2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043368 بازدید | 88176 پست
یاد بچگی های پسر خودم افتادم 😂😂😂😂 تا به رخت خوابا هم رحم نمیکرد از کمد همه رو میزاشت وسط  ...

سلام به همه دوستان 

سلام تپلو جان 

من دیروز درخواست دادم به شما میشه اگر اشکالی نداره قبول کنید لطفا🙏🏻🥺

صادق تر از هدایت
باورنکردنیه😳 شاید اون گل فکر می‌کنه اون موسیقی مخصوص اونه دیدی خودمون یه آهنگ عاشقونه گوش میدیم خ ...

پارسال همکار شوهرم این آزمایش انجام داد نه روی گل روی یک میوه پرتقال و نتیجه همین شد یعنی واقعا تلقینات اطرافیان روی ما تاثیر داره ! 

🖤🖤🖤🖤

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من بدلایل شخصی و همین دلایلی که گفتی دعوتی مهمون رو تقریبا به صفر رسوندم،نه میرم و نه میام😅البته کا ...

انشاالله خدا همسرم منم به راه راست هدایت کنه😄تازه دیروز میگفت حالا که خونه تمیز شده به فلانی بگیم بیان حالا با حالت شوخی گفت منم نشنیده گرفتم سریع برنامه ریزی کردم جمعه و پنجشنبه رو 

خدا قوت عزیزم  😂😂😂 حیف شوهرم نمیتونه کمک کنه مگر نه حتما از روش شما استفاده میکردم .   ...

ممنون عزیزم انشاالله خودتون و همسرتون همیشه سلامت باشین

بعضی ها خیلی خوش اخلاقن منم یه زن عموی اینطوری دارم 


پارسال همکار شوهرم این آزمایش انجام داد نه روی گل روی یک میوه پرتقال و نتیجه همین شد یعنی واقعا تلقی ...

خب اینکه انسان اشرف مخلوقات هست همینه که نباید بزاریم عوامل بیرونی روی ما اثر کنه 

باید آنقدر اعتماد به نفس داشته باشیم که تلقین منفی بهمون اثر نکنه

البته تلقین مثبت هم بعضیاش ممکنه فریبکارانه باشه.واسه اینکه تشویق بشیم کار دیگران رو راه بندازیم

سلام  زهراجون پسرتو از شیر گرفتی؟ من سه روز دیگه بعد از ظهر میخواد بخوابه شیرش ندادم و فقط شب ...

سلام عزیزم

اره مهدی جون رو از شیر گرفتم

یکم برای خوابش اذیت شد ولی خداروشکر زیاد بهونه نگرفت. 

نمیتونم راجب زمانش بهت پیشنهادی بدم، چون خودم خیلی درگیر این موضوع بودم،  مهدی الان ۲۲ماهشه،  ینی دوماه دیگه وقت داشت ولی تو هوای گرم ممکنه اب بدنش کم بشه و کریض بشه، این شد که دیگه دوماه زودتر گرفتمش. 

شما هم باید شرایط خودتون رو بیشتر بررسی کنین،  انشالله که خیره

سلام بچه ها. 

روزتون قشنگ

امروز از صبح بیدار شدیم رفتیم محل کارم یه نامه برای بانک گرفتم، همسرم ما رو گذاشت خونه و خودش رفت ادامه کارها رو. پیگیری کنه. 

یه جمع و جور کردم خونه رو،  دیروز حسابی تمیزش کرده بودم. 

برای نهار قورمه سبزی داشتیم،  برای پسرا کنارش سیب زمینی سرخ کردم. 

یکم ظرف شستم

یه مانتوم استینش مونده بود.  کاملش کردم فقط وصل استینش موند. 

فردا نهار دعوت شدیم خونه پدر همسرم، اگه بشه مانتوم رو کامل کنم فردا بپوشم. 😁


سریال دل رو دارم میبینم، ۵ قسمتشو دیدم

سلام سلام

چقدر کامنت نخونده دارم ازتووووون

من از سفر برگشتم با یه دنیا کار توی خونه 

انقدر خسته و سنگین شدم که فکر کنم 3 روز طول بکشه همه چی رو رو به‌راه کنم

برای امروز این کارا رو باید انجام بدم

برگردوندن  لوازم سفر سر جاشون 

خوندن جزء 11 و 12

دو هفته دیگه مونده تا زایمان من هنوز نتونستم نیت قرآن خوندنم رو تموم کنم😅خیلی فشرده تر باید بخونم 

چمدون ها بره انباری

دارو ها و شیر خشک بخرم



رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند...
سلام عزیزم خوش اومدی به جمع مون      دلیل خراب کردن غذات چیه ؟مثلا من قبلنا که واسم ...

مثل همیشه احسنت

بیا یه گروه مشاوره بزن به همه مشاوره بده.

ساده و روان و کاربردی و دلسوزانه و (دیگه نمیدونم چی بگم! )همه رو راهنمایی میکنی

بوس به لپت کدبانو😘

انقدر دوست دارم خونه ت رو ببینم.😇🙏

یه بار یه تور بذار😉

این نیز بگذرد...                                                       
سلام خانوما من خیلی وقته این تاپیک و دارم  به کمکتون احتیاج دارم خودم ۴ماهه باردارم پدرم ۱۴سا ...

خدا رحمتشون کنه

مادرت اصلا راضی نیست تو رو تو این حال ببینه، بیشتر به زندگیت برس.حواست به خودت باشه.


این نیز بگذرد...                                                       

سلام روزتون قشنگ

دیروز ظهر مهمونی خونه پدر همسرم دعوت بودیم.  خواهرای همسرم اومده بودن مشهد،  یسری از فامیلها هم اومده بودن،  خیلی خوش گذشت،  خداروشکر.  تا عصر اونجا بودیم،  بعدش قرار شد خواهر همسرم رو برسونیم خونشون،  رفتیم باهاشون سمت کوهسنگی و بستنی خوردیم جای همگی خالی. 

بعدش رسوندیمشون خونشون و برگشتیم دم در خونمون. 

همسرم نزدیک حرم کار داشت،  تصمیم گرفت بره، منم گفتم میام یه سلامی بدم شب تولد. 

رفتیم باهاش و اتفاقا مجبور شد کنار به ایستگاه صلواتی درست جلوی ورودی حرم پارک کنه.  ما نشستیم تو ماشین و ایشون رفت کارش رو انجام بده،  همون موقع اتیش بازی شروع شد و حسابی از تماشای صحنه هاش لذت بردیم،  جس قشنگی بود،  اصلا حرم تو برنامم نبود چون فوق العاده شلوغ بود و ما معمولا وقتی شلوغه نمیریم. 

ولی حس قشنگی داشت،  به شدت این حس بهم القا شد که امام رضا من رو از وسط شلوغی زندگیم کشید بیرون و دعوتم کرده تولدش، 😍😍😍😍.  داشتم اتیش بازی و حرم رو نگاه میکردم و از حضورم در تولد لذت میبردم،  یهو یه اقایی که مشخص بود زایر بود و اصلا جزو ایستگاه صلواتی نبود،  برای من و پسرا از ایستگاه شربت اورد،  هیچی دیگه تو تولد پذیرایی هم شدیم😍🥰🥰. 

خیلی حال خوبی برام داشت خداروشکر. انشالله روزی همه بشه. 


و امروز: 

خونه باز به لطف اقایون ترکیده. 

عصر قراره خواهرم بیاد دنبالم بریم پارچه بخریم

تا عصر باید خونه رو. مرتب کنم و. جارو بکشم و جمع و. جور کنم،  یخچال هم اگه بشه تمیز کنم،  خیلی توش اضافه غذا داریم این چند روز درست حسابی خونه نبودیم همه چی داخلش مونده. 

خدای مهربون ممنون هوامونو داری، روزمونو خودت بنویس که قشنگتر مینویسی🥰😍

بچه ها یه چیزای جدید یاد گرفتم چندوقته میخوام بیام اینجا بگم فرصت نکردم.مخصوصا خانمهایی که تازه اومد ...

چقدر قشنگ گفتی 

آفرررین بانو

این نیز بگذرد...                                                       
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز