عروسهای حاضر جواب بیاین به ما عروسهای بی زبون یاد بدین چطوری جواب بدیم به خوانواده شوشو صفحه 11

عضویت: 1387/11/22

تعداد پست: 6218

اذینا جون به خاطر خودت نه اونا . می خوای تمام جوونی ات به پای اونا حروم بشه با غصه خوردن ؟ عزیزم برای خودت صبر داشته باشه . صبور بودن یه نعمته که خدا به هر کسی نمی ده . وگرنه چیکار اونا داری .

1391/11/21

00:32

عضویت: 1391/11/14

تعداد پست: 1461

آخه من عروسه عموم شدم فک کن!!!!!!!!

1391/11/21

00:32

مامان ریحانه

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

عضویت: 1387/11/22

تعداد پست: 6218

ترانه جان هر چقدر هم بد باشن بالاخره پدر و مادر شوهرتن و شوهرت به پدر و مادرش نیاز داره . اگه شما جای ایشون بودین و همسرتون به هر دلیلی نمی ذاشت با خانوادت رفت و امد کنی چه حالی داشتی ؟ هر چقدر هم که همسرت بدونن خانوادش مقصره بازم بهشون نیاز داره و از درخواستاش از شما معلومه که دلتنگشونه . خدایی نکرده این قطع ارتباط در درازمدت روی زندگی پر از ارامشتون تاثیر منفی نداشته باشه . فکر کن ببین می تونی بدون قطع رابطه یه راه حل دیگه ای پیدا کنی ؟ انصاف نیست . شوهرت دلش از سنگ که نیست . خدایی نکرده فردا پدر یا مادرش فوت کنن اونوقت شما رو مسببب همه جدایی اش از اونها می دونه و نمی بخشدت و اینو چند مورد به عینه دیدم که میگم . موفق باشی و همیشه خوشبخت

1391/11/21

00:36

1 نفر لایک کرده اند ...

عضویت: 1387/11/22

تعداد پست: 6218

وای خدای من . راست می گن ادم همیشه از اشنا ضربه می خوره . اکی پس از عمه ای عمویی مادربزرگی کسی کمک بگیر .

1391/11/21

00:37

عضویت: 1387/11/22

تعداد پست: 6218

اذینا جون مجبور به تحملی چون عزیزان شوهرت هستن . اگه شوهرت رو دوست داری باید با نزدیکترین کسانش هم کنار بیایی حالا یا به اجبار و زور یا با صبر و تحمل و کمک از خدا خواستن . مطمئنا خانواده عموت و رفتار زن عموت رو می دونستی پس وقتی به شوهرت بله رو گفتی به اونا و اخلاق و رفتارشون هم بله گفتی . چون شرایط رو می دونستی جای گله در کار نیست . به فکر چاره باش

1391/11/21

00:40

عضویت: 1391/11/14

تعداد پست: 1461

من هر وقت با مادر شوهرم حرف زدم معمولا تو مهمونیای بقیه اقوام بوده یا از قشنگیه دخترا وعروسای بقیه فامیل حرف زده یا از تحصیلات عالیه و درآمداشون.من کارشناسی ام ولی سر کار نمیرم.بخدا قیافمم خوبه زشت نیستم

1391/11/21

00:41

عضویت: 1391/11/14

تعداد پست: 1461

آره بهم گفته بودن اخلاقت با اینا نمیخونه ولی چیکار کنم عاشقیه دیگهههههههه

1391/11/21

00:44

عضویت: 1387/11/22

تعداد پست: 6218

پس عاشقی روبچسب و بقیه اش هم بیخیال . این حرفا رو مادرشوهرت می زنه فقط یه پوزخند و نگاه عاقل اندر سفیه نثارش کن .

1391/11/21

00:50

عضویت: 1391/11/14

تعداد پست: 1461

خیلی خیلی دارم سعی میکنم...ممنون مامان ایلیا....هر موقع یادم بهشون افتاد میام یه خاطره ازشون میذارم شماهام فیض ببرین

1391/11/21

00:56

عضویت: 1387/11/22

تعداد پست: 6218

امیدوارم همه چیز برات به خوبی پیش بره .حتما مستفیضمون کن .خخخخخ

1391/11/21

01:14

taranehh

عضویت: 1391/10/19

تعداد پست: 15059

مرسی مامان ایلیا حق با شماست ولی چکار کنم رفتار اونارو میبینم روانی میشم بعد با شوهرم درگیر میشم چون بی احترامی اونا لفظی نیست اگر بود منم جواب میدادم خالی میشدم ...اونا با بی محلی من رو میرنجونن ..مادر شوهرم با 2تا دختراش میشن یه اکیپ بعد فقط با خودشون پچ پچ میکنن و به من بی احترامی میکنن خوب منم ناراحت میشم ترجیح میدم نرم تا اینکه تنها بمونم مگه شوهرم چقدر میتونه به من بچسبه خوب اونام حرفای مردونه دارن من خسته میشم ....واسه من قیافه میگیرن و محل نمیدن و بجاش همش با شوهرم حرف میزنن و یا با خودشون و میخندن ....جای من بودید چکار میکردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

1391/11/21

19:03

1 نفر لایک کرده اند ...

عضویت: 1387/11/22

تعداد پست: 6218

ترانه جان واقعا نمی دونم هدف این افراد از این کارها چیه و چرا به عروسشون اینقدر بی محلی می کنن . به نظر من برای عید برو عید دیدنی و از الان هم با خودت یه قرار بزار به هیچ وجه دیگه به شوهرت غر نزن . به خدا وقتی شوشوت ببینه به خاطر اون داری تحمل می کنی و چیزی نمی گی ارزشت براش هزار برابر میشه .
وقتی رفتی اونجا و مادرشوهرت و دختراش دور هم جمع شدن شما هم دوستانه برو کنارشون و بگو اجازه هست منم بشینم پیشتون ؟ ممکنه جو سنگین باشه ولی سعی کن یه جوری سکوت رو بشکنی مثلا از رنگ موی یکی شون تعریف کن . البته در حد معمول نه خیلی افراطی که فکر کنن اخر سلیقه ان . مثلا بگو رنگ موتون چه خوب در اومده کجا رنگ کردید ؟ یا مثل برای عید خونه می مونید و جایی نمی رید ؟ خلاصه حتی ممکنه یه کم به پاچه خواری نیاز باشه ولی برای برقراری ارتباط باهاشون سعی ات رو بکن . مثلا بگو بدید سالاد رو من درست کتم و ... نباید زود هم از میدون به در بشی ولی اگه دیدی واقعا جواب نمی ده و بین خودشون راهت نمی دن با خودت کتاب ببر و بشین بخون یا اگه کار عقب افتاده ای داری انجام بده و خلاصه هر جور شده خودتو سرگرم کن . ولی تا جایی که می تونی سعی کم یخ روابطتون رو بشکنی . حتی شده برایی مادرشوهرت هدیه بگیری . انتظار نداشته باش اولین روزی که این کارا رو کردی کلی تحویلت بگیرن همین که پیششون بشینی کلی هنره . منتظر تغییزات کوچیک باش و انتظار تغییرات ناگهانی رو نداشته باش . خلاق باش و وضعیت رو درست مدیریت کن ایشالا همه چیز درست میشه

1391/11/21

19:28

2 نفر لایک کرده اند ...

taranehh

عضویت: 1391/10/19

تعداد پست: 15059

مرسی عزیزم من هرکاری بگی کردم خوبی گذشت و... ولی تشکرشون مال همون لحظه بوده و زود یادشون میره کافی ناخوداگاه یه کوتاهی ازمن سربزنه همه چی یادشون میره ..منم سپردمشون بخدا....اره درست گفتی کتاب ببرم چه ایده خوبی اینطوری اونام میفهمن من وقتم پره و نیازی به تحویل اونا ندارم و میسوزن ازینکه اینطوری نمیتونن منو دق بدن ...مرسی واقعا بجا بود راهکارای زیادی شنیدم با مبایلم وربرم بگم اون لحظه بهم بزنگن کلی صحبت کنم با پدرشوشو صحبت و شوخی کنم وووووو.کتاب و که شما گفتی ازهمشون بهتره مرسی عزیز..موفق باشی ایشاا.. همیشه

1391/11/21

22:46

عضویت: 1391/11/14

تعداد پست: 1461

چه جالبا !ممنون مامان ایلیا چه راه خوبی واقعا استفاده کردیم

1391/11/21

22:55