🌼🌼
من امروز بازم اداره کار داشتم رفتم و برگشتم.
باید در کابینتها رو با اسپره پاک کنم.
برا ناهار ابگوشت درست کنم.
رختخوابها رو جمع کنم.
سرویس رو بشورم.
لباس بشورم.
لباسای توی کمد خودم رو مرتب کنم.
یه گردگیری سطحی کنم.
.......
بالاخره مربا رو درست کردم ولی نمیدونستم نباید ابش خیلی بخار شه سفت شده شاید قابل خوردن نباشه. 🙄
دیروز با اینکه منظم کارهام رو کردم ولی بعد از ظهر دیگه از نظر روحی کم اوردم. با خودم گفتم تا کی باید انقد خونه داری و بچه داری کنم دلم میخواد یه ساعت وقت ازاد برا خودم داشته باشم. دلم میخواد برم دانشگاه و کار کنم.
چرا منی که شاگرد اول بودم هیچی نشدم...
انقد اعصابم خورد بود که سر بچه ی دو ماهه ام داد زدم.😭 از دست شوهرمم عصبی شدم که چرا به اندازه کافی کمکم نمیده... ☹️
امیدوارم بتونم از پس این تلاطم های روحی بر بیام. دلم میخواد رشد کنم از نظر اخلاقی و شخصیتی ادم بهتری بشم.
مادر خوبی باشم اونجوری که دوست داشتم مادر خودم باشه ولی نبود. ارزووومه یه روزی بتونم از اول یه رشته ی دیگه بخونم رشته ای که کاربرد داشته باشه نه مثل رشته ی فعلیم.
خدایا کمکم کن. 🙏🥺