم و قابل احترامه.....
مامان ایلیا جون حالا نگیین هر چی میگیم دلیل میاری چون دقیقا همینارو کردمو نشده مثلا غذا کم درست کردم اومدن دستور داده پاشو غذا درست کن مادرشم چشم غره رفته بمن که چرا نمیکنم بعدم تخم مرغ بپزم مادرش میره میگه بیچاره پسرم از کار میاد ناهار جلوش نیممرو میزاره زنش همش به غرو فرش میرسه درثانی من والا مث اونا پررو نیستم و سبک نیستم شخصیت دارم حالا دیر به دیر میرم میرن تو اتاق قایم میشن منو تنها میزارن شوشو عین اینکه کوره اونارو بد نمیدونه یه چیزی میگم جنگ میشه خون میوفته تو زندگیم تازه یه بار با جاریم قرار گزاشتیم تند تند بریم دوروز نشده مادر شو بهم گفت پدر شوشو میگه چیه اینا همش میان تو این گرونی تو دعوت میکنی؟منم میگم نه خودشون میان خاهر شو هم میگه به عروسا خیلی رو میدی .
ینی بصورت درد دل حرفشو میزنه کسی رو بد میکنه تا حرفشو زده باشه دیگه نرفتیم دیدیم دعوا میشه خونشون این ازین

یه جاریم تو یه طبقه پایین اونان چون تو یه جا هستن معلومه نمیرن اونجا اون یکی جاریمم بیچاره مث من همش دک میکنه خونش خون افتاده چون شوشوش سرزده یهو به دستور مادرش میره دنبالش میبره خونش
منو بابایی منتظرتیم کوچولوی قشنگم زودی بدو بیا بغلیمون .😘
تشکر از نظراتتون
من شاید حسادتم می شه که رنج می برم وقتی تفاوت ها رو می بینم
برادر شوهرم که 4 سال از شوهرم بزرگتر هم هست به شوهرم حسادت می کنه، و از وقتی من با شوهرم ازدواج کردم این حسادت رو با خوب جلوه دادن زنش جلو خانوادش پنهان می کنه، مثلا زنش رو موقع بارداری می بره خونه مامانش و راست و چپ به مامان و خواهراش دستور می ده که براش چی بپزن و چی کار کنن.. براش چی بخرن...البته برادر شوهرم نه تنها در این مورد به خانوادش کمک نمی کنه یعنی یواشکی پول نمی ده بلکه ازشون پول می گیره خانوادش هم از شوهر من...شوهرم واقعا ترقی کرده از همه لحاظ، رئیس یک اداره است و استاد دانشگاهه، 11 جلد کتاب نوشته و سری تو سرا داره، من هم خوب تحصیلاتم خوبه و از خانواده سرشناسی هستم در حالی که زن اون نقطه مقابل منه... اما تازه شنیدم که قبل به دنیا آمدن پسرم جاری ام به همه گفته من چون سنم بالاست بچه دار نمی شم (فقط دو سال ازش بزرگترم) اون جاری بزرگه هست ... مامان جاریم و فامیلشون هم به همه گفتن که شوهر من با یک مرد می خوابه () یعنی با زنی که کلا نازاست که خدا کورشون کرده و پسر نازنینم رو بهم داده... حالا اگه من نازاباشم باید یک همچین چیزی به من نسبت بدن
خیلی بی شعورن...
من ساده مثل پ پ ها بودم و تا الان نمی دونستم این حرفا رو بهم زدن... البته خانواده شوهرم احترام منو دارن اما از اون هم اصلا بد نمی گن و خیلی راحت می گن فلانی اینطوری کرد، دعوا کرد، به ما اینجوری گفت... من که تا حالا از گل بهشون نازکتر نگفتم ولی اگه بگم خدا می دونه چی کار می کنن.. خدا رو شکر که زندگی خودم خوبه و من هم ذاتم بد نیست که بخوام چشم به کمک خانواده شوشو بدوزم و هر کاری از دستم بر بیاد به خاطر خدا انجام می دم براشون
صبرینا جان
عزیزم وقتی خودت و شوهرت اینقدر خدا رو شکر در اوج موفقیت هستین و از هر لحاظ بالا هستید اونوقت از حرف یه ادم عامی و بیسواد ناراحت می شی ؟ من همیشه می گم باید از کسی ناراحت شد که سرش به تنش بیرزه نه کسی که تو این دوره زمونه تا کلاس پنجم بیشتر درس نخونده . برادرشوهرتم که دلیل کاراش معلومه . خدا رو شکر که محتاج کسی نیستین و ایشالا هیچ وقت هم نشین .به هیچ وجه فکرت رو درگیر چنین ادمی نکن بلکه دلت براش بسوزه . اخه مگه شما از نظر سطح فکری و کلاس اجتماعی در یه حد هستین که از دستش ناراحتی ؟ شما اصلا اگه اون بهت فحش هم دادنباید ناراحت بشی چون اصلا در حد و اندازه شما نیست . منظورم از نظر تحصیلات و شغل و... نیست چون اینا ملاک انسانیت نیست . خیلی افراد هستن با اینکه شغل خوبی ندارن و تحصیلات هم ندارن به قدری انسان هستن که ادم با تمام وجودش بهشون احترام میذاره . متاسفانه با حرفهایی که می گی جاریتون از انسانیت هم چنان بهره ای نبرده . پس اصلا اونو هم شان خودت ندون و اصلا اهمیت نده به حرفاش چون عملا خودتو به اندازه اون پاین می یاری . هر حرفی ازش شنیدی فقط یه پوزخند بزن .

منم حرفای خاله شوشو رو که شنیدم اولش داغ کردم ولی بعدش خوشحال شدم چون فهمیدم حتما کمالاتی !!!!!!!!!!! دارم که مورد حسادت قرار گرفتم ( البته اصلا دوست ندارم این جوری فکر کنم ) . مطمئن باش این حرفای جاریت رو عاقلان باور نمی کنن . دختر خوب انرژی ات رو روی خودت و زندگی ات بزار . مگه ادم از یه شخص کوته فکر و بد دهن ناراحت میشه ؟
شیما جان عزیزم متاسفم . نمی دونم چی بگم . این مشکلو با شوشوت حل کن . اصلا یه کاری حالا که اینطوره وقتی میان خونه ت تا می تونی بریز و بپاش تا شوهرت مجبور بشه هی بخره بریزه جلوشون و خودش از نظر مالی بهش فشار بیاد . اینم امتحان کن شاید جواب بده . البته ریخت و پاش تو چشم نیادها . مثلا مرغ 3 تا درست کن . شوهرت یه مدت که هی خرید کنه خودش کم میاره . یا گوشت و برنج و میوه و............
صبرینا گلم دقیقا منم همینطور بودم . همش دلم برای جیب شوشو می سوخت حتی بیشتر از خودش . ببین مردا خیلی وقتا نمی دونن چیزی رو ، باید بهشون بگی . من الان شوشو رو عادت دادم که هر چند وقت یه بار یه پولی برای خودم بده . یا بهش بگو فلان چیز رو هوس کردم برام بگیر . باید کم کم عادتش بدی چون خودت به این سیستم عادتش دادی . یه قانون دیگه : تو دست و پای شوهرتون نباشید اما تا اومدن پیشتون کاری کنید که دیگه نخوان ازتون دل بکنن . ببین حتما تایپک لطافت زنونه رو بخون . خیلی راهکارهای مفیدی داره
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز