2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043187 بازدید | 88175 پست

سلام  برنامم برا امروز 

صبح پسرم راهی کردم مدرسه باز خوابیدم تا ۹ و نیم 

بیدارشدم اومدم مغازه 

برم خونه 

نمازام 

داروها 

داروی سر و دهن و زیر بغلم و تبخالم 

قهوه بخورم 

نهار درست کنم 

شام درست کنم 

ابچکون خلوت بشه 

ظرفا شسته بشه 

لباس خشک ها تا زده بشه 

پذیرایی مرتب بشه 

آشپزخونه مرتب بشه 

تخت و اتاقم مرتب بشه 

اتتق پسرم مرتب بشه 

کف مغازه طی کشی بشه 

جالباسی و میز آرایش مرتب بشه 

میز نهار خوری مرتب و دستمال بشه 

کیک درست کنم 

کیک و همبرگر ببرم برا خواهرزادم 

گاز و کنار گاز تمیز بشه 

آشپزخونه و کل خونه برقی بشه 

کل خونه طی کشی بشه 

عصر بیام مغازه 

شام بخوریم  ببرم و بیارم 

شیر مایه  ماست بزنم 

کشوی یخچالم خالی کنم وسیله هاش بشورم  و خود کشو رو هم بشورم 


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام عزیزم علائم سبوره چیه وچندوقته درگیرید

خارش سر  خارش زیر بغل 

خارش گوش 

چرب شدن غیر عادی موها 

۱۰ ساله

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام گزارش امروز 

صبح زود بیدار شدم ویدا رو بردم مهد ، اومد صبحانه با ویانا خوردم ، ناهار گزاشتم رفتم ارایشگاه اصلاح بعد   رفتم بازار یه میز tvخریدم آوردن جایه جا کردم میز قبلی خروجی شد ، لباسشویی زدم دوبار تشک بچه ها رو شستم ، جاروبرقی کشیدم بوفه و جاکفشی و تمام  وسایل های داخلش گردگیری شد ، رفتم دنبال ویدا بهشون ناهار دادم  خوابیدن بچه ها ، رژیم  فست و شروع کردم  خیلی چیزا روحذف کردم ، همسرم اومد باهم ناهار خوردیم و ظرف ها رو شستم دخترا بیدار شدن با ویدا رفتم لیزر بعد رفتم بازار چند تا لوازم  ضروری خریدم ،یه شام سبک درست کردم بچه ها رو خوابوندم ، الان روتین انجام بدم و بخوابم ❤️

ارزش خودت رو بدون ، مالیات هم بهش اضافه کن 🦋

سلام عزیزان

حالتون چطوره؟؟

گزارش دیروزم رو درست نمیتونم بدم. چون تومار میشه😃 فقط بگم از ساعت ۹ که بیدار شدم تا ۳ ظهر فقط دور خودم و خونه چرخیدم. کل وسایل و لباس ها رو جمع کردم و ناهار ساندویچ درست کردم و برگشتیم به سمت کرج

ساعت ۱۰ شب رسیدیم. اولین کاری که کردم پسرم رو خوابوندم که فردا صبح بفرستمش مدرسه

وسیله ها خیلی زیاد بود هر کدوم رو چپوندم سر جای خودش که فقط از جلوی چشم برداشته بشه. وسایلی رو هم که برای یخچال و فریزر بود جا دادم. بعد چایی دم کردم و با همسر خوردیم

لباس های مدرسه پسرم رو آماده کردم. وسایل توی کیفش رو هم گذاشتم

همسر تراس رو شست که میوه ها و صیفی جاتی که از باغ چیده بودیم رو بذاریم تراس. بعدش پکیج گرمایشی رو فعال کردیم خونه خیلی سرد بود و دیگه نفهمیدم چجوری خوابم برد


گزارش امروزم

۶ و نیم بیدار شدم صبحانه آماده کردم. خوراکی های پسرم رو گذاشتم توی کیفش.. آماده شدیم رفتیم سمت مدرسه. اونجا با مدیر کار داشتم صحبت ها شد و با همسر رفتیم فروشگاه. خرید جزعی کردیم برگشتیم خونه

وااااای نگم براتون پیشی ملوسمون چجوری بعد از چند وقت که  نبودم با سرعت اومد پیشم دستاشو زده بود به زانوم سرش رو چسبونده بود به پام میومیو میکرد🥹 شوهرم از گربه خوشش نمیاد ولی با دیدن این صحنه اشک تو چشماش جمع شد☺

از شیری که خریده بودیم براش ریخت خورد

خرید ها رو جابه جا کردم

قهوه دست کردم با همسر خوردیم و اخبار نگاه کردیم

دوتا از کابینت ها که وسایل رو شِرررررررت ریخته بودم توش مرتب کردم

یخچال کمی مرتب شد

با مامانم تلفنی حرف زدم

برای ناهار مرغ شکم پر درست کردم

حین درست کردن غذا و انجام کارهای دیگه حدیث کسا گذاشتم پخش بشه و چند تا پادکست گوش کردم

همسر گردگیری و جاروبرقی کشیدکلی ازش تشکر کردم و قربون صدقه اش رفتم که سری بعد علاوه بر این کارها ظرفا رو هم بشوره🤪 .توی این فاصله  رفتم سراغ کمد لباس ها

اونجا رو مرتب کردم و لباس های جدید که خریده بودیم رو جاسازی کردم

رفتیم دنبال پسرم .با ماشین توی سیل گیر افتادیم. ۴۵ دقیقه با تاخیر رسیدیم دم  مدرسه. به مدرسه زنگ زدم اطلاع دادم که دیر میرسیم

رسیدیم خونه ناهار رو آماده و تزیین کردم. خوردیم

همه ظرفا رو گذاشتم توی ماشین ظرفشویی

خواستم یه چرتی بزنم که با صدای رعد و برق چسبیدم به سقف😫 گفتم جنگ شروع شد🫣

خلاصه پاشدم یه دور لباسشویی روشن کردم

قرصا و دارومو خوردم

کفش ها رو جابه جا کردم

همچنان اخبار تلویزیون رو دنبال میکردیم

همسر میوه آورد همگی خوردیم و گپ زدیم

با پسرم نشستیم مشق هاش رو نوشت

لباس فرمش رو داده بودم خیاطی براش اندازه کنه رفتیم اونو گرفتیم

نون خریدیم

برگشتیم خونه. شام پسرم رو دادم و با تکرار جملات آرامبخش خوابوندمش

برای خودم و همسر سوپ درست کردم

رمان خوندم

تغذیه و کیف پسرم رو آماده کردم

رخت های شسته شده پهن شد

با همسر سوپ خوردیم

هر چی ظرف جمع شده بود جمع کرده بودم توی ماشین. روشن کردم

آشپزخونه رو مرتب کردم.

دو سه قاشق از شام پسرم مونده بود ریختم توی ظرف که با بقیه ته مونده های غذا ها بریزم برای پرنده ها

پوست میوه هم که جمع شده بود ریز خرد کردم ریختم توی ظرف


به خواهشی دارم🙏 الان دیگه داریم رو به سرما میریم. دیگه روی درخت ها میوه نیست که پرنده ها تغذیه کنن. تا اونجا که میتونیم پوست میوه ها یا سبزیجاتی که پاک میکنیم رو برای پرنده ها بریزیم بخورن. 🙏 کلی ثواب داره


خلاصه بقیه رمانم رو خوندم.

چند تا مطلب یادم اومده بود توی دفتریاداشت گوشیم نوشتم که براتون بفرستم

الانم در خدمتتونم

بعدش مسواک و  روتین دست و پا و بافتن مو و لالا


خدا کنه فردا که بیدار میشیم همه چی در آرامش باشه❤

زندگی رو اینجوری  پر از آرامش کنیم

بدون قید و شرط همسرمون رو بپذیریم

نگیم اگه این کار رو کنی منم اون کر رو میکنم. وقتی مرد پذیرفته نشه مقابل به مثل میکنه و انتقام سنگین میگیره.

خونه رو براش پادگان نکنیم. آرامشش رو به خاطر خودخواهی خودمون  بهم نزنیم. اینجوری از زندگی بدش میاد. از خونه زده میشه.

اگه ما براش قانون بذاریم خیلی راحت میگه من همینم که هستم. میخوای بخواه نمیخوای نخواه.

هنگامی مرد مطیع زن میشه که زن بدون قید و شرط بپذیرتش

نقایص مرد رو مستقیم بهش نگیم. تا اونجا که میتونیم خودمون بدون اینکه بفهمه نقایصش رو برطرف کنیم

به طور مثال

اگه دهانش بو میده. مستقیم بهش نگیم.  تخریب میشه. خجالت زده میشه. چای دارچین و هل درست کنیم . یه کاسه ماست بدیم بخوره. سریع بوی دهان برطرف میشه


اگه کفش و جورابش بو میده یا خیلی عرق میکنه بهترین و قطعی ترین راه مصرف زاج هست. هم بسیار ارزونه. هم برطرف کننده بوی عرق و پا

کافیه یک تکه زاج رو روی قاشق بذارید و روی حرارت قرار بدید تا ذوب بشه کمی رنگش مایل به آبی میشه.بعدش توی یه لیوان آب جوش حل کنید. این آب رو توی بطری اسپری بریزید و هر چند روز یکبار به داخل کفش و روی جوراب ها اسپری کنید.اینجوری دیگه پا توی کفش هیچ وقت بو نمیگیره

بعد از هر حمام هم به بدن اسپری کنید

از این حمام تا حمام بعدی بدن  با اینکه تعریق داره، بو نمیگیره



عوض کردن یک انسان کاره شدنی نیست. پس اصلا به این فکر نکنید که بلاخره این مرد تغییر میکنه

ما باید مرد مون رو با همین شرایطی که داره بپذیریم. پذیرش یک آدم ،احترامی هست که بهش میذاریم. این مرد همونیه که خودمون انتخابش کردیم. پس باید به انتخاب خودمون احترام بذاریم


ما زن ها عاشق اقتدار مرد هستیم. ولی خودمون الکی مردها رو میشکونیم

از امروز جدال و مجادله با مرد ممنوع. غلط و اشتباه مرد رو بپذیریم. چون اگه به روش بیاریم مستقیم داریم بهش میگیم تو معیوب هستی. خب قطعا مرد بدش میاد


قهر با مرد ممنوع.

چون مرد احساس میکنه بود و نبودش برای ما فرق نداره

بعد که میخوایم آشتی کنیم مرد میگه من که تا الان بیخودی بودم. باز اومدی به منه بیخودی رجوع کنی

یعنی میخوام بگم اینجوری خودمون رو ضایع میکنیم


گریه از دست مرد ممنوع

ما زن ها میخوایم با گریه به مرد بگیم که من رو دریاب

ولی مردها از گریه زن بدشون میاد. قطعا یکی از این عکس العمل ها رو نشون میده

تحقیر میکنه. میگه نیگا باز عین بچه ها نشست به گریه کردن. بزرگ شدی خجالت بکش

گاهی بهمون حمله میکنه. میگه مگه چیکارت کردم و ... ؟؟؟

گاهی بی اعتناعی میکنه. ما رو به حال خودمون ول میکنه و میگه تو عادت کردی هر چیزی رو با گریه حل کنی. منم حال و حوصله این ادا ها تو ندارم

گاهی اگه مرد خیلی ضعیف باشه به خودش آسیب میزنه. یا اسباب و وسایل رو میشکونه

ولی در اکثر موارد میاد سمت ما و دلداری مون میده . اما ما نباید از این رفتار خوشحال باشیم. چون این رفتارش واقعی نیست . فقط میخواد صورت مسله رو با ساکت کردن ما حل کنه.


ما زن ها با گریه مون داریم بهش میفهمونیم تو یه بار سنگین هستی روی دوش من. من نمیتونم تحملت کنم . من ضعیفم برو


حالا چیکار کنیم؟ به جای گریه بیایم همه چی رو به نفع خودمون تموم کنیم و مرد با تمام وجودش خواسته ما رو بپذیره

اگه گفتین چجوریییییی؟؟


گریه زن فقط باید توی آغوش و روی شونه مرد باشه ولاغیر

شاید بعضی ها روی این حرف جبهه بگیرن ولی واقعیت همینه

اگه میخوایم بی قید و شرط به خواسته دلمون برسیم فقط چاره اش همینه

فکر نکنیم کوچیک میشیم یا سبک بازیه . این تنها قلق همه مردهاست.اما این کار همیشه نباید باشه. گاهی اوقات و فقط با چرب زبونی

به طور مثال از دست مادرشوهر ناراحتیم. منتظریم عقده هامون رو سر پسرش خالی کنیم

بارها این اتفاق افتاده هااااا آخر سر هم همه کاسه کوزه ها سر ما عروس ها خراب شده

باجنگ و دعوا میگیم مامانت فلان .... مامانت بهمان......

به نظرتون واکنش مرد چیه؟؟ میتونه مادرش رو دور بندازه؟؟ به جای کینه درست کردن و توی دوراهی گذاشتن مرد اینبار اینکار رو میکنیم

کنار همسر بادل شکسته بشینیم. قطعا شوهر میپرسه چی شده؟؟؟

بگیم طبق معمول امروز هم فکر کنم نتونستم دل مامانت رو به دست بیارم. نمیدونم چی شد یا چه حرفی زدم که مامانت بهم پرخاشگری کرد و اینجوری گفت. حالا به نظرت کجای حرف من ایراد داشته؟؟؟؟

بعد هم سرمون رو بذاریم روی شونه اش و خودمون رو با همین حرفا و سیاست های زنونه لوس کنیم

نگم براتون که مرد چه حالی میشه😂😂😂 هم میفهمه مامانش چه به روز عروسش آورده هم یه جوری دلش برامون ریش میشه که کلا باهاش قطع رابطه میکنه🤣🤣🤣🤣

حالا این یه نمونه بود بقیه سیاست ها به هنر خودتون بستگی داره


بازم یه چیزایی به ذهنم برسه براتون مینویسم


سلام سلام روز قشنگتون بخیر

خب بگم از دیروزم

ساعت 8 از خواب بیدار شدم و دیدم همسرم تشریف بردن.

روتین پوستیمو انجام دادم.

همزمان بچه ها بیدار شدن، کلی بغلشون کردم و بوسیدمشون.

دست و روشون رو شستم و لباسشونو عوض کردم.

با هم صبحانه خوردیم.

20 دقیقه با مامانم صحبت کردم و همزمان هال و آشپزخونه رو مرتب کردم.

ظرفها رو چیدم ماشین و روشنش کردم.

لباسشویی یدور لباس شست.

حدود ساعت 9-11 اصلا ساعت خوبی نبود، کلی گریه کردم و بچه هام ناراحت شدن.

آنا جون داداششو سرگرم کرد و درآخر خودش اسباب بازیاشو جمع کرد، دورش بگردم🥹

داداشم اومد دنبالمون و رفتیم برای نهار خونه بابام اینا.

کلی خوش گذشت و حال و هوام عوض شد.

عصر هم موندم و رفتم ارایشگاه و بازار چندتا عطر و ادکلن خریدم.

شاممون رو هم خوردیم و در آخر برگشتیم خونه.

با بچه ها کلی بازی کردیم و در آخر روتین آخر شب و خواب.



ی راهکار برای گریه های الکی (زمانی همسرم نیست گاهی اوقات الکی گریه میکنم البته نمیزارم بچه هام متوجه شن اما دیروز متوجه شدن و این بدتر ناراحتم کرد) منم بدین، باتشکر.


سلام  برنامم برا دیروز

صبح پسرم راهی کردم مدرسه باز✅ خوابیدم تا ۹ و نیم

بیدارشدم اومدم مغازه ✅

برم خونه ✅

نمازام ✅❌

داروها ✅

داروی سر و دهن و زیر بغلم و تبخالم✅✅

قهوه بخورم ❌

نهار درست کنم ✅

شام درست کنم ✅

ابچکون خلوت بشه ❌

ظرفا شسته بشه ❌

لباس خشک ها تا زده بشه ❌

پذیرایی مرتب بشه ❌

آشپزخونه مرتب بشه ❌

تخت و اتاقم مرتب بشه ❌

اتتق پسرم مرتب بشه ❌

کف مغازه طی کشی بشه ✅

جالباسی و میز آرایش مرتب بشه ❌

میز نهار خوری مرتب و دستمال بشه ❌

کیک درست کنم ✅

کیک و همبرگر ببرم برا خواهرزادم ✅

گاز و کنار گاز تمیز بشه ❌

آشپزخونه و کل خونه برقی بشه ❌

کل خونه طی کشی بشه ❌

عصر بیام مغازه ✅

شام بخوریم  ببرم و بیارم ✅✅

شیر مایه  ماست بزنم ✅

کشوی یخچالم خالی کنم وسیله هاش❌ بشورم  و خود کشو رو هم بشورم ❌

جانبی   رفتم بعد از ظعر تنبلی کردم خوابیدم   یه عالمه ضربدرم خوردم الکی الکی خوابیدم   امروز نمی خوابم  کارام می کنم  خونه داغووون

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792