2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 981380 بازدید | 11748 پست
وای نازی نازی جون ، آدم حس میکنه با یکی از بهترین و با تجربه ترین مشاورا تو این زمینه صحبت میکنه ، البته این فقط یه حسس نیست با وجود آدمایی مثل شما اینجا از هر مدرسه ای برا ما مفیدتره

تمام حرفاتو تو ذهنم ثبت میکنم و سعی میکنم درست انجامشون بدم

با این حساب به نظرتون دخترم صبح نیازی به دارو نداره ؟ اونجور که هر دو دکتر تجویز کردن؟

راستی چون اینجا یه کتاب فروشی درست و حسابی نداره که من بتونم بگردم و کتاب پیدا کنم باید سفارش بدم تا برام بیارن لطفا کتابایی رو که مطالعه کردید و فکر میکنید مفید بوده با ذکرنویسنده و انتشاراتش برام بذارین تا بتونم سفارش بدم
مخصوصا تو زمینه رفتار و کار و بازی برا این بچه ها و بهبود تمرکزشون
نازی جون اون مجموعه ی سه جلدی رو هم حتما میگیرم

میدونی نازی جون وقتایی که به حرف دکتره فکر میکنم که میگفت بدون دارو هم میشه تمرکز این بچه رو خوب کرد اما اگه بخوای اینقدر تو این مسیر طولانی بیاری و ببریش بچه داغون میشه، آتیش میگیرم از این شهر که هیچی نداره بدم میاد
به نظرت خودم میتونم چیزایی که تو کتابا رو نوشته به درستی انجام بدم و جواب بگیرم ؟

یه جا خوندم که بازی خودش مثل ریتالین عمل میکنه میخوام هر روز دخی رو ببرم پارک یا تو خونه حسابی با هم بازی کنیم

راستی این روش دیکته گفتن اونا به ما رودخترم خیلی دوست داره سعی میکنم زیاد این کارو انجام بدم اما در مورد خووندن کتاب و اینا سه چهار خط که میخونه میگه خسته شدم نمیخونه

نازی جون پسر شما با ریتالین چه مشکلی داشت که بهش ندادی؟



درمیان مردمی که میدوندبرای زنده بودن،آرام قدم برداربرای زندگی کردن!!

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نیلووووو

اورانیوم غنی شده ....ههههههههه.....کلی اول صبحی خندیدم ....برید تو سایت شهر خبر قسمت اخبار تصویری یه قسمت نوشته برای تمدد اعصاب اینجا رو ببینید...روی همین گزینه کلیک کنید و کلی تمدد اعصاب کنید.

نیلو من برعکس مشکلم صبحها هست یعنی بعد از ظهر ها هر طور بود با پسرم کنار میومدم گرچه برای نوشتن یه مقدار اذیت میکرد ولی بیشتر از جو مدرسه هراس داشتم به خاطر همین صبحها دارو میدادم .

الان دیگه با دارو دادن کنار اومدم هر مقاله یا هر کتابی راجع به بیش فعالی خوندم و از هر روانشناس و دکتری که پرسیدم گفتند دارو درمانی هم بخشی از درمان بچه های بیش فعاله ...ریتالین از لحاظ تمرکز خیلی برای پسرم خوب بود ولی متاسفانه دچار تیک میشه ...ای کاش یک داروی کم عارضه تری کشف میشد.
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
اندر مزایا و چگونگی بالا بردن تمرکز در پسر من همین بس که اگه بعد از ظهر شعر یا مطلبی رو یاد نمیگرفت روز بعد که دارو میخورد تو مدرسه کامل یاد میگرفت ...اگه ازش به معلم کلاس اول که خانم بسیار خوبی بود شکایت میکردم ...خانم معلم میگفت چشم من امروز باهاش کار میکنم بعد ظهر که میرفتم دنبالش معلمش میگفت بابا این بچه که هوش و گیراییش خیلی بالاست یک بار گفتم یاد گرفته ...شما اصلا نمیخواد باهاش کار کنید روش رو نمیدونید و هم خودتون اذیت میشید هم بچه ...ولی من میدونستم به خاطر روش بلد نبودن من نبود بلکه صبحها این ریتالین بود که تمرکز و یادگیری پسرم رو افزایش میداد.
یا نثلا وقتی ریتالین میخورد معلمش میگفت ای بابا کی گفته این بچه شیزونه و نظم کلاس رو بهم میزنه؟این طفلک که اصلا از پشت نیمکت تکون نمیخوره حتی زنگ تفریح هم پشت نیمکت میشینه
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
من امروز شدیدا درگیر تدارکات مهمونی هستم
فقط یه چیز جالب رخ داده بگم و برم:)
تازگیا رکسانا خیلی کلمه بیشعور رو تکرار میکنه(تقصیر منه و از من یاد گرفته:(
خیلی خجالت اوره خوب
هر راهی هم رفتیم ترکش نمیشه تا یه چیزی باب میلش نباشه میگه یا حتی به عنوان تفریح!
خلاصه من امروز شونصد تا کار دارم و نانی هم خونه اس همون صبح که برای بار اول گفت خیلی خیلی جدی و با اخم گفتم یه بار دیگه حرف زشت از تو بشنوم تا شب باهات حرف نمیزنم و جوابتو هم نمیدم!
آقا
در کمال ناباوری من سرشو تکون داد گفت باشه و تا الان هم نگفته!!!!
قبلا میگفت باوووشه حرف نزن بابام میاد باهام حرف میزنه اصلا به توچه!!!
یعنی الان حرف من انقدر براش مهم شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
وای خدا جونم
انگار تازه دارم نتیجه اونهمهتلاش برای کنترل خودمو میبینم:))))))))))))))))))))))))
خیلی حس خوبیه
قبلا همیشه حس میکردم منو دوست نداره وبرای ناراحتیم هم ارزشی قائل نیست
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
ان شالله همیشه لبت پر خنده باشه پروین جونم
منم امیدوارم داروهای کم عارضه تری برا بچه هامون عرضه بشه ،به امید اون روز که ایشالله نزدیک باشه

یعنی پروین جون عصر ها با مشق نوشتنش مشکلی نداری؟ دکتر گفت فقط صبح بدی؟

درمیان مردمی که میدوندبرای زنده بودن،آرام قدم برداربرای زندگی کردن!!
نیلو جان دکتر گفت یه دونه صبح و نصفی بعد از ظهر بدم من یه دونه صبح رو میدادم ولی بعداز ظهرها نصفی رو نمیدادم ...یه مقدار برای مشق نوشتن اذیت میکرد ولی نهایتا مینوشت من خیلی باهاش راه میومدم مثلا دو خط مینوشت میگفت میخوام کارتن ببینم میگفتم باشه بعد از کارتن دوباره ادامه میدادم میگفت بزار یه ذره پلی استیشن بازی کنم باز میگفتم باشه ...میگفت میخوام برم آب بخورم....
باشه ...
میخوام برم دستشویی....باشه
ولی خب اعصابم خیلی خرد میشد نوشتن مشقهاش طول میکشید بعدازظهرها با توجه به اینکه روزها هم کوتاه بود اصلا نمیتونستم بیرون برم ...ولی با مامانهای همکلاسیهای پسرم که صحبت میکردم اونام میگفتند بچه های ما همینطورین
بعضی وقتها با خودم فکر میکردم اشکال از پسر من نیست از عوض شدن و سنگین شدن کتابهاست .
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
بهاره جون میتونی از رکسانا تو کارها کمک بگیری هم سرگرم میشه و هم کمتر اذیت میکنه ....یه کم خونه داری یاد این عروس خانم بده
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
سلام
دوستان نازنینم .خوبین خوشین .نابغه هاتون خوبن
میبیتم چشم من و پسرمو دور دیدین مراسم خواستگاری راه انداختین بهاره ایت پسر مارو هم در نظر داشته باش
چه کنیم یه کلوب پر از پسر خوش تیپو یه دختر خوشگل
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
ما یکشنبه رفتیم و دیرپز یعنی چهارشنبه برگشتیم.
نازی عزیزم دوست مهربونم خیلی دوست داشتم ببینمت ولی اصلا فرصت نشد .
من تپ این سه روز پسرمو هزارتا دکترو کار درمان بردم همه تشخیصشون یکی بود مشکل رفتاری و توجه وتمرکز.
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
اقای دارویی گفتار درمان بردم .گفت برای کفتارش باید رو دوتا مقوله کار بشم تو دماغی حرف زدن و رفتارو تمرکزش
خانم رهنورد کاردرمان ذهنی گفت شناختش خوبه ولی تمرکزش پایینه اگه باش تمرین بشه به هم سناش میرسه
اقای عنبرا کاردرمان جسمی گفت بچه خوبیه مشکل حادی نداره مشکلاتش بیشتر رفتاریه یه مقدار ماهیچه هاش ضعیفه ومشکل تعدل داره بهمون تمرین داده بیشتر تعادلیه کفت سه ماه خوب باش مار کنیم اوکی میشه گفت اگه مشکل تعادلش حل بشه تحرمش خودبخوذ خوب میشه.واقعا عالیه این اقای عنبرا تشخیصشم حرف نداره.
صالح پور متخصص رشدو غدد گفت قدش کوتاهه یه سری مکملای خارحی نوشت که تا سه ماه بش بدیم
متخصص گوش و حلق و بیتی اجلوییان و جلییان دوتا بردم هر دو معتقد بودن شکاف کامش خیلی خفیفه و روی گفتار خیلی تاثیر نداره
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
نوار گوشش نشون داد که و گوش میانیش ترشحات جمع شده (به خاطر شکاف کام) دکتر براش انتیبیوتیم داده
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
این کاردرمانا واقعا عالی بودن بم تمرین دادن باش کار کنم خدا خیرشون بده.
حالا من و همسرم کمر همتو بستیم تا حسابی باش کار کنیم.قراره ازین تخته تعادلا بخریم و رو تعادلش کار کنیم
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
همشونم رودارو در مانی با تشخیص و نظر دکتر موافق بودن
خدا کمک کنه بتونم بیشتر با پسرم کار کنم رفتاراش درست بشه و بتونه سر وقت بره مدرسه
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
سلام دوستان عزیزم.

نسیم جون ماشاالله چه گل پسر نازی داری.خدا نگهدارش باشه.


دیروز رفتیم محلات.یک سفر کوتاه یک روزه!!!! منزل خاله ام اونجاست.جاتون خالی خوش گذشت.باید از پسرم بگم!!! اولین سفری بود که آرامش داشتیم(خدارو شکر)دیگه پسرم فضولیهای قبلیش رو نداره.منم امر و نهی زیادی رو گذاشتم کنار.انگار همین اوامر نابجای من بود که حساسش کرده بودم.سعی میکرد ازم سوال بپرسه.رفتیم نمایشگاه کاکتوس و با دقت همه رو نگاه میکرد...خلاصه باید اینو بگم اولین راه در درمان بچه هامون باور کنیم که درمان خودمونه.راستی اونجا سه امامزاده هم رفتم و برای تمام شما دوستان عزیزم اگر قابل باشم دعا کردم....
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز