2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 980931 بازدید | 11748 پست
مانلی جان سلام.خیلی ناراحت شدم وقتی پستت رو خوندم.اون بچه قربانی بزرگ ترهاش شده.باید براش یه فکر اساسی بکنند.گناه داره طفل معصوم.اگه بره مدرسه و تحقیر بشه اون وقت مادرش می خاد چطور جبران کنه.یه جوری با مادرش صحبت کنید.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مرسی سومیسو جان...آخه راه کارش چیه من کلی مقاله در مورد بچه بیش فعال براش چاپ کردم یا ایمیل میزدم که بخونه چون رشتش هم مرتبطه همشو میخوند...ولی اصلا متوجه منظور من نشده...دلم نمیخواد مشتقیم بگم ممکنه ناراحت شه و با اینکه با هم صمیمی هستیم ولی فامیل شوهرم در آخر...بازم خانواده ما بیشتر تحمل میکنن بچه رو خانواده خودش رفتارشون خیلی بده...طوریکه یبار گریه میکرد که هر وقت میریم اونجا همش بچمو دعوا میکنن ومیگن بی ادبی
سومیسو جونم ممنون ؛مشکل اینجاست من صبحا خونه نیستم عصرا باید ساعت سه بدم؛میترسم این باعث بشه خواب و خوراکش کم بشه؛
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
مانلی جان سلام.خدا به خاطر خود بچه به دل مادرش بندازه که پیگیر بچه ه اش بشه.متاسفانه خیلیا جنبه حرف حقیقت رو ندارند.ما هم توی اطرافیان داریم افرادی رو که با وجود مشکل در فرزندشون از بس غرور دارند،هچ نقطه ی منفی رو نمیبینند.طفلک بچه هایی که گرفتار والدین مغرور و به ظاهر تحصیل کرده میافتند.خوبه رشته درسی مادرش هم میتونه خیلی بهش کمک کنه.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
مامان حسن جون سلام.اگر کلاسهای آموزشیش بعدازظهراست.همین ساعتی که میگی خوبه.چون ریتالین رو قبل از درساش بدی بهتره.اگرظهرنخابه فکرنکنم برای خواب شب مشکلی براش به وجود بیاد.یادم رفت،پسرت مدرسه میره؟
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
سلام صبح بخیر
عیدتون مبارک .امروز آغاز امامت امام زمانه شیرینی نذر کنین پخش کنین حتما حاجت میگیرین.
سومیسو جون پسرم 5 سال و 2 ماهشه
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
سلام

مانلی جان منم خیلی ناراحت شدم برای اون طفل معصوم ....منم البته همیشه از نظر خورد و خوراک و بهداشت و تمیزی به

بچه هام میرسیدم بچه هام همیشه مرتب و تمیز بودن الان که پسرم میره مدرسه کفشهاش مشکیه و من هر صبح

کفشهاش رو دستمال میکشم و واکس میزنم وقتی میخواد بره مدرسه یه عطر ملایم به لباسهاش میزنم وقتی پسرم میرفت

مهد یه بار به عنوان مادر نمونه شناخته شدم چون غذاهای سالم و مقوی توی کیف پسرم میذاشتم و لباسهای پسرم

همیشه تمیز بود .....اماااااااا چون شاغل بودم و بعداز ظهرها خسته بودم وقتی برای آموزشش نمیگذاشتم گاهی مجبور

بودم برم ماموریت و چند روز خونه نبودم البته الان دیگه نمیرم ماموریت ...از 4 ماهگی مجبور شدم بزارمش مهد ...منم

خیلی عذاب وجدان دارم ...فکر میکنم این جدایی زود هنگامش از من باعث بیش فعالی شد من اون موقع نمیفهمیدم

کسی هم چیزی به من نگفت ...شما یه جوری به مادرش بفهمون که برای دخترش بیشتر وقت بزاره ...ولی گاهی هم با

خودم میگم دخترم هم که همینطوری بزرگ شد برای اون هم من شاغل بودم پس چرا اون آروم هست؟

مامان حسن به نظر من داروشو بده امکان داره معلمش خسته بشه و دیگه حاضر به آموزش نشه شما هم که میگی

همین یه کاردرمان رو تو شهرتون دارید حالا چند روز امتحانی بده ضرری نداره

خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
راستی دیروز اینهمه راه کوبیدیم و رفتیم مرکز استان پیش دکتر غدد....دیدیم یه برگه بزرگ زده پشت در مطب که دکتر نیستن

پنج شنبه تشریف بیارید و خسته و مونده برگشتیم ....یکی نیست بگه آخه شماره بیماران رو برای چی میگیرید؟خب خبر

بدین تا یکی مثل ما اینهمه راه نیاد و برگرده
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
دیشب موقع خواب از پسرم در مورد رفتارش پرسیدم طفلکی بم گفت که تو کیف مربیش پاستیل بوده بش نداده و مربی لپشو کشیده .....کلی دلم سوخت پسرم همچین با حالت معصومانه میگفت پاستیلش قرمز بود سبز بود ........... من احمق عوض اینکه همون اول با آرامش ازش بپرسم چرا اینکارو کردی کلی تحقیرو تنبیهش کردم...........
پروین جون مربیش تا حالا بارها بم گفته که پسرت کلی انرژی ازم میگیره و اذیتم میکنه ..من همش با کادو و هزینه اضافه نگهش داشتم.
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
سلام به همه دوستان
من چند ماه پیش با این تاپیک آشنا شدم
و بخاطر عدم تمرکز دنبال مرکز خوب میگشتم
و چون دکتر خوشابی و دکتر امیر وقت نداشتن و مدت زمان ویزیتشون هم کم بود و روانپزشک بودن مردد بودم که ببرم پیششون
لذا دخترم رو بردم پیش همان روانشانسی که 1 سال و نیم قبل یک جلسه رفته بودیم پیشش
خانم دکتر ایستکی که خیلی دکتر خوبی هست
ایشون ماساژهایی رو برام گفتم که با آنتیا انجام بدم و بعد هم کلاس های بازی درمانی با خانم دکتر صالح که این کلاسها خیلی خوب بود و یه محرکی بود برای من و شوهرم که رفتارمون را با آنتیا تغییر بدیم و بعد از چند جلسه صبا رو هم با خودمون میبریم در کلاس و این 2 تا بچه اونجا در کنار هم بازی میکنند و یاد میگیرن که چگونه رفتار کنن و ما هم همینطور
خشم و عصبانیت آنیتا کمتر شده البته باید بگم که من و شوهرم خیلی داریم سعی میکنیم و ما که آرومتر رفتار میکنیم و برخورد میکنیم به نسبت آنیتا هم داره رفتاراش کنترل میشه
من در کل راضی هستم
و به توصیه خانم دکتر صالح از دیروز خودم در کلاس گروهی دارم شرکت میکنم که هفته یک جلسه 2 ساعته هست
قراره توی این کلاس مشکلات شخص بنده حل بشه تا زندگی بهتر در کنار دیگران و مخصوصا خانواده خودم داشته باشم
به امید روزی که موفقیت بچه هام رو ببینم و مادری صبور باشم
دیگر هیچگاه چنین روزی را با فرزندتان نخواهید داشت،فردا کمی پیرتر از امروزشان خواهند بود. امروز یک هدیه است، نفس بکشید و توجه کنید. آنها را ببویید و نوازش کنید، امروز لذت ببر مادر، پیش از اینکه متوجه شوی، تمام خواهد شد.
مانلی جان عزیزم
مطمئن باش بچه شما هم بزرگ بشه با وجود یه همچین دختری توی فامیل به مشکل میخورید
مجبور میشید در نهایت رفت و آمدتون را با خانواده دایی قطع کنید
اگر ممکن هست حتما با مادرش صحبت کن و راضی کن که تا قبل از شروع مدرسه یه فکری به حال این رفتارش بکنه
دعوا کردن فایده نداره کاری که من خودم کردم و حالا باید کلی هزینه و وقت صرف کنم که رفتار خودم و دخترم رو اصلاح کنم
دختر من مهر سال 92 میره کلاس اول
حتما مادر را راضی کنید که پیش یه مشاور بره
من میدونستم که باید اول خودم و شوهرم اصلاح بشیم و بعد بچه
که در حال انجام این اصلاحات هستیم رو کل خانواده خودمون (من و شوهرم و 2تا دخترام)
امیدوارم که این مادر تصمیم جدی بگیره البته باید بگم که خواستن مادر به تنهایی کفایت نمیکنه میبایست همسرش هم کمک کنه و گرنه روزگار هر 3تاشون سیاه میشه
این بچه مهمون دیروز و امروز و نهایتا فردا نیست
این بچه کسی هست که باید تا آخر عمر باهاش زندگی کرد
دیگر هیچگاه چنین روزی را با فرزندتان نخواهید داشت،فردا کمی پیرتر از امروزشان خواهند بود. امروز یک هدیه است، نفس بکشید و توجه کنید. آنها را ببویید و نوازش کنید، امروز لذت ببر مادر، پیش از اینکه متوجه شوی، تمام خواهد شد.
پروین جان،من جای شما بودم روی در مطب یادداشت میذاشتم ما آمدیم نبودید!!!!!!!!!!!!انشاالله پسرگلت مشکلی نداره.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
مامان حسن جون بهتره ریتالین رو شروع کنی.اینجوری دیگه لازم نیست به مربیش خواهش و تمنا کنی که آموزش رو ادامه بده.پسرت هم انشاالله بهتر میشه و دیگه سرزنش نمیشنوه.توکل به خدا................
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
بهاره جان خوشحالم که مشکلات کمتر شده

و مطمئن هستم هر چی بیشتر روی خودتون و رفتارها تمرکز کنید به نتایج بهتری دست پیدا می کنید.

حالا خواهید دید که تغییر در شما و همسرتان یعنی تغییر در رفتار بچه ها.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز