رفتم لباس بخرم برا پسرم بالای رگال یه لباس خوشم اومد تو دلم گفتم میخرم حالا هر چی میخواد باشه به فروشنده گفتم بیاره اونم چوبشو برداشت که برام بیاره پایین داشت میاورد پایین گفتم چنده گفت ۳۸۰گفتم نه نه ببر بالا 😂😂😂😂😂شمام یه چی بگید بخندیم
😂😂😂
اینا بیشتر گریه داره😭😞
😃😃😃😃
من پریروز رفتم ادامس بگیرم ده تومنی دادم هزار پسم داد گفتم اشتباه نکردین؟گفت نه دیگه ۹ تومنه منم گفتم یا علی همدن شیک بدین بی زحمت فروشنده و من کلی خندیدیم
مافعلا نرفتیم بازار هار هار هار😐😑
مارفتیم مشهد میخاستم کیف بخرم گفتم حاجی این کیف چنده گفت حاجی باباته..من عصبی شدم ..باز آبجیم با داداشم میخندن...
من انقدرفتم بازاروقیمت گرفتم ونخریدم همه میشناسنم چیزیم بخوام بخرم برام نمیارن محلم نمیدن دیگه😂😂
واحد بغلیمون که یه خانم میانساله یکی دو ساعت بود صدای ناله اش میومد و گاهی هم گریه، تا جایی که من خبر دارم از نظر مالی خیلی اوکین. دخترش اومد در خونمون فلشش رو بگیره، گفتم زهرا مامانت چیزی شده؟ گفت نه بابا دلش گرفته مثه بچه ها غر میزنه بهونه میگیره،منم مثلا میخواستم اوج همدردیم رو برسونم، با کمال تاسف گفتم هییییی باباااا بگو تو دیگه چه مرگته خدیجه خانوم.
من😶😶😶
دخترش 🙄🙄🙄🙄
هر دو با هم 😂😂😂
یه بارم با شوهرم رفتم برا پسرم شلوار بخرم یه ذره شلوار لی اندازه پول خون من میداد شوهرم گفت تو برو انتخاب کن من برم پول بگیرم از عابر با فروشنده کلی چونه زدم که شوهرم خسیسه که اگه بفهمه انقدر میخوام پول شلوار بدم اینو میگه اونو میگه و...........خلاصه شوهرم که اومد تو فروشنده زل زده بود بهش منم داشتم میمردم از خنده 😆😆😆😆😆خلاصه یه تخفیف توپ گرفتم به شوهرم که بعدش گفتم میخواست خفم کنه گفت پس بگو چرا اونجوری منو نگاه میکرد فروشنده 😂😂😂😂😂😂
ب دوستم گفتم چقد پسرت شبيه شوهرته انگار دوباره شوهرتو ريدي😕قيافه من😶🤐😲😥😢😰
قيافه اون🙁😒😂
بعد اومدم درستش كنم گفتم واي عزيزم پسرتو نگفتم شوهرتو گفتم اونو عب نداره بريني ولي پسرتو نگفتم😫😫هي ميخواستم درست كنم بدتر گند ميزدم
اخرش گفت باشه ادامه نده داري گند ميزني
چند سال پيش شب قدر مادرشوهرم زنگ زد خونمون به من گفت عسل جون حلالم كن هم بخاطر كارايى كه تا حالا كردم هم بخاطر كارايى كه از حالا به بعد ميكنم 😂😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز