نکته بعدی اینه چه هدفی ارزش هدف بودن داره.
من اومدم از آخر به اول نگاه کردم
روز آخر عمرم اگه واسه کدوم هدفم و کدوم فعالیتم کم گذاتشه باشم حسرت عمیق خواهم خورد
خب با این نگاه خیلی از فعالیتهامون مشخص میشه میزان اهمیتشون اونقدری که الان بهشون اهمیت میدیم نیست.
مثلا من روز آخر عمرم راجب اینکه خونم همیشه برق نمیزده قاعدتاً حسرت نمیخورم ولی راجب اینکه به پسرام بیشتر محبت نکردم خب حسرت میخورم.
اینطوری میشه لیست با الویت واقعی از اهداف و برنامه هامون بدست بیاریم
فقط این وسط یه چالش میمونه
منطقم این اولویت بندی رو قبول داره، ولی ذهنم شاید گاهی زیر بار نره، مثلا ذهنم از شلوغی و بی نظمی هر چند کوچیک بدش میاد، بی نظمی های خونه حتما در اولین فرصت باید برطرف بشه. ولی این اصلا اولویت مهمی نیست . اینکه ذهنم رو با منطقم همراه کنم یه چالش قابل توجه
این مثال نظم خونه فقط یه مثال کوچک چالش برانگیزه برای درک بهتر