ممنون عزیزم بابت راهنمایی های مفید ، ممنون انقد زمان گذاشتی و نکته به نکته تایپ کردی
حتما استفاده میکنم از پیشنهادت
البته اگه موندگار باشم اینجا 😥
بعضی وقتا یه اتفاقاتی میوفته که آدم تازه قدر همون چیزایی که غرشو میزد رو میدونه
شوهرم تک فرزنده و الان ۶_۷ سالی هست که مامانش فوت شده و من اون موقع تو عقد بودم ، حدود ۷_۸ ماه رفتم خونه پدر شوهرم که احساس تنهایی نکنن،که بزرگترین اشتباه زندگیم بود
خلاصه بعد کلی ماجرا تصمیم گرفتم مستقل شم
الان ۷_۸ سالی هست که اومدیم تو این خونه
هر چی به شوهرم گفتم خونه رو عوض کن با اینکه میتونست نمیکرد اینکارو، اینجا اجاره ای هست 😔
خونه پدر شوهرم ویلایی هست
میدونستم بخاطر باباش عوض نمیکنه
باباش همیشه منتظر بود من جم کنم برگردم خونه اش
بارها مستقیم و غیر مستقیم ازم خواست که برگردم
تا این چند روز که پاشو انداخته تو یه کفش که باید جم کنید برگردین خونه ام
من نمیذارم بد بگذره بهت ، و خونه رو تعمیر میکنم و این حرفا
خونه اش دو خوابه و طوری هم نیست که مثلاً دوبلکس باشه لاقل یه اتاق مستقل داشته باشی
آدم گیر و مداخله گری هم هست😥
تو هر کاری دخالت میکنه و نظر میده
واقعاً ازون موقع تا الان دیگه تو حال خودم نیستم
بعد ۱۰ _۱۱ سال زندگی باید برگردم خونه اول😢
واقعا برام قابل تجسم نیست که چیکار کنم