2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 980881 بازدید | 11748 پست
مونا جانم
منم به دخترم دارو نمیدم
نه بخاطر بد بودن دارو
اگه زمانی ببینم ندادن دارو براش بدتره حتما میدم
به این دلیل ساده که هنوز مدرسه نمیره
پس هدف بیشتر مشکلات خود منم و من تحمل میکنم
همونطور که به خوشابی گفتم هر طور شده تحمل میکنم چون الان لزومی نمیبینم دارو بخوره و لی وقتی بره مدرسه در صورت لزوم منم مثل پروین جون دارو میدم قطعا

مونا جان
حالا که پسرت مدرسه نمیره و همسرت هم مخالف دارو هست(مردا تقریبا همشون همینطورن حالا چرا خدا میدونه!)
روی خودت کار کن
برو پیش یه مشاور روانپزشک
هم مشاوره بگیر و هم دارو
من فلوکستین،سرترالین، دپاکین ،گابا پنتن خوردم به هیچ کدوم هم معتاد نشدم عوارض جانبی خیلی بدی هم نداشت(برای من تنها عارضه کم شدن میل جنسی بود)

یه قفسه عطاری برای خودت درست کن
شامل:
بهار نارنج، بادرنجبویه،چای سبز، نعنا، دارچین، گل گاو زبون،سنبل اطیب، پوست لیمو ترش،رازک
هم به شکل عرقو هم خشک و دم کردنی
هر روز برای خودت یه مخلوط:چای سبز دارچین لیمو و بهار نارنج
و یه مخلوط:بادرنجبویه و لیمو
و یه مخلوط :گل گاور زبون و سنبل اطیب
درست کن و با عسل بخور
شربت خاکشیر با گلاب
بهار نارنج و بید مشک
خلاصه یه قفسه مادربزرگی داشته باش و هر روز خودتو ببند به این دم کرده ها
شاهکارن:)
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
برای خودت قانون بزار
هر روز برای خودت برنامه ساعتی بزار
مثل این
من از ساعت 10 صبح تا 11 با علی خیلی ملایم هستم و داد نمیزنم و دعواش نمیکنم
سر ساعت 11 آزادی :)
بعد از 10 تا 11 و نیم بعد تا 12 بعد نصفه روز بعد یه روز
روزای اول سخته
اما بعد یه مدت میبینی یه روز کامل گذشت بدون هیچ گونه برخورد بدی

به خودت جایزه بده
امروز طبق برنامه از ساعت 10 تا 12 با علی دعوا نکردم و داد نزدم و ...
پس به عنوان جایزه میتونم یه شکلات بخورم:))(چون خودم شکلات دوست دارم وگرنه تو هر جایزه ای که دوست داری به خودت بده)

هدفت رو کوچیک و قابل دسترس انتخاب کن تا راحتتر بهش برسی و به خودت اعتماد پیدا کنی
ضمنا هم خودت و هم علی هر روز یه قاشق غذا خوری فرو گلوبین بخورین
میتونین هر دو یه ازمایش خون کامل بدین و بعد مکمل مناسب رو بخورین
فروگلوبین خیلی عالیه و سانستول
هر دو بخورین

شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مونا جانم
اگه من میتونم تو وضعیتی که هم پریود هستم هم سرما خوردم و دارم از گلو درد میمیرم هم رکسانا کلا غیر قابل کنترل شده هم کلی مهمون با بچه های لوس و گریه او دور وبرمونن و هزار تا مساله ریزو درشت، چهااااااااااااااااااااااااااااااار روز تمام ، فقط یه داد بزنم اونم نه بی دلیل
پس تو هم میتونی
شک نکن
هدف کوچیک و در دسترس انتخاب کن و قدم به قدم پیش برو
یادت باشه هیچ کس تغییر نمیکنه
هیچ کسو نمیتونی تغییر بدی (حتی بچه کوچیکتو) بجز خودت
تو باید تغییر کنی تا چیزهای دیگه هم عوض بشن
و تو میتونی
دست از سرزنش کردن خودت و علی و همسرت و همه بردار
مهم نیست تا حالا چی شده
از این به بعد رو درست کن
تو میتونی هر اشتباهی رو که اتفاق افتاده پشت سر بزاری و تو یه راه کاملا متفاوت پیش بری
شک نکن
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
چقدررررررررررررررررررررررررررررررررررررر حرف زدم
دهنم کف کرد:)
ببخشید خیلی رفتم بالای منبر:)
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
مامان حسن
مکمل آسماویت هم خیلی خوب وکامله
حسابی سیستم ایمنی رو تقویت میکنه
فقط حواست باشه یا زیر نظر دکتر مکمل بده یا یه دوره بده دو یا سه دوره استراحت بده
امگا 3 هم خیلی خوبه برای خودمون هم لازمه:
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
سومیسو جون
ممنون عزیزم
هوا بارانی و خنککککککککککککککککککککک
جای همتون بسیار خالی
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
مونا جون بچه ها راست میگن ما اینجا همه همدیگرو درک میکنیم یه وقت از حرفهای بچه ها ناراحت نشی من خودمم زود کم میارم من فقط یکماه دارو خوردم از نمیدوی تو اون یکماه چقدر خوب بودم اصلا یک تلنگر هم به پسرم نزدم چه برسه زدن اینقدر باهاش خوب بودم هر چند که منم اشتباه کردم ادامه ندادم ولی طعم صبوری رو تو اون یکماه چشبدم طعم زود عصبانی نشدن الان هم خیلی سعی میکنم مثل همون روزهایی باشم که قرص میخوردم احتمالا دوباره برم دکتر و زود جوشیمو درمون کنم شوهرم تو اون یکماه اینقدر ازم راضی بود خودم هم همینطور.
هوای پاک حق مسلم هر ایرانی است.http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=696437&PostID=27337662#27337662
بهاره جون ممنونم همه اینهایی رو که گفتی من هم به کار میبندم چون من تو رو مامان خوبی میدونم و الان شوکه شدم دیدم در چه شرایطی بودی منم تا حدودی بودم پس وقتی شما میتنی بهخشمت غلبه کنی منهم میتونم تازه من خیر سرم خودمو مذهبی هم میدونم ولی هیچوقت از صلوات یا چیزهای دگه مذهبی استفاده نکردم هر چند مامانم بهم میگه اما وقتی شما میگی چون تقریبا تو یه شرایطیم بیشتر میتونم قبول کنم قربونت برم همیشه همتون موفق باشید واز خودتون به عنوان یک مادر راضی باشید همتونو دوست دارم.
هوای پاک حق مسلم هر ایرانی است.http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=696437&PostID=27337662#27337662
سلام روزبخیر..چقدر خوب ک دوستهای خوب ومهربونی مثل شما دارم.........نه از حرفاتون ناراحت نمیشم چون میدونم میفهمید چی کشیدم ودارم میکشم وشعار نمیدید مثل بقیه..............
اگه میگم انداختمش تو حموم نمیدونید چرا اینکارو کردم.......نمیدونید چطور تا چه حد تجمل کردم و اخر سر مجبور با این کار شدم...........اگه کتکش زدم فکر نکنید که انداختمش زیر لگد!!!!!!!!!!من ی ویشگون رو هم کتک محسوب میکنم.............بهاره جون کاملا با حرفهات موافقم عزیزم و خیلی از راهنمایهات ممنونم و شروع میکنم از همه اونا استفاده کنم....................فکر نکنید من تلاش نمیکنم برا ارومی خودم چند تا رموانپزشک که رفتم خواستم بم دارو بدن کهه خودشون ندادن و ازم خواستن راه دیگه ای پیدا کنم چون اگه دارو بخورم کم کم باید یکسال بخورم........خودسر هم که نمیتونم دارو بخورم؟؟؟؟هرروز پیاده روی دارم....من با علی به تنهایی مشکل ندارم تا وقتی تنهایم رابطمون عالیه...وای به روزی که پدرشوهر ومادرشوهر ومادر یا پدرم به جمعمون اضافی بشن وای نمیدونید انگار بچه رو 180 درجه چرخوندن...................رابطمو خیلی خیلی محدود کردم با هردو طرف ولی نمیشه بخدا..........یادگیری فوق العده داره تو جمع فوق العده ساکت وارومه...هیچ کس باور نداره چقدر شیطونه...............برا همینه میگم نمیدونم بیش فعاله تضاد رفتاری داره یا چی؟؟؟؟؟؟؟؟به محض خروج از محیطی ک توش شیطنت میکنه عوض میشه..مامان منو ببخش ..مامان تکرار نمیشه ...مامان معذرت میخوام اخه من با این بچه چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟شما بگید.............به خاک حساسیت داره هم پوستش هم چشمش..بارها بردم دکتر و خودش شنیده وقبول کرده باخاک بازی نکنه.............تو خونه عالیه ولی بریم خونه مادرشوهرم تمام روز تو باغچه داره با خاک بازی میکنه و به حرفم اصلا گوش نمیده.........عصای پدربزرگش رو بر میداره و میکوبه به درو دیوار و بدو بدوووووووووووووووووووووو......این داد میزنه اون داد میزنه...........شما بگید چکار کنم؟؟؟؟فکر میکنید تشویق نکردم؟؟؟فکر میکنید با روانپزشکها غریبه هستم؟؟؟؟فکر کنم تو ایران اولی نباشم جزو اولین مادرانی هستم که زیر 2سال بچمو روانپزشک بردم...نه یکبار بلکه 5بار//////اونم زیر 2سال............ب خاطر بچم از همه جا بریدم....................مثلا بریم پارک بدون من نمیره بازی کنه میترسه اعتماد به نفسش احساس میکنم پایینه ولی بیا تو خونه رو کله من بازی میکنه.............میبرمش گردش پارک و پیاده روی .....خرید...اولها میزاشتم خونه مادرم وساعتها میرفتم دنبال کارهام وگردش و.....الان چندساله ترک کردم وبچمو یک لحظه هم از خودم دور نمیکنم .................ولی نتیجه خوبی نگرفتم.......موندم بخدا..زود قضاوت نکنید گاهی احساس میکنم تو یه درد بی علاج گیر کردم.................نه راه پس دارم نه پیش.....از خونه زندگیم دست کشیدم......خونم همیشه به مرتب بودن معروف بود الان به دوییونه خونه بودن معروفه...مهمونی دادن تعطیل..........حساس بودن به لوازم تعطیل.............گیر دادن تعطیل .من چکار باید بکنم دیگه شما بگید به عنوان همدرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟جان من زود قضاوت نکنید.......نمیگم خالی از مشکل هستم ولی منم ادم هستم ..........
اینا رو گفتم تا غلط قضاوت نکنید ..ولی چشم بازم از اول شروع میکنم.................
یوسف از جرم زلیخا مدتی زندان برفت/مهدی «عج» از اعمال ما حبس ابد گردیده است
مونا جون قربونت برم درکت میکنم مخصوصا اون احساس گیر افتادن رو منکه خودم قبلا هم گفتم تو هیچ مرحله از زندگیم اینقدر احساس عجز و ناتوانی نکرده بودم منم اولین بار پسرم رو دقیقا یکسال و نه ماهگی بردمش پیش روانشناس اونوقت خواهر شوهرم چند ماه پیش به من میگفت بچتو یه دکتر ببر یا تو تربیتتون تجدید نظر بکن منی که خودم قبل از اینها به فکر بچم بودم.
پریروز رفتم خونه بابا بزرگم پسرم دلش سرسره بادی خواست بهش گفتم اگه خونه آجان کارهای بد نکنی جایزه میبرمت سرسره بادی اما از لحظه ورود شروع کرد به شیطونی هر کاری که قبلنا نمیکرد که اخر سر بابا بزرگم به ترکی که شوهرم نفهمه بهم گفت (الاه چمهین اولسون)میدونم تبریزی هستی یعنی خدا کمکت باشه و من هم اینو برای همه دوستان میگم واقعا خدا کمکمون باشه !
وقتی هم که بیرون اومدیم شروع کرد به گریه که سرسره بادی که ما هم نبردیمش تا خونه گریه کرد و نق زد و معذرت خواهی و ازاین حرفا.
هوای پاک حق مسلم هر ایرانی است.http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=696437&PostID=27337662#27337662
ده روز پیش خواهر شوهرم با حالت ملتمسانه بهم گفت :نسیم تورو خدا دیگه بچه نیاری منم ناراحت شدم گفتم که من که همش چپیدم تو خونه خودم ازاری به شما نمیرسونم چرا اینجوری میگی بعد میگه به خدا منظوری ندارم واسه خاطر خودت میگم خودت اذیت میشی بخدا خودشون همش خونه مادرشوهرم هستن اما ما اصلا نمیریم همه حرفی میزنن بعد میگن دوسش داریم ناراحت نشو بچه خودمونم هست اما من بازم ناراحت میشم تازه دوهفته هم شوهرم نبود هفته اولش که منم دیوونه شده بودم خیلی هم پسرمو زدم بعدشم کلی پشیمون میشدم که کاش بیشتر صبوری میکردم.
هوای پاک حق مسلم هر ایرانی است.http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=696437&PostID=27337662#27337662
مونا جون

منم با اینکه پسرم اونقدرها شیزون نیست ولی گاهی که رفتارهای پسرم بد میشه ...تمرکزش میاد پایین با خودم میگم بیش فعالی یک درد بی درمانه که خدا هیچ بچه ای رو دچارش نکنه ...گاهی میگم اصلا بیش فعالی یک نوع دیوانگی مخصوص بچه هاست همونطور که دیوونه رو نمیشه درمان کرد بیش فعالی رو هم نمیشه درمان کرد ...گاهی میگم (ببخشید تو رو خدا...خدایا منو ببخش)کاش چشمش چپ بود یا پاش کج بود ولی بیش فعال نبود...تمام بچه هاو اعضای خانواده خودم و شوهرم رو زیر ذره بین گذاشته ام هیچ کدوم مثل پسر من نیستند که هم چاقی مفرط داشته باشند ...هم بیش فعال باشند هم تمرکز نداشته باشند هم چشماشون ضعیف باشه هم تیک عصبی داشته باشه هم استخوان اضافه و تومور استخوانی داشته باشه هم گفتارش روان و سلیس نباشه.....
مثلا شوهر خودم تمرکز نداره ولی بچه آروم و ساکتی بوده ...یا تو خانواده شوهرم بچه چاق هست ولی تمرکز و گفتارش خوبه ...ولی پسر من هر چی درد و مریضی و مشکل از هفتاد و هشت پشت من و همسرم رو به ارث برده ....باور کم گاهی میگم کاش فقط و فقط سر کلاس ساکت مینشست و کاری به کسی نداشت ولو اینکه اصلا گوش نمیداد و توی هپروت بود تا لااقل مجبور نشم ریتالین بدم ولی متاسفانهههه

مونا جون گفتی و درد منو تازه کردی منم مدتهاست که نمیدونم باید چکار کنم؟درمان پسرم مشخص نیست وقتی ریتالین میخورد خیالم از بابت رفتار و یادگیریش و اذیت کردن سر کلاس راحت بود ولی به محض اینکه از کلاس بیرون میومد پرش چشمها و لبهاش و بهم زدن مکرر چشمهاش نشان از این داشت که ریتالین داره داغونش میکنه...اعصابم خرد میشد همش میگفتم ای خدا چرا ؟آخه چرا من ؟چرا پسر من؟الان که دارم اینا رو مینویسم اشکام نا خداگاه داره میریزه

نمیدونم این امتحان الهیه ؟یا تاوانه؟ ...واقعا بچه که بیش فعال میشه خواه ناخواه مادر عصبی میشه از فولاد که نیست این مادر بدبخت ...ببخشیذ اگه ناراحتتون کردم....
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
پروین جون نمیدونم واقعا چی باید یه مواقعی کم میاریم و ناشکری میکنیم یه مواقعی میبینیم خیلیها شرایطشون از ما بدتر دور از جون شما میگم خدایا غلط کردم ولی هممون داریم یجور سختی میکشیم نمیدونم شاید اینا درسهایی که ما باید از بچه هامون تو زندگیمون یه چیزهایی یاد بگیریم
هوای پاک حق مسلم هر ایرانی است.http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=696437&PostID=27337662#27337662
من خودم رو برای دادن دارو به پسرم قانع کردم ولی متاسفانه دارو بهش نمیسازه...آرزو دارم کاش همین ریتالین لعنتی اینقدر پسرم رو دچار تیک نمیکرد بهش میدادم لااقل نه خودش اینقدر اذیت میشد نه من ...با تمام عوارضش ...ولی الان واقعا نمیدونم با شروع مدارس چکار کنم ؟مگه اینکه معجزه ای صورت بگیره و پسرم این 45 دقیقه رو تحمل کنه که بعید میدونم ....یادم میاد یکی از دوستان میگفت پسرم رو که بیش فعال بوده بردم دکتر و گفتم من تحت هیچ شرایطی نمیخوام به پسرم ریتالین بدم....دکتر در جوابم گفته برو فقط دعا کن ریتالین به پسرت بسازه ....منم الان اینقدر مستاصل هستم که دعام فقط اینه که ریتالین پسرم رو دچار تیک نکنه یا یک دارویی مشابه ریتالین پیداا بشه که به پسرم بسازه ...دیگه اینقدر احساس بی چارگی میکنم و از تحقیر شدن و توهین کردن به پسرم میترسم که به عوارض ریتالین فکر نمیکنم

مونا جون بهاره جان نسیم جون ماها که مادریم تحمل میکنیم رفتار بچه هامون رو... ولو به قیمت داغون شدن خودمون و بچه هامون ولی آیا جامعه هم تحمل میکنه؟آیا 25 تا شاگرد توی کلاس تحمل میکنند؟آیا معلم و مدیر و کادر مدرسه تحمل میکنند؟آیا والدین بچه ها که بعضیهاشون خیلی هم ناز پرورده هستند تحمل میکنند؟

یادمه پارسال پدر یکی از همکلاسیهای پسرم منو صدا زد و از پسرم شکایت کرد اون پسره هم که اسمش ابوالفضل هست و جزو درسخونای کلاسه با باباش بود گفتم ابوالفضل جان پسرم کتکت زده؟...گفت نه...گفتم حرف بدی بهت زده؟گفت نه ...گفتم پس چکار کرده؟یهو با صدای بلند شروع کرد به گریه و گفت سر امتحان بنویسیم حواس منو پرت کرده امتحانم رو بد دادم ...گفتم باهات حرف زد حواستو پرت کرد؟...گفت نه همش با مداد اتودش بازی میکرده حواس من پرت شده....گفتم آخه داشته با مداد خودش بازی میکرده چکار تو داشته؟تو میخواستی حواست به امتحانت باشه...گفت آخه پسرتون کنار من میشینه....که باباش گفت میرم به خانم معلم میگم از کنار تو برش داره و بعدا فهمیدم اکثر اوقات پسر من روی یه نیمکت تنها مینشسته تازه با وجود خوردن ریتالین....حالا بهم حق میدید احساس بیچارگی و استعصال کنم و به زمین و زمان بد بگم؟
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  9 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  10 ساعت پیش