سلام ی گزارش بدم تا اینجا ساعت ۷ پاشدم پسرمو بیدار کردم امادش کردم باباش برد مهد ظرف های دیشب شستم ناهار گزاشتم تا اروم اروم بپزه قراره با دوستم بریم بیرون برگشتنی اماده باشه خونه رو مرتب کردم جاهارو جمع کردم هرچی لباس اسباب بازی بود رفت سرجاشون امروز خونه تمیز نیاز ب جارو برقی نیست برگشتنی برنج بزارم سالاد درست کنم ظرف های ناهار بشورم شام بزارم فعلا همینا تا بعد ببینم چی پیش میاد
اهم روزمرگیم در این دو روز
دچار حمله ی pms شدم که حالم به شدت بد کرد رفتم دکتر ارام بخش زدم تا بهتر شدم ۲ ساعت تمام فقط گریه کردم تا بالاخره پریود شدم که رفع شد
تو فشار عصبی بودم پسرم اذیت داشت شدییید فردا می خوام برم روانپزشک داروشو عوض منه دچار جنون انی میشه
باید چیزی رو که می خواد به دست بیاره وگرنه روزگارم شبه
راستش میترسم بلایی سرم بیاره اخه منو تهدید به کشتن میکنه و قشنگ مرز جنون رسیدنو تو چهرش میبینم
بعد نهار و شام پختم
لباسا رو شستم و پهن شد
لباس شسته ها که یه کوه شده بود از اون چهارشنبه ای که گفتم گذاشتم تو اتاق پسرم اونا تا زده شد
حموم رفتم
باشگاه رفتم
داروهام خوردم
نماز همچنان نمی خونم الان دو سه هفتست
مامان هر روز صبح و عصر مغازست برای خالی کردن خودش منم فقط گوش میدم چه کنم خودم مغزم پره اون میاد پرترش می کنه
تولد پسرم شاید همین جمعه بگیریم به احتمال زیاد صبر نداره تا هفته ی بعد
غذام شد ساندویچ مرغ ساندیچ کباب لقمه. و پیتزا با نون اسنک
فردا کمکی دارم بهش زنگ بزنم ببینم میاد
سلام دیروز مامان بزرگم فوت شد بعد از ۱۷ روز بستری بودن شرایط خوبی نداشتن خدا ازش راضی شد
از ۳ش دخترم مدرسه نمیره چون معلم ندارن
جمعه هم یک جوان فامیل سکته کردن و دیروز مراسمشون بود
هفته بدی بود بیشتر بخاطر اون جوون و دوتا بچه کوچیکش ناراحت شدم
همش فکر میکنم اگه من بمیرم بچه هام چی میشن
خودم از مردن و قبر و ... نمازهای نخوندم میترسم
خیلی نماز و روزه قضا دارم نمیدونم چیکار کنم
از صبح از فکر و خیال و ناراحتی دل پیچه و اس... گرفتم
خدا مادر بزرتون رحمت کنه 🖤
همچنین اون جوان رو 🩷🖤
راستش منم گاهی به مرگ فکر می کنم ولی من برعکس تو دوست دارم بمیرم برا پسرمم میگذره برا همه میگذره مگه برای کسای دیگه نگذشت
منم کلی نماز نخونده دارم ولی راستش برام مهم نیستن
یا مثلا شب اول قبر برام مهم نیست.
من تجربه ی چند ثانیه مرگ دارم شایدم مرگ نبود خلصه بود فکر می کنی سخته اتفاقا راحته
راهیه که همه ی ادما باید برن
سلام عزیزم.ببخشید چند روزی نرسیدم بیام . الان پیامتون رو دیدم.
آتلیه کودک دارم.
برای ناگت مرغ فیله مرغ به همراه نون باگت و پیاز و سیر و فلفل دلمه ای و یه کم شیر به همراه ادویه با هم بریز داخل خردکن و بزار خوب له بشن.
بعد با دست شکل بده و داخل پودر سوخاری بزنید و بعد سرخ کنید.
من داخل موادش یه مشت پنیر پیتزا هم ریختم خوشمزه شد
روح مادر بزرگ عزیزتون شاد. اگر بخوای به این چیزها فکر کنی هر رور میمیری و زنده میشی.
من خودم قبلا خیلی فکر میکردم و هر روز توی فکرم عزیزانم فوت میشدن و من گریه میکردم. یه روز به خودم گفتم اینجوری که نمیشه هر روز گریه و ناراحتی.
به خودم گفتم هر کسی یه بار میمیره وقتی فوت کرد همون موقع براش گریه میکنم و سعی کردم این فکرها رو از خودم دور کنم.درسته که هنوز کامل نتونستم این کارها رو انجام بدم ولی خیلی بهتر شدم. امیدوارم بتونیم با واقعیت های زندگی کنار بیاییم.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز