سلام
دیروز بعد صبحانه، خونه رو. جم کردم.
لباسها رو تا زدم رفتن کمد.
تو محل کارم یه چالش پیش اومده بود که خیلی ذهنم رو درگیر کرده بود، باید برای پرسنل برنامه دقیق تری بریزم تا زمانی که نیستم انقد چالش پیش نیاد و کارها گره بخوره، انشالله شنبه که رفتم این موضوع برای رسیدگی در اولویت هست.
ظهر بعد نهار خواستیم بخوابیم، یهو طوفان شد و بارون شدید گرفت، صدای طوفان با خوابی که میدیدم قاطی شد و نتیجه رو خودتون حدس بزنین😜😁.
غروب همسرم اومد رفتیم بیرون، من نشستم پشت فرمون و خب از خودم راضی بودم.
رفتیم برای مودم که سیمش خراب شده بود، سیم خریدیم، وقتی اوردیم خونه دیدیم بازم کار نمیکنه تو ذوقمون خورد😐😐
بعدش رفتیم خونه پدر همسرم، خودش مسافرته، جاریم اونجا بودن، نشستیم یکم حرف زدیم و شد اخر شب، برگشتیم خونه، شام رو. مهمون یخچال شدیم.
ابگوشت رو از غروب گذاشتخ بودم. شیر خریده بودیم جوشوندم و خوابیدیم.
امروز بعد صبحانه • ماست درست کردم. ظرف شستم. همسرم رفت پشت بوم کولر رو سرویس کنه، امسال خیای هوا خوب بود هنوز کولر لازم نشده بودیم، ولی از این به بعد احتمالا گرم بشه باید کولر سرویس بشه.
احتمالا بعد از پروژه کولر بریم بهشت رضا.
نهار رو اماده میکنم که برگشتیم بخوریم.
لباسها باید اتو بشه.
خونه مرتبه کار خاصی نداره.
پروژه های تیر ماه:
از شیر گرفتن اقای مهدی( علی اینجوری صداش میکنه😁).
دندون پزشکی خودم( احتمالا خیلی کار داره، دندونای جلوم هستن و فک میکنم در بهترین حالت یه ماه درگیرش باشم).
اگه اکی شد دوختن یه مانتو تابستونی( مدلشو انتخاب کردم فقط باید برم پارچه بخرم)
بریم یه روز خوب رو بسازیم انشالله