سلام دوستان. من یه شوهر بی مسئولیت دارم که الان برای خودش رفته به دل طبیعت و کباب و.... من و سه بچه زیر سه سالمو گذاشته تو خونه طبق معمول. شاغل و بی اعصاب هم هستم هم از لحاظ جسمی داغونم هم از لحاظ روحی. بچه هام هم چون کسی نیست باشون بازی کنه مدام با هم دعوا میکنن. منم گهگاهی دعواشون میکنم و چند وقتی هست تا سرشون داد میزنم لکنت زبون پیدا میکنن منم هرچی صبوری میکنم فایده نداره یه جاهایی بازم از کوره در میرم. تنها موقع استراحتم وقتیه که سه تاشون باهم خوابن البته فقط باید اشکشونو دربیارم که به زور بخوابن مثل الان. عذاب وجدان دارم. کمک..
خب ببین شوهرت کار اشتباهی میکنه شما باید تقسیم کار کنید بچه هام گناهی ندارن برو یک دوش آب سرد بگیر بگیر یک ساعت بخواب بعد به دو قلو ها بگو بیاید باهم خونه رو تمیز کنیم یک آهنگ شادم بذارید برقصید باهم بشونشون براشون داستان بگو بهشون بگو بیان مشت و مالت بدن برید پارک باهم باهم غذا درست کنید بعضی وقتا بچه ها رو بنداز گردن شوهرت تنهایی برو بیرون یک چیزی بخور بگرد یکم نفست تازه شه یک هدیه کوچولوام برا بچه ها بخر خوشبحالشون کن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شوهرم حاضر نیست یک دقیقه باهاشون تنها باشه. یعنی کلا وقتی هم خونه باشه میگم همون بهتر که نباشه چون وقتی هست بچه ها حق ندارن سر و صدا کنن که آقا اخبار و فیلم سینمایی و... ببینه و به کارهای شخصیش برسه. کلا اهل زندگی مشترک نیست و تو حال و هوای مجردیشه
همه اینایی که گفتی تئوریش خیلی شیک و قشنگه ولی در عمل اصلا ممکن نیست . مثل اینکه خودت بچه نداری نه؟
من نه اما خاله من یک دو قلو داره با دوتا بچه دوقلو ها چهار سال یکیشون یکسال اون یکی هشت سال دقیقا همین کارا رو میکنه و عالیم جواب داده بچه هاشم باهم دوستن و خوب خودشم شاغل