2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 980940 بازدید | 11748 پست
بچه ها از همتون ممنونم بخاطر راهنماییهاتون به خصوصی نازی جون مهربونم میخوام که حرفهای همتون رو آویزه گوشم کنم نمیخوام با پسر بد رفتارکنم اخه عاشقشم بخدا الان اینقدر ضعیف شدم که از جمعه دیگه نتونستم ذوزه بگیرم همش خسته هستم گلو درد دارم صدامم گرفته در نمیاد.

نازی جون همه این کلاسهارو پسرم دوست داره کلا شیطنتش نمیزاره یه جا بند باشه تو همون مهدشونم این کلاسهارو میره اما احتمالا ماه دیگه کمش کنم از دوباره هم مهد ثبت نامش کردم چون شبانه روز نمیتونم براش وقت بذارم خودشم حوصلش سر میره که گیر میده به من یا همش میخواد کارتون نگاه کنه.
بازم ازهمتون ممنونم
هوای پاک حق مسلم هر ایرانی است.http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=696437&PostID=27337662#27337662
بهاره و سومیسو جان ممنون از توجه و جوابتون
هانیه جون دختر منم شبیه دختر شما عمل میکنه ، یادگیری و دقتش خوبه واسه چیزیایی که دوست داره و میتونه نیم ساعت بشینه و پازل درست کنه یا نقاشی بکشه و کاراری دیگه ولی اگه دستش بیکار بمونه شروع میکنه به چرخیدن تو خونه و ریخت و پاش کردن و پرتحرکیش به نظرم بیشتر تو محیط هایی هست که تحت فشار باشه مثل کلاسهایی که دوست نداره یا مطب دتر یا بازار که دوست نداره یا مواقعی که لج میکنه وگرنه اونجور بی هوا همش در حال بدو بدو کردن و سر و صدا نیست .پس تشخیص روانپزشکش درسته که میگه بچت پر انرژی هست ولی بیش فعال نیست
از میان کسانی که برای دعا یه باران به تپه میروند تنها آنان که با خود چتر می آورند به کار خود ایمان دارند

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


خلاصه که من بالاخره نفهمیدم این دختر چه مشکلی داره گاهی خیلی بادقت گاهی نه گاهی عالیه گاهی وحشتناک فقط چیزی که متوجه شدم اینه که فوق العاده دختر لجباز و مغروریه از اینکه بهش بگیم مستقیم چیکار کنه متنفره و لج میکنه ولی اگه با محبت و غیر مستقیم باشه عالی انجام میده و اگه باهاش لج کنم بدتر میشه اینقدر وحشتناک که مجبورم سریع رفتارمو عوض کنم .اینقدر غرور داره که حتی وقتی از بهترین وعزیزترین و دوست داشتنی ترین چیزاش هم محرومش میکنم بازم نشون میده براش مهم نیست و کار خودشومیکنه ولی اگه به لجاجت هاش اهمیت ندم و کاراری بدشو نادیده بگیرم سریع رفتارشو عوض میکنه و عذرخواهی میکنه
از میان کسانی که برای دعا یه باران به تپه میروند تنها آنان که با خود چتر می آورند به کار خود ایمان دارند
راستی وقتی شکلات و شیرینی زیاد میخوره لجباز و پر تحرک میشه و انگار اصلا متوجه حرفام نمیشه فقط اذیت میکنه و شلوغ بازی در میاره و جیغ میکشه
از میان کسانی که برای دعا یه باران به تپه میروند تنها آنان که با خود چتر می آورند به کار خود ایمان دارند
افشیده جون همونطور که خودت هم گفتی وقتی بامحبت با دخترت رفتار میکنی اونم رفتارش خوبه.تمام بچه ها فقط و فقط محبت و صبوری والدینشون رو میخان.مطمئن باش هرسال که دخترت بزرگتربشه رفتاراش هم بهتر میشه.در مورد خوردن شکلات و شیرینی هم پسر منم با خوردن اینا خیلی شیطونتر میشه.به خصوص شکلات کاکائویی.بهتره اینجور خوراکیهارو از دسترسشون دور نگه داریم.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
افشیده جون
همه بچه ها تو مطب و بازار و .. حوصلشون سر میره و اذیت میکنن
دخترت مثل همه بچه ها باید سرگرم باشه
تازه تو که دستور العمل رفتار صحیح با دخترتو بلدی
طبق همون عمل کن:))))
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
نازی جان
این پسره من روپیر کرده ازبس که حرصم میده.نمیدونم چرامن اشتباهاتم روتکرار میکنم.به اصرارخودش اسمش روتوکلاس زبان نوشتم حتی ازش دستخط گرفتم که قول داده کارهاش روخودش انجام بده درساش روبخونه ولی باز هم همون آش وکاسه ی سابقه معمولا تکالیفش رونمینویسه واگر هم مینویسه بااصرار وزور منه وکلی تهدیدش میکنم که اگه ننویسی مثلا خونه عمو نمیبرمت امشب. ولی به غیر ازاین هیچ کار مفیددیگه ای انجام نمیده پارسال یک نونوایی میرفت که همون روهم امسال نمیره آقا میگه منو دزد میبره(البته تقصیر خودمه ازبس ترسوندمش از دزد)

من که کم آوردم اساسا این بچه به هیچ چیز علاقه مند نیست وتو هیچ کاری ازخودش ذوق نشون نمیده.

ولی خوشبختانه از نظر اخلاقی یک اپسیلون بهتر شده حرف زشت زدنش هم کمتر شده چون خیلی سفت وسخت جریمه ش کردم(هروقت حرف زشت بزنه یک روز ازکامپیوتر وتلویزیون محرومش میکنم)
گل رز جون از ابراز لطفت به این تاپیک ممنونم.خداروشکر که تونستیدمشکلات پسرتون رو حل کنید.شما و فرزندتان در پناه خدا باشید.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
گل رز عزیز خوش آمدید

از ابراز لطفتت نسبت به کاربران این تاپیک و خودم خیلی سپاسگزارم.

خیلی خوشحالم که این تاپیک در تغییر شرایط زندگی شما و پسرت موثر بوده.

همین برای من و بقیه دوستان که وقت می ذارن و تجربیات خودشون رو در اختیار بقیه می ذارن کافیه.

متاسفانه الان بخاطر تغییر سبک زندگی بچه ها به شدت ناآرام شده اند و اکثر مشمول همون اصطلاح بچه های سخت شده اند.

تغییر سبک زندگی رو نمی تونیم کاری براش بکنیم. ولی می تونیم تنش ها رو کمتر کنیم.

باور کنید هیچی مثل فضای آزاد برای خودمون و بچه هامون مفید نیست.

منظورم جایی هست که امر و نهی کمتر باشه. هوا خوب باشه،

بدبختانه این روزها پارک هم که می ریم باید امر و نهی کنیم. دست بچه مون به دست هر بچه ای که می خوره هزار تا صاحاب پیدا می کنه و ...

اینقدر سرانه پارک ها کم هست که اگه یک روز تعطیل بری پارک از شدت ازدحام پشیمون می شی.

این همه مراکز تفریحی ساخته شده ولی باز هم هجوم جمعیت رو می بینی.

توی ازدحام هم همیشه باید مراقب بود . و این بدتر خسته کننده میشه .

بهرحال باید با شرایط موجود بهترین امکانات رو فراهم کنیم. این امکانات همیشه با صرف هزینه های بالا بدست نمی یاد.

مهد تا حدودی خوبه ولی حتما هم واجب نیست . خیلی راه های دیگه ای برای اجتماعی شدن هست.

مثلا می تونید حداقل هفته ای یکبار از خانه های اسباب بازی که بزرگ هستند و امکانات خوبی دارند استفاده کنید. اینطوری شما هم زمانی برای استراحت پیدا می کنید.

یا به سمت یک ورزش هدایتش کنید. مثل اسکیت که هم تخلیه انرژی بشه و هم بسیار مهیج و سرگرم کننده هست.

یواش یواش می تونید از استخر استفاده کنید.

این همه تئاترهای کودک اجرا میشه . حداقل می تونید ماهی یکبار بروید تئاتر.

اگر فرصت دارید و براتون سخت نیست حداقل هر هفته به یک پارک جدید بروید.

من تابستان گذشته تمام امامزاده هایی که در تهران بود رو با بچه ها رفتم. هم خودم مایل بودم چنین جاهایی رو از نزدیک ببینم و هم دوست داشتم بچه ها بیشتر آشنا بشن.

هفته ای یکبار می رفتیم و ناهار هم بیرون می خوردیم و بعدازظهر بر می گشتیم.

روزی که رفتیم امامزاده علی اکبر چیذر بسیار به بچه ها خوش گذشت چون همبازی هم داشتند.

امسال هم سراغ چند تا موزه رفتیم

البته پسر شما در سنی نیست که این جور جاها بره ولی به عنوان مثال گفتم تا متوجه باشید که می تونیم سرگرمی های مفید و کم هزینه هم داشته باشیم

لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

گل رز جون خواهش میکنم.با حرفهای استادانه نازی جون موافقم.فرزند شما حتما نباید به مهد بره تا چیزی یاد بگیره.میشه با یک برنامه ریزی درست کلی مطالب بهش یاد بدید.از نظر تمرکز و یادگیری هم که خداروشکر مشکلی نداره و خودتون میتونید بهتر از مهد بهش چیزهای زیادی رو یاد بدین.پسرشماهنوز3سالشه و منطقی هست که توی مهمونی اذیت کنه.مطمئن باش با کمک خدا آرومتر میشه.منم پسرم کوچک بود میترسیدم برم جایی.ولی الان خداروشکر بهتر شده.الان فقط فضولی و کنجکاوی میکنه.وقتی جایی میرم که پنکه روشن باشه کم مونده بره توی پنکه!!!!!همش سوال میکنه در مورد چیزایی که میبینه.در صورتی که قبلا اصلا توجهی نداشت.شماهم تا میتونید براش وقت بذارید.خواندن کتاب،رنگ آمیزی،پازل و خیلی آموزشهای دیگری هم هست که میتونید ذهنش رو مشغول آموزش و بازی کنید.موفق باشی.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
نازی جون سلام.همیشه به این همت بزرگت احسنت میگم.درست میگی هیچ چیز مثل گردش برای بچه هامون خوب نیست.منم باید کمی از شما یاد بگیرم.باید اراده ام رو قوی تر کنم.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
سلام دوستان عزیزم
من چندروزی رفتم مسافرت پسرمو پیش باباش گذاشتم نمیدونین تو این مدت چقدر پرخاشگر شده تو مهد خیای اذیت کرده بود بعدشم به قول مربیا زده سی دی مهدو شکونده اونام امروز عذرشو خواستن که والدین دیگه اعتراض کردن منم اینقدر نا احت شم تا خود اداره گریه کردم بعدش عینک دودیمو گذاشتم به همکارام گفتم چشمام اذیت میشه عینک گذاشتم
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
از خودش پرسیدمگفت خاله منو زده منم سیدی روپرت کردم رفتم مهد بهشونگفتم وای نمیدونینمربیای مهد چقدر کار بد به پسرم نسبت دادن تف کردن حرف زشت کتک زدن بچه ها و غیره وغیره در حالیکه خدا شاهده پسرمن اسلا تف کردن بلد نیستیا حرف زشت اصلا و ابدا کمک مربی میگفت ازشوده خودش گاز گرفته اخه کی می تونه از شونه خودش گاز بگیری منم پروندشو اوردم امروزم قرا ره با مدیر مهد صحبت کنم
رفتم مهد جدید ثبت نامش کردم تورو خدا بگین چیکارکنم تو مهد جدیدارومتر شهون واقعا کسی نیست که بذارمش پیشش
شاید دوباره ریسپریدونو براش شروع کنم
بچه های شما همچبن مشکل با مهد داشتن ؟
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز