شوهرم از الان خوابیده 😭😭😭

اتفاقا من حال میکنم وقتی اهل خونه میخوابن ومن راحت میام نت کتاب میخونم تلویزیون میبینم اصلا حاب میکنما ،البته شماها سنتون کمه مادر منم اویل دوست داشتم شوهرم بیدارباشه بیشتر وقتارو باهم باشیم ولی الان خدایی از تنهایی لذت میبرم😋😋😋

همینو بهش گفتم . ته تو اینو در میارم اگه  اعتیاد داشته باشی باید ترک کنی ووگرنه ترکت میکنم . والا نمیدونم دوستم داره یانه اما خودش میگه بخاطرت  از همه چی گذشتم خیلی غم دارم همین سه ماه پیش بود متوجه شدم بهم خیانتم کرده اصلا دارم خل میشم . اما چون در حد چت و تلفن بود اولین بارش بود به دست و پا م افتاد بگذرم گذشتم . اصلا میگم شاید همین کارشم  از اعتیادش نشات میگیره . از درون داغونم . خیلی حالا از این معضل گذشتم . اما اعتیاد خیلی بد بلایی فقط از خدا معجزه میخام . درسته قوی بودم تما دیگه حس میکنم رمقی برام نمونده . دعا کنید برام . 

دقیقا منم اون خواب بودنی کاملا هییسسسس میشم بد خواب نشه..اون من خواب بودنی میاد مییگه سهیلاااا؟؟؟؟؟؟(باصدای بلند) خوابالو میگم هااا...میگه خوابی؟؟؟!!  بعد میاد میگیره میخوابه!  منم بیدار!

تازه هر ساعتی از شب پاشه بلند میگه سهیلا ساعت چنده؟؟؟   

منم تو خواب عمیق!  چن شب پیش بهش گفتم بابا مگه من ساعت گویام اخه! از اونروز تا حالا این جملشو ترک کرده لامصب

گلم من اگه شوهرم خونه بخواد بخوابه زودتر ، نمی‌ذاره من بیدار باشم، میگه باید بیای تو رختخواب، همه چراغها خاموش، تلویزیون و کتاب و اینا ممنوع، حتی تو رختخوابم اگه با گوشیم سرگرم بشم بی صدا، و با نور کم، صبح میگه دیشب نذاشتی خوب بخوابم!,یه وقتایی سرمو میبرم زیر پتو و موبایلم را میبینم بازم صبح میگه تو دیشب بیدار بودی، منم نتونستم خوب بخوابم

اوا خاک تو سرش کنم خواهر..ببخشا بخدا حرصم گرفت.خیانت خیانته اولشم با چت  شروع میشه. ببین پس جدیتر فکر کن.نکنه اینده تو خراب کنه خدای ناکرده...خدا خودش هدایتش کنه. خدایا حالم بد گرفت. اخه ولی نمیشه ک دس رو دس گذاشت فکر معجزه بود...با خانوادت مطرح کن تمامشو..بذار هم تخلیه شی اذیت میشی تنها تنها بدوش بکشی.هم راه حلی نشونت بدن.

خخخخ..خدایا اینا دیگه کین

من و خواهرم كلا تا صبح پايه ايم

داداشم بر عكس ماست

سهماه و نیمه عذاب کشیدم همش فک کردم میخاستم ازش جدا بشم هیشکی نمیدونه فقط به برادر بزرگش گفتم . طاقت دل کندن از بچه هام ندارم . هنوز  خیانتش نتونستم هضم کنم بابد فکر اعتیادش باشم . به برادرش گفتم ماجرا چون اون خانم از فامیل خودشون دختر پسر عمه اش میشه گفتم لاقل کسی باخبر باشه فردا روزی تحمل طاق شد نگن چرا بعد این همه سال زندگی . گفتم که سه سالی بود فک میکردم ترکه زندگیم ارومه خیالم یه کم راحت شد ه بود پای دختر عمع نجسش که شوهرم داره به زندگیم باز شد بخدا احد واحد اصلا به روی خودم نیوردم تا اون زن بفهمه که میدونم فقط سپردم بخدا . شوهرم بعد سن ماهی عشق و حالاش اومد التماس و گریه زاری غلط کردن دست م بوسید به پام افتاد که اشتباه کرده ببخشم . کلی عذاب کشیدم باهاش بلایی نیست که سرم نیومرده باشه . پسرم بزرگه ۱۵ سالشه . یه پسر ۶ سالم دارم بخاطر بچه هام مجبور شدم از خطاش بگذرم اما با اعتیاد درد بی درمونش چکار کنم بهش مشکوکم . نمیدونم چکار کنم نه اقرار میکنه  اصلا نمیدومم چی استفاده میکنه خیلی میترسم از اینکه بلایی تازه سرم نیاره . بخدا سپردم یا درسش کنه یا برش داره از سرمون . 

41 مادر😉😉😉

خدا هر چچی زن خرابه ب خاک سیاه بنشونه..زنیکه کثیف اشغال. حالا من برا پسر نوجوانت بیشتر از خودت نگران شدم..تو سن حساسه زود میره سمت مواد خدای ناکرده..خوب کردی ب برادرش گفتی...ولی پنهون کاری از خونودتم خوب نیس..مشکل کوچیکی ک نیس..بدرد زندگی نمی خوره این مرداشغتل..کسیکه بتونه با ی زن متاهل رابطه برقرار کنه! هر چی ازش برمیاد.نکنه یوقت قرص روانگردان بندازه و چشمش هیچیو نبینه و کار دستتون بده..ای بابا نتونستم دلداریت بدم ببخش تروخدا..نگران شدم.چرا زنهایی مث تو فداکار باید اینقد تو زجر باشن و هول ولا.خدا بداد بچه ات و خودت برسه. خودت بشین 15سال بعد اینده این مرد و با زندگیت چطور میبینی.؟.می ارزه با همه گندکاریاش بسازی و بسوزی.لااقل نباشه ی سر داری و یه سودا...الان ولی یه سر داریو هزار سودا.