2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 981840 بازدید | 11748 پست
سلام مامانای مهربون من سرم یه ریزه زیادی شلوغه نمیتونم زیاد بیام بنویسم اما هی سر میزنم و نوشته هاتونو میخونم آخه یه احساس نزدیکی و اشنایی میکنم با مامانای این تاپیک و واقعا دلم تنگ میشه

بهاره جون ایشالله که دخمل باهوشت تو موسیقی موفق باشه من شک ندارم که همه ی این بچه ها که امروز جونمون رو به لبمون میرسونن آینده ی خیلی روشنی دارن ... چون مامانایی مثل ما دارن...حال کردین تحویل گرفتم خودمون رو در حد المپیکککک ... دختر منم به مباث علمی خیلی علاقه نشون میده اینکه فلان چیز چجوری عمل میکنه یا چجوری ساخته شده یا چرا اسمشو این گذاشتن و ...
الان دیگه توضیحات من براش کافی نیست یه چند تا دایره المعارف دیدم ولی نمیدونستم کدومش رو بگیرم ...گنج دانش کسی داره ببینم خوبه یانه ؟


پروین جونم از خوندن نوشته هات خیلی متاثر شدم خدا هممون رو کمک کنه و صبرمون رو زیاد کنه ... دیروز اولین جلسه ی روان درمانیم بود با مشاورم راجع به دخترم و حساسیتم رو دارو خیلی حرف زدم ...جواباش رو هممون میدونیم ولی نمیدونم چرا هی دچار تردید میشیم وقتی میبینیم بچمون واقعا نیاز به دارو داره چرا میذاریم به عنوان یه بچه بی دقت و شلوغ کار معرفی شه، کلی برچسب بخوره ، از همه مهمتر خودش کلی عذاب بکشه ذهنیتش راجع به خودش و توانایی هاش بد شه ، اعتماد به نفسش پایین بیاد ، روابطش با همسن و سالاش مختل شه خودمون هم داغون شیم بعد آخر سر بعد همه ی این عوارض دارو رو شروع کنیم حالا خوشحال باشیم که مثلا یه ماه دارو ندادیم ...همه ی اینا رو دارم به خودم میگم هر کسی شرایط بچه ی خودشو از هر کس دیگه ای بهتر میدونه میدونم که شرایط برا شما خیلی سخت تره حتی تصور اون تیکها موقعی که نوشته هاتو میخوندم خیلی سخت بود اما عزیزم باید ببینی کدوم شرایط به حال خودش و خودت بهتره ...تازه اول راهیم و چقدر انرژی میخوایم تا آخر سال

سومیسو جان خوشحالم که اوضاع گل پسرت روبراهه...

بهاران جان دکتر این دوز دارو رو برا گل پسرت تجویز کرده یا خودت هم به مرور زمان تشخیص دادی چقدر براش مناسبه؟
درمیان مردمی که میدوندبرای زنده بودن،آرام قدم برداربرای زندگی کردن!!
نیلو جون از همدردیت ممنونم

من که با دارو دادن کنار اومده بودم ولی وقتی میبینم تیک میگیره اعصابم خرد میشه میگم که کاش عوارض مشهود نبود تا من همش مجبور نشم به این و اون توضیح بدم که چرا اینطوری شده؟

الان دو روزه خیلی اعصابم خرده دیروز موقع رفتن به خونه داشت با همکلاسیش شوخی میکرد که لباسای همدیگه رو گرفته بودند و همدیگه رو میچرخوندند و از اونجایی که پسر من زورش بیشتره و هیکلش درشت تر همکلاسیش خورد زمین و کار خدا بود که سرش به جدول خیابون نخورد و ضربه مغزی نشد...
دلم براش میسوزه عوامل زیادی دست به هم داده اند تا اعتماد به نفسش رو از دست بده میدونم اصلا قصد خشونت و اذیت کردن نداره ولی شوخیهاش همیشه منجر به یه بلایی میشه و فکر میکنند عمدی این کارو کرده و خیلی مواخذه میشه اصلا خودش هم ترسیده شده جرات نمیکنه حتی از خودش دفاع کنه میترسه یه بلایی سر بچه ها بیاره ...انگار بچه ها هم این موضوع رو فهمیدن که سر به سرش میزارن .

البته ناگفته نماند جو این مدرسه واقعا به گروه خون ما نمیخوره اینجا بچه پولدارهای تازه به دوران رسیده ای هستند که از ادب و نزاکت بویی نبرده اند کاش زودتر راضی شده بود جابجاش کنم
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



بهاران جون
دختر منم به عواقب کارش اهمیت نمیده متاسفانه
بردم روانشناس گفتم این اصلا براش مهم نیست از چیز مورد علاقش محروم بشه
گفت عجیبه من تا حالا همین چیزی ندیدم!!!
هیچ راهی هم نداد
چی بگم والا
بلاخره دارو برای درمان هستش دیگه
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
پروین جون گل من

یه نفس عمیق بکش عزیزم
خدا نکنه مشکلی برای این گل پسر بوجود بیاد خانم مهربون تاپیک
الان عصبانی هستی و حق هم هزار درصد با توئه
من کلا فکر میکنم مشکل پسرت بیشتر از هر چیز اضطرابه
اضطراب و نداشتن اعتماد به نفس
تصویری که از خودش داره با چیزی که فکر میکنه باید باشه و شما و معلم مخیواین باشه خیلیییییییییییییییییییییییی متفاوته
اگه مشاور خوبی میشناسی پسرتو ببر پیشش
پروین جون
تو که این همه از خود گذشتگی کردی و همه راهها رو رفتی
این پسر خوش تیپ تو مشکل اعتماد به نفس داره به جان خودم
اینهمه شکایت هم برای همینه
آروم و قرار برای یه پسر بچه دبستانی یعنی چی؟
یعنی دست به سینه بشینه؟
کدوم ما اینطور بودیم؟
این توقع زیادی از بچه
درسش هم که ماشالا خوبه
اگه تمرکزش انقدر مشکل داشت خوب درسو نمیفهمید توجه نمیکرد یا چیزی حفظ نمیشد
پروین جانم
روی اعتماد به نفسش کار کن
روی تصوری که ااز خودش داره
کمک یه مشاور حاذق خیلی لازمه
تو این سن بچه ها میتونن قشنگ با یه مشاور خوب ارتباط برقرار کنن و حرفشونو بزنن
بزار ببینیم مشکل واقعیش چیه که داره فرافکنی میکنه به بچه های دیگه
باز هم البته من اصلا صاحب نظر نیستم
برای دارو که همونطور که به بهاران جون گفتم دارو برای درمانه دیگه
مگه آدم مشکل قلبی داشته باشه میگه نیتروگلیسرین نمیخورم؟؟
ولی تنها پیشنهادم اینه که مشکل رو ریشه یابی کنی
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
نیلو جون
تحویلتو قربون:))
ما از کلاس اومدیم فعلا که خوب بود ::)
خیلی ذوق دارم
خدا کنه تمام این دوسال همین طور پیش بره
کلی هم پیاده راه آرودم دختره رو له و لورده شده!!!
میگم بازم با مامان میای پیاده روی میگه نه!!
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
پروین جونم
فکرم مشغولت شد
ناراحتم که تو این وضعیت گیر افتادی...
هممون گیر افتادیم ...
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
بهاره جان

امثال پسر من و امیر فاضل نمی تونند با بچه ها ارتباط درست برقرار کنند. یعنی دچار افراط و تفریط هستند. گاهی بسیار دو ست و گاهی دشمن

حامد بعضی وقتا از شدت عصبانیت تا می رسید خونه می پرید توی آشپزخونه و با کارد بر می گشت و می گفت می خوام برم همشون رو بکشم.

چون خونه مون نزدیک مدرسه بود بچه ها پشت در خونه می ایستادند و تحریکش می کردند. اونم با داد و فریاد می خواست بره و بکشه.

خدا می دونه چه عذابی بود.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........


ولی به مرور هم بهتر می شن. شاید خیلی ایده آل نشن ولی خیلی وضعیت بهتر از الان میشه.

فقط باید خونسرد و منطقی عمل کرد.

در این مورد بخصوص مشاور خیلی به حامد کمک کرد.

لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........


پروین منم فکر می کنم یک هفته دیگه صبر کن . ببین شاید تغییری ایجاد بشه اگر نشد دوباره ریتالین رو شروع کن.

لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........


بهاران

من تعداد زیادی ریتالین دارم ولی الان که دیدم تاریخ مصرفش منقضی شده

چند تا داروخانه آشنا دارم. برات سئوال می کنم اگر داشتند بهت اطلاع می دم.

لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........


بهاره

باید برم سراغ برنامه شام

ولی برام بنویس امروز رکسانا چطور بود

هیجان منم امروز کمتر از تو نبود
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

پروین جون خدامیدونه چقدر از خوندن حرفات برات ناراحت شدم....نمیدونم چی بگم تا آروم بشی.چون میفهمم الان چی توی دلت هست.فکر کنم دوتا قرص دکترپسرت داده بود و شروع کرده بودی بهش میدادی.برای جلوگیری از تیک ریتالین اون داروهارو دادند؟؟اگر میبینی داره اذیت میشه ریتالین رو شروع کن.هدف ما اینه که نذاریم بچه هامون تحقیر بشن و مدام سرزنش بشن.بازم خوب فکراتو کن و ببین صلاحش در چی هست.انشااله پسرت همیشه سالم و سلامت باشه.زیاد اعصاب خودت رو خورد نکن.خودت بهتر میدونی توی اینجور مواقع حرص خوردن زیادی فایده ای نداره.انشاالله سال دیگه مدرسه رو عوض کن.پسرم مدرسه دولتی میره.خوب و بد همه جا هست.ولی به نظر من مدارس دولتی برای بچه هامون بهتره.مدارس غیرانتفاعی اکثرا بچه هاش متوقع هستند.همش دنبال گله و شکایت.مواظب خودت باش عزیزم....
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
بهاران جون شما تهران هستید؟؟ یعنی اینقدر ریتالین نایاب شده؟؟ هلال احمر رفتی؟؟شاید بتونند کاری کنند.پسرم درس اول رو تموم کردند.بهتره شعرهارو باهاش جلوتر کار کنی.من فردا میخام شعر دوم رو باهاش کار کنم.چون یک روزه براشون سخته یاد بگیرند.اینجوری اگر یه شعر جلوتر از کلاس باشند براشون خوبه.تا حالا بهشون دیکته گفتند؟؟بدون ریتالین دیکته ش چطوره؟؟
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
نازی جان
واقعا تو اون موقعیت که بچه ها پشت در تحریکش میکردند چکار میکردی؟حامد رو چه جوری آروم میکردی؟به اون بچه
های تخس چی میگفتی؟منم موندم با همکلاسیهاش چه جوری برخورد کنم؟شوهرم میگه ولش کن بزار خودش از پسشون بر بیاد ولی آخه پسرم جرات نمیکنه باهاشون درگیر بشه میترسه بلایی سرشون بیاد دایم به من و معلم شکایت میکنه
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز