سلام عزیزان شب و روز تون بخیر و قشنگ
گزارش امروزم
صبح ساعت ۵ و نیم بود از خواب بیدار شدم . هی توی رخت خواب وول زدم دیدم خوابم نمیبره. یکم نت گردی خیلی مفید کردم تا ساعت ۷ و نیم . دیگه گوشی رو گذاشتم کنار سعی کردم بخوابم
ساعت ۱۰ بیدار شدم دست و صورت شستم. لباس عوض کردم. موهامو رو شونه زدم جمع کردم بالا. کرم برسان و رژ زدم.
با پسر توی رخت خواب حدود نیم ساعت بازی کردیم و غش غش خندیدیم😆
دیشب هم توی پذیرایی خوابیدیم .رخت خواب ها رو جمع کردم
صبحانه مادر پسری رو خوردیم و حین خوردن شبکه پویا نگاه کردیم
بعد به ذهنم رسید پسرم رو سوپرایز کنم.
مدتی بود میکروفون اسپیکری میخواست
گفتم به خاطر اون کارهای خوبی که از چند روز پیش تا الان داشتی اون میکروفون رو امروز برات میخرم
پسرم نفهمید با چه ذوقی پاشد آماده شد
اسنپ گرفتم رفتیم بازار براش یه میکروفون گرفتم . قاب و گلس گوشی خودمم عوض کردم
سر راه رفتیم یه کافیشاپ یه برش کیک و قهوه و بستنی سفارش دادیم و کلی خاطره خوب ساختیم
باز اسنپ گرفتم برگشتیم خونه. چقدر با اون میکروفون خوندیم و آهنگ گذاشتیم و خندیدیم🥰
با همسر تلفنی صحبت کردم🥰
برنج دم کردم
قبل از رفتن به بیرون از خونه یه بسته گوشت گذاشتم بیرون . یخش باز شده بود کباب تابه ای درست کردم و خوردیم
ظرفا رو گذاشتم ظرفشویی. از شب قبل هم ظرف توش جمع شده بود.
جارو برقی کشیدم
گردگیری گردم
لباس های خشک شده از دیشب رو تا کردم رفتن توی کمد ها
تنظیم تلویزیون به هم خورده بود .کانال ها رو تنظیم کردم
ساعت سه و نیم با پسرم یه چرتی زدیم. قبل از خواب ظرفشویی رو روشن کردم
بعد از نیم ساعت من بیدار شدم.مکمل ها مو خوردم چایی دم کردم برا خودم.دوباره نت گردی مفید کردم
با همسر چت کردم😍
سوپ شیر و قارچ درست کردم برای شام
پسرم بیدار شد
با هم میوه خوردیم و کارتون نگاه کردیم
ساعت ۷ طبق معموله هر روز رفتیم توی محوطه مجتمع، بچه ها دوچرخه بازی کردن و کلی با هم خوش گذروندن. ما مامان ها هم یاد گذشته کردیم و رفتیم توی دوران دهه شصت. چقدر هم خندیدیم😆
ساعت ۹ برگشتیم خونه.
شام خوردیم و سریال اوشین نگاه کردم
۴ تا تکه ظرف بود همون لحظه شستم
ظرفا رو از ظرفشویی درآوردم جمع کردم
فیلتر ظرفشویی رو هم درآوردم شستم
یه دور لباسششویی رو روشن کردم
یه کار خیاطی کوچولو داشتم.انجام دادم
با پسرم دو دست بازی فکری کردم . بعدش نشستیم کنار هم اون کارتون مردعنکبوتی دید . منم یکم نت گردی کردم. بعد پاشدم لباسها رو از ماشین درآوردم پهن کردم
الانم درخدمتتونم
انشالله که حوصله تون رو سر نبرده باشم😉
قبل از خواب کارهای روتین پوستی رو حتما انجام میدم
با پسرم در مورد آرزوهاش حرف میزنم و جمله های آرامبخش رو تکرار میکنیم و بعدش میخوابیم
شب تون بخیر دوستان عزیز🌙⭐