2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2044954 بازدید | 88245 پست

بچها من از دیروز خونه نبودم  

البته تایم های کوتاهی که بودم  ظرف شستم و رخت خواب پسرم هر دو روزش 🤦‍♀️😑 

الان برم بقول زهراجون تراکتوروار  از یه گوشه شروع کنم مرتب کردن  

که صبح با چسبناکیِ مهیاس خانوم  اوضاع خونه زندگیم وخیم تر از این نشه 😖  

تازه شیرخورد خوابید 


خدایا خودت کمکم کن نظم زندگیم درست شه دیگه 😫😫


الهی آمین

" اللهم عجل لولیک الفرج " 
فقط خوب بودن و خوب زندگی کردن 👌🥰  عااالی بود  دوستان همگی باهم  یه تشوییییق مرتب & ...

من بچه ندارم

ولی امروز چند تا تاپیک دیدم راجع به مشکلاتی که مادرا با بچه های کلاس اولی دارن،و برام بسیار عجیب بود که چطور اموزش در خانه رو با بچه هاشون از قبل از سنین مدرسه شروع نمیکنن؟!واقعا به نظرم فاجعه اس!اونایی که بچه دارین،اموزش از سنین بسیار پایین تر رو حتما جدی بگیرین❤️در راستای پرورش بچه های قوی تر❤️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

فقط خوب بودن و خوب زندگی کردن 👌🥰  عااالی بود  دوستان همگی باهم  یه تشوییییق مرتب & ...

دقیقا بچه هامون عالی گفتی 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

برنامم برا امروز به امید خدا

شکر گزاریم رو بنویسم

ظرفای دیشب رو بشورم

تخت و اتاقم مرتب بشه

اتاق پسرم مرتب بشه

زبان بخونم

کتاب بخونم

باشگاه برم

 دوش بگیرم

آشپزخونه مرتب بشه  داغونه

کیفم تمیز کنم 

ظرفای ابچکون‌جمع کنم

برم دنبال پسرم

پسرم ببرم دکتر

با پسرم درس کار کنم

شام درست کنم

ظرفای نهار و شام بشورم

لباس خشک ها جمع بشه

نهار فردای همسرم درست کنم

ظرفاش بشورم

سطل زباله خالی بشه

یه چرت بخوابم

گاز تمیز کنم

نمازا خونده بشه

دارو ها خورده بشه

کالریم رو ۱۴۰۰ ببندم

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
فقط خوب بودن و خوب زندگی کردن 👌🥰  عااالی بود  دوستان همگی باهم  یه تشوییییق مرتب & ...


رومیناجون ممنون از تبریکت دوستم

به نظرمن با دو پسر ، باعرضه و کاربلد بودن بچه ها برای خودشون و برای ما واقعا امتیاز مهمیه.

مسئولیت پذیر بار آوردن و واگذار کردن کارهای کوچیک مناسب سنشون باعث کسب تجربه براشون میشه.

تشویق بجا و پروبال دادن به بچه ها کمکشون میکنه جسارت مثبت داشته باشن.

تربیت و انرژی گذاری برای آموزش فرزند اول واقعا سرمایه گذاری مهمیه.

البته که۵ انگشت دست مثل هم نیستن و بچه ها باهم فرق دارن.من خودم واقعا برام خیلی عجیبه که دوتا بچه های خودم،با یک مادروپدر و یک تربیت چقدر خلقیاتشون متفاوته.

فعلا همینا😉



این نیز بگذرد...                                                       
سلام به روی ماهت زهرا جون🌼  خوش باشی💗 به روی چشم عزیزم  برنامه ام برای امسال باردا ...

عزیزمممم به سلامتی 

انشالله در بهترین شرایط یه نی نی خوب و سالم بیاد تو زندگیت🥰🥰🥰. 

لذت بردم از اهدافت، خیلی عالیه که مسیر زندگیت مشخصه انشالله بتونی به سرعت همشونو محقق کنی🌹🌹

سلام، خدا قوت.  اگه به مطالعه ی حرفه ای علاقه مندین، ادامه دادنش خوبه. در غیر این صورت، جذ ...

دیگه حسودیم شد، کتابی هم مونده که شما نخونده باشی😁😁😁

لذت بردم از میزان مطالعه تون، امیدوارم  منم بتونم تایم مطالعه مو بیشتر کنم🥰🌹

فقط خوب بودن و خوب زندگی کردن 👌🥰  عااالی بود  دوستان همگی باهم  یه تشوییییق مرتب & ...

رومینای عزیزم🥰🥰. 


ممنون از بحثی که مطرح کردی


قطعا با توجه به روحیات بچه ها و توانمندی هاشون،  توصیه ها متفاوته.  ولی تو سبک زندگی من و تربیت علی جون بزرگترین نکته این بود: تا جایی که مشکلی پیش نمیاد،  بزارم خودش زندگیشو پیش ببره و خودش زندگیشو مدیریت کنه. 

این که میگم تو تماااااام جزییات زندگیشه،  فقط به لحاظ عاطفی مثل قبل ساپورت بشه ولی سایر زمینه ها به صورت خورد خورد و نامحسوس برون سپاری بشه و خودش مسئولیتشو به عهده بگیره. 


و در قبال داداش کوچولوش:  وقتی من و پدرش پا به سن گذاشتیم تکیه گاهشون میشه همدیگه انشالله، باز هم تا جایی که مشکلی پیش نیاد برخی کارهای ریز مربوط به داداشش رو بهش میسپرم،  اینطوری این دیدگاه که براش ایجاد میشه که باید حامی داداشش باشه،  و این حامی بودنه محبت بیشتری هم میاره

و من: 

دیشب خواستم یکم خونه رو. مرتب کنم فقط ولی دیدم یکم بیشتر از یکم مرتب کاری نیاز داره

لین شد که تمام خونه رو. گردگیری کردم و جارو کشیذم و مرتب کردم

ظرف هم شستم

فریزر رو تمیز کردم بجای کوکو،  یکم ناگت داشتیم با گوجه سرخ کردم. 

شام صرف شد

یکم خط نوشتم

کتابی که میخوندم رو تموم کردم

لپتادم به خونه برگشت🥰🥰.  ولی دیگه هیچی نداره خالی خالی شده،  حتی بخاطر تغییر درایوها،  اطلاعات درایوها هم پاک شده،  صاف صاف🙄😁. حداقل دو سه روز باید وقت بزارم که فایلها و نرم افزارایی که لازم دارم دانلود بشه. 



امروز صبح علی جون بالخره با سرویسش رفت ولی بنده خدا نتونسته بود زمانشو مدیریت کنه و علی جون فک میکنم بجای ۸، ساعت۸ و نیم برسه مدرسه،  امیدوارم بتونه زمانشو مدیریت کنه وگرنه باز مجبورم دنبال یکی دیگه بگردم. 


و اقای مهدی بیدار شد،  یکم پیشش بمونم اگه خوابید که خوابید وگرنه یجوری سرگرمش کنم و بشینم پای لپتاپ. 



سلام خسته نباشید .ببخشید اینجا کسی هست ک دوتا بچه داشته باشه و همزمان برای کنکور یا درس دانشگاهش بخو ...

سلام 2 تا که نه ولی 4 تا دارم و استارت خوندن رو زدم 😁

رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند
بله داریم اونم نه دو تا بچه بلکه با سه تا بچه ،اگر اشتباه نکنم‌کاربر مهربانوکوشا وخزان و پاییز هم سه ...

بیا اینم از رفیق 😒

برو پیش همون مهربانو کوشا و خزان و پاییز جونت 🙄

رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند
سلاااااممم سلاااممم  چطورییایین دوستای عزیزممم؟؟    چقدررر لذت بردم از اهداف زیب ...

سلام رومینا بانو به قول این بلاگر لوسا چشام اکلیلی شد پیامهات رو دیدم 

رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند

سلام دوستان عزیزم

وقتتون بخیر و شادی ان شالله


این برنامه رو من دیشب نوشتم ک خدمتتون اعلام کنم ولی متاسفانه وقت نشد و موکول شد ب امروز


من بالاخره روز گذشته از مسافرت طولانیم برگشتم ک از همونجا مستقیم رفتیم خونه مامانم و تا آخر شب همونجا بودیم بعدش اومدیم خونه خودمونو تا نزدیکای صبح فیلم نگاه کردیم


امروز من اینطور گذشت ک

همسرم رفتن سرکار و من متوجه نشدم و خواب افتادم برای همین یکم دورتر بیدارشدم و ب کارام رسیدگی کردم


اول از همه رفتم و صبحانه دخترم رو گذاشتم بپزه ک وقتی بیدار شد معطل نشه بچم و گرسنه نمونه و خودمم از همون بعنوان صبحانه خوردم

دیشب شام خونه مامانم بودیم و دوتیکه ظرف داشتم ک بدلیل کارای زیادم ماشین رو خالی کردم و گذاشتمشون داخل ماشین و وقتمو صرف کارای دیگه ای کردم


دیشب ک اومدیم برای اینکه دخترم اجازه بده فیلم نگاه کنیم همه اسباب بازیاشو ریختم وسط هال خونه تا بازی کنه از اونطرف کلی هم لباس ریخته بود ک باید دسته بندی میشدن ک کدوم شسته و کدوم کثیف هستن  انگار خونمون بازار شام بود😆

هال رو سریع جمع کردم و سه بار ماشین لباسشویی رو زدم و لباساشو پهن کردم

دخترم از خواب بیدار شد

صبحانشو دادم خورد و بعدش رفتیم باهم دوش بگیریم

یخچال رو سر و سامون دادم و کلی غذای مونده بود ک ریختم بیرون و ظرفاشو شستم

میوه ها رو شستم و داخل جامیوه ای گذاشتم

آشغالها رو بردم بیرون و سطلهای زباله رو شستم

وسایل آشپزخونه سرجاشون گذاشته شد

نهارم رو درست کردم

نهار دخترمم درست کردم

نهار خورده شد

ظرفهای نهار رو ریختم داخل ماشین

دخترمو بردیم دکتر ویزیت شد

یکم خرید کردیم و رفتیم ی سر خونه پدرم ک احوال پدرمو بپرسم ک مامانم بنده خدا دوباره نگهمون داشت برای شام

شام رو باهم درست کردیم و ظرفاشو چیدیم توی ماشین و بالاخره قصد رفتن کردیم


یکم گوشت و مرغ خریدیم ک همینطوری رفتن یخچال ک فردا صبح شسته و بسته بندی بشن

اینم از امروز من

سلام صبحتون بخیر 

این روزهای من داره روی دور تند میگذره 

اما همینکه به خاطر مدرسه بچه ها یک حداقل نظم ساعتی گرفته راضیم 

برای همین تند بودنه هم خیلی فرصت نمیکردم بیام و گزارش بنویسم 

روزهامون اینجوری میگذره که صبح از 6 بیدار میشم و با هزااار جور بدبختی همسر و بچه هارو بیدار میکنم، (بیشتر همسر و پارسا اذیت میکنن تو بیدار شدن) و چاشتشون رو آماده میکنم و راهیشون میکنم و معمولا هم دیرشون میشه و چقدر من حرص میخورم  و همین دیر بیدارشدن باعث شده هر روز بدون صبحانه و نهایت با یک لیوان شیر برن 



بچه ها که میرن میشینم پای گوشی که باید حذفش کنم 

بعد تا ظهر کارهای خونه رو میکنم ( آشپزی و لباس شستن و تا زدن و ظرف و جارو و گردگیری و این وسط خونه تکونی که یک ماهه شروع شده مورچه ای داره پیش میره، الان اتاق خودم 3 روزه رو هواست، تو گزارش قبل گفتم برای پارسا کمد خالی کردم و دمبل ها اومد اتاق خودمون و لباسها بی جا موندن و چند روزه درگیر پیدا کردن چیدمان درست برای اونا بودم که همه‌ی کمدها و کشو ها به ناچار تغییر کرد) 

محمد معمولا دیر بیدار میشه به اون رسیدگی میکنم 

تو تایمی که محمد خوابه کتاب صوتی گوش میدم، بیدار که میشه سعی میکنم در حال کار حداقل باهاش ارتباط کلامی داشته باشم 


و البته وسط کارهام گوشی هم زیاااااد چک میکنم 😩


امسال برای ثنا سرویس نبود و همسر مجبورن ببرنش، برای همین سرویس علی رو هم کنسل کردیم 

همسرم تقریبا 12 و ربع راه میفتن از شرکت و میرن دنبال علی، بعد ثنا و دوستش که اونم سرویس نداشت و همسرم سر نوع دوستی  گفت میرسونمش، اما چون مسیرشون خیلی پر ترافیکه و تقریبا 1 ساعت و نیم زمان همسرم رو میگیره پیشنهاد دادم با پدرش صحبت کنن و بگن به یک فکر دیگه باشن، دیگه نمیدونم دلش بیاد یا نه 


خلاصه تا بیان 3 میشه، همزمان پارسا هم میرسه 

تا نهار بخوریم و جمع کنیم میشه 4 

بعدم تا اذان خانواده  استراحت میکنن که گاهی بیشتر هم میشه و من هم باز گوشی 🙈

بعد هم تایم تکلیف بچه هاست و من دلم میخواد درس خودم رو هم این زمان بخونم اما فعلا که این چند روز علی خیلی درگیرم کرده و عملا وقتی برای خودم نمونده، این وسط به ثنا هم میرسم 

(مثلا دیشب علی کنارم سوال علوم می‌نوشت و هی باید راهنماییش میکردم،همزمان  به ثنا دیکته میگفتم و تو دفتر ریاضی علی هم جدول سودوکو می‌نوشتم، تازه زیرنویس شبکه خبر هم که بدون صدا روشن بود میدیدم،، پدرشوهرم هم اومده بودن و با همسرم تبادل نظر سیاسی اجتماعی میکردن، گهگاهی تو بحث اونا هم شرکت میکردم، گوشی هم که دم دسته دیگه همش، جواب پیام‌ها رو میدادم 🤪) 


دیگه 8 و نیم و 9 هم شام و بعدش هم از 10 تا 11 میخوابیم 


گاهی چند صفحه ای هم مطالعه متنی آزاد دارم (الان کتاب حقوق زن در جامعه اسلامی، استاد مطهری رو شروع کردم) 



همونطور که گفتم از این نظم حداقلی راضی هستم اما باید برای درسم هم وقت خالی کنم 

احتمالا صبح و ظهر  به جای گوشی و یکم هم عصر همزمان با بچه ها 


رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز