سلام روزتون قشنگ
دیشب دوتا قورباغه خوردیم😎😁.
گاز رو ارسال کردیم، مبل رو هم تحویل گرفتیم.
رفتیم اتو بخریم که واقعا گیج شدیم و نتونستم تصمیم بگیرم
هر فروشگاهی که میرفتم فروشنده یچیزی میگفت که کلا اطلاعات ما رو تغییر میداد
باز بعدی کلا یچیز دیگه میگفت.
و چون کلا یه ساعت وقت داشتیم برای خرید اتو نتونستیم تصمیم بگیریم و دست خالی برگشتیم
باید یکم راجبش سرچ کنم.
امروز صبح اومدم سرکار، احتمالا اخرین روز کاریم تو این مجموعه باشه🥰. بعدش باید با قدرت کار جدیدم رو پیگیری کنم انشالله.
فردا شب تولد علی جون هست
امشب باید برم یکم خرید کنم. همسرم دیر میاد و قبلش میره فوتبال. وقتی بیاد خسته هست. احتمالا تنهایی برم وسایل تزیین تولد بخرم.
راستی دیروز استارت خونه تکونی رو زدم، از اتاق بچه ها و کمد پسرا شروع کردم
بخش لباسها کاملا پاکسازی شد و مرتب شد، دیگه تا عید هیییییچ لباشی براشون نمیخرم، قول میدم، کمدشون داشت میترکید مخصوصا اقای مهدی. باید کم کم لیست لباسهای عید رو هم تکمیل کنم و شروع کنم به خرید.
فرش حال هم باید شامپو فرش بشه.
ببینم امشب اگه خسته نباشم لباسهای خودم و همسرم رو هم پاکسازی و مرتب کنم تا لیستم کاملتر بشه. احتنالا یسری لباسها باید جایگزین بشه یسری هم خروجی باشه.
البته فعلا بخاطر هزینه های زیاد این ماه، بحث جایگزینی بمونه واسه ماه اینده😁