2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 981152 بازدید | 11748 پست
مامان حسن
من فکر میکنم اروم و شمرده حرف زدن مادر با بچه خیلی موثره
ما کلاس شنا میریم هر چی دخترم هیجانزده تر میشه و بلندتر حرف میزنه من ارومتر و شمرده تر حرف میزنم
اینقده اثر داره:))
مثلا مواقعی که خیلی خیلی هیجانزده اس و دور از جون قلبش داره از دهنش میاد بیرون! میگیرمش روبروی خودم تو چشماش نگاه میکنم و اروم میگم نفس بکش نفس بکش
ارومتر اروم نفس بکش
بعد یکی دو دقیقه ارومتر میشه
میدونی مثل موقعی که تو تمرینات یوگا میخوای ریلکس کنی با اون تن صدا حرف میزنم

کلا ارامش و خونسردی برای همه ما همونطور که پروین جون گفت رمز بزرگ موفقیته
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
برای نقاشی هم میتونی از گواش استفاده کنی البته حتما زیرش یفره بنداز خیلی میریزه و رنگش هم سخت پاک میشه و لی هم خیلی روونه و هم خیلی قوی
برای بعضی بچه ها خیلی جذابتره
ابرنگ هم خوبه
رنگ انگشتی هم خیلی مفیده

برای ما گواش خیلی جذاب بود
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

آره رنگ با گواش و آبرنگ رو خیلی دوست دارن اما این پسره من از وقتی میره کلاس نقاشی دیگه با آبرنگ هم کار نمیکنه :(

از معلمای سختگیر بدم میاد بچه رو از همه چی زده میکنن
..لا حول ولا قوه الا بالله علی العظیم
مامان کسرای شیطون:)
اول اون شیطون رو نه فقط از تو اوتارت و اسم کاربریت بلکه از ذهنت خارج کن
به پسرت به چشم یه بچه کاملا طبیعی و نرمال با انرژی و باهوش نگاه کن و به خودت بگو این پسر سالم و سرحال م ن(بزنم به تخته!)داره مناسب سنش رفتار میکنه
مجبور نیست مثل من و بقیه بزرگترا بشینه رو مبل که!

پسر شما مشکلش هیجان بیش از حدشه در جمع شلو غ
راهش اینه که اول
تا حد امکان در معرض چنین هیجانی نباشه
دوم هر وقت که مجبوری مهمونی برین قبلش کاری کن هیجانش کمتر بشه
مثلا اول ببرش پارک یا فضای بازی تا حسابی بدوئه و انرژیشو تخلیه کنه
تو مهمونی تا وااااااقعا لازم نشده بهش امر و نهی و بکن و نکن نگو تا حساستر و لجباز تر نشه
بدون سر و صدای اضافه زیر نظر بگیرش تا متوجه شدی داره کار خطرناکی میکنه یا میخواد با بچه دیگه ای درگیر بشه بازم بدون سر و صدا مداخله کن
نه دعواش کن نه توجه بقیه رو بهش جلب کن
از محیط و اون بچه دورش کن

در هر حال نمیتونی انتظار یه مهمونی دلچسب و با خیال راحت نشستن رو داشته باشی متاسفانه:(

حواست ششدانگ به پسرت باشه ولی به زبون نیار
نزار بقیه هم دائم حواسشون بره سمت پسرت تا بعد هر صدائی اومد بگن کسرا بود
داستانی که سر من و رکسانا اومد

درباره زدن بچه ها هم
چند حالت داره
یا خودش هم کتک میخوره که یاد گرفته
یا تو کارتون و فیلم دیده
در هر حال یاد گرفته برای بیه کرسی نشوندن حرفش از این راه استفاده کنه
بهتره با کتابای اموزشی و داستان غیر مستقیم بهش بفهمونی آدما با هم حرف میزنن

کلا سنش برای این که متوجه بشه خیلی خوبه
میتونی هر بار بچه ای رو زد تنبیهش کنی مثلا بگی (بدون عصبانیت) ما بچه های دیگه رو نمیزنیم و اگه تکرار بشه دیگه نمیتونی با بقیه بچه ها بازی کنی
یا مثلا اگه تکرار بشه فردا کارتون مورد علاقتو نمیبینی
تنبیه یعنی محروم کردن از تشویق یا چیزای مورد علاقه

به نظر من پسرت بیش فعال نیست و صرفا شخصیت هیجانی داره
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
زیبا جون
این البته نظر شخصیه منه
ولی
کلا معتقدم بچه رو نباید فرستاد کلاس نقاشی تا دوره راهنمائی و دبیرستان
بچه های کوچیک از نقاشی برای ابراز احساسات و افکارشون استفاده میکنن برای همین نباید محدود بشن و چهار چوبی براشون بزاریم
بزار هر چی دوست داره هر جور دوست داره بکشه

من 8 ساله که نقاشی میکنم و دختر 4 سالهام تازه چند روزه داره ادم میکشه:)
هیچی هم بهش یاد ندادم و نمیدم
اگه دوست داشت و استعدادشو داشت 14 یا 15 سالگی آموزش کلاسیک رو شروع میکنیم:)

این مسخره بازیای از خط بیرون نزنه دیگه واقعا از مد افتاده:)
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
زیبا جون مشکل من اینه که پسرم یه دقیقه هم دوست نداره یه جا بشینه و نمیشینه مدام در حال تکون خوردن و راه رفتنه.مگراینکه جلوی تلویزیون و کارتون مورد علاقه اش باشه که اونم در حال مکیدن انگشتشه.واسه همین همش سعی میکنم باهاش بازی کنم که وقت واسه مکیدن انگشت پیدا نکنه حتی توی 3ماهگی به بعد تو بغل اینقدر وول میخورد که خسته مون کرده بود البته ناگفته نماند نارس به دنیا اومد هفته 29 و 14 روزش که بود مفصل پاش و عمل کردن و تا 2ماهگی بیمارستان بستری بود وخیلی اذیت شد طفلکی وقتی یادم میاد دیوونه میشم احتمال میدم شاید اونا هم بی تاثیر نباشه.البته وقتایی که از صبح تا شب در خدمتشم و یه لحظه تنهاش نمیذارم و...بهتره ولی خوب منم آدمم به خدا اطرافیانم تعجب میکنن کارهاشو میبینن
سلام به همه دوستان پروین جان خوشحالم که پسرت بهتر شده منم مثل شما عجولم واز همین الان تمام وسایل مدرسه پسرم رو دارم اماده میکنم علارغم ما مامانا که استرس سال تحصیلی جدید رو داریم پسرم منو کلافه کرده هر روز که بلند میشه میگه مامان امروز میخوام برم مدرسه و وقتی جواب نه من و میشنوه ناراحت میشه میگه من دلم برا مدرسمون تنگ شده...........
بهاره جون خوش بحالت که میتونی خودت رو کنترل کنی البته من تازه به این مرحله رسیدم وقتی پسرم همسن دختر شما بود و شام میرفتیم بیرون بخوریم همش دور میز میدوید جیغ میزد و بدون استسنا نوشابه رو میریخت رو میزو روی زمین اینقدر میزمون کثیف میشد که من خجالت میکشیدم از جام بلند شم و همیشه هم با عصبانیت اونجا رو ترک میکردیم خوبه از همون اول بر اعصاب خودم مصلت باشیم قابل توجه مامانیی که بچه هاشون از ما کوچکترن از همین الان بیلیید در مقابل رفتار بچه هامون خونسرد باشیم و با ارامش باهاشون صحبت کنیم البته االن بهاره جون میریم رستوران پسرم قشنگ میشینه و غذاش رو میخوره من افسوس گذشته که میتونست اون موقع هم به ما خوش بگذره
مامان کسرا
بچه های نارس اینطور که من دیدم اغلب کمی ناارومن
مطمئن هستم با آرامش خودت و دوری کردن پسرت از عوامل هیجان چه هیجان مثبت و چه منفی اوضاع بهتر میشه:)
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
ای جان
مدرسه:)))
منم دوسال دیگه مثل الان شما میشم
فکر کنم منم مثل شما زود برم لوازم تحریرشو بخرم:))))
خودشم میبرم و برای هر دومون میخرم
هههههههههههههه ذوق کردم:)))


بهاران جون
من اوضاع خرابی داشتم خیلی خیلی دارم تلاش میکنم و به جرئت میگم نشد نداره
شاید چند وقت دیگه بازم بیام غر بزنم و لی الان که خدارو شکر خوبیم:)

این تقریبا اولین رستوران خوبی بود که با هم رفتیم
ما معمولا غذا رو میگیم بیارن خونه از دست این ووروجک:)
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
ای جانم مامان کسرا پسر منم شستشو میمکنه از سه ماهگی و هنوز هم ادامه داره روبروی تلویزیون یا موقع خواب یا وقتی

خیلی ساکته داره شست میمکه ...چند باری سعی کردم ترکش بدم دیدم خیلی عصبی میشه ولش کردم به حال خودش

پسر منم پاشو عمل کرده یه تومور خوش خیم کنار انگشتای پاش بود به نام استیو کندروما ...خوش خیم بود ولی احتمال

عودش هست همین روزا باید برم از پاش عکس بگیرم.
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
بهاره جون منم فعلا خوبم اگه دوباره اعصابم خرد بشه میام اینجا و کلی غر میزنم دیگه با اخلاق من کنار بیاین و ناراحت نشین.
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792