سلام شب بخیر
امروز صبح زودتر بیدار شدم برای خودم ارده شیره اماده کردم ، سالاد هم درست کردم وسایلم رو آماده کردم لباس اتو زدم
فایزه اومد و رفتم سرکار
روز فوق العاده شلوغی و سختی بود ، یه پروژه جدید شروع شده بود و کلی کار فکری اضافه تر داشت.
برگشتم خونه، نهار خوردیم با پسرا خوابیدیم
بیدار شدم ماشین دست من بود، میخواستم برم دنبال همسرم زنگ زدم گفت نزدیک خونه رسیده.
با پسرا حاضر شدیم ، همسرم رسید و با هم رفتیم نون خریدیم
بعدشم نیم ساعتی رفتیم پارک پسرا بازی کردن
برگشتیم خونه
علی جون لباس خشکا رو جم کرد
نونها رو تا زد و من جم کردم گذاشتم فریزر
لباس خشکا رو تا زدم رفتن کشو همزمان یه ویس گوش دادم
یه عالمه لباس اتویی بود بیشترش رو آنو زدم و کمترش باز موند
دوش گرفتم
لباسشویی روشن شد و لباسها پهن شد
شام املت درست کردم خوردیم
و دیگه امشب انرژیم تموم شد
فردا هم باید برم سرکار