2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 981082 بازدید | 11748 پست
شعله جان شرایطت را درک می کنم . من هم سالها سردرگم و اسیر این مراکز و دکترها و .... بودم. هر کی هر جا را معرفی می کرد پسرم را می بردم. ولی به مرور متوجه شدم که خودم بهتر از خیلی از این کاردرمانگر ها می توانم با پسرم کار کنم.
یعنی به مرور کارها ازشون یاد گرفتم سبک کاری همه شبیه به هم هست. مهم اینکه بچه ها بتونند با مربی ارتباط برقرار کنند.
زمانی شاید یک مربی بتونه با ده ها نفر ارتباط برقرار کنه و نتیجه بگیره و زمانی هم هست که همون مربی برای فرزند ما کاری از پیش نمی بره.
با بچه ها بازی های مختلف انجام می دهند سعی می کنند سطح تمرکزشان را بالا ببرند و البته تمرین هایی را هم برای داخل خونه پیشنهاد می کنند.
به نظر من خیلی مهمه که در کنار همه این کارها جلسات روانشناسی هم برای والدین گذاشته بشه و چگونگی برخورد با این گونه کودکان بهشون آموزش داده بشه. واقعا جای چنین جلساتی خیلی خالی است.
من تا حالا هیچ مرکزی را ندیده ام که در کنار کاردرمانی یا بازی درمانی چنین برنامه هایی هم داشته باشه.
طرز برخورد با این گونه بچه ها بسیار مهم است خیلی مهمتر از دارو یا بازی درمانی.

از انجا که شما باید مسافت طولانی را طی کنید برای این کار، به نظرم بهتره کمی دست نگه دارید و تحقیق کنید که آیا در اصفهان چنین مراکزی هست یا نه؟ اگر در شهر خودتان هست اول آنجا را امتحان کنید اگر نتیجه نگرفتید به تهران بیایید.
خیلی هم نگران عدم تمرکزشان نباشید هنوز تا کلاس اول فاصله دارن.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

سلام به همه دوستان گلم و شعله عزیز
شعله جون منم پسرم رو کرمان و شیراز و تهران بردم دکتر ....فقط ریتالین رو تجویز کردن و هیچ چیز راجع به رفتار درمانی و سایر روشها به من نگفتن و ریتالین خدارو شکر روی پسرم خیلی تاثیر مثبت داشته هم روی تمرکزش و هم روی آروم شدن و شیطنتش فقط تنها عیبی که ریتالین دااشت پسرم زمستون مرتب لبهاشو میمکید و میجوید شهرستان ما هوای سرد و خشکی داره من فکر میکردم به خاطر خشکی هوا این کارو میکنه ولی دکتر خوشابی گفت در اثر مصرف ریتالین دچار تیک شده همچنین گفت ریتالین داروی خوبیه ولی تنها عیبش اینه که بچه رو دچار تیک میکنه ....ولی الان که هوا گرم شده پسر من با اینکه ریتالین مصرف میکنه ولی دیگه لبهاشو نمیمکه ....فقط گاهی چشماشو به هم میزنه که نمیدونم اینم تیکه یا نمره چشماش بالاتر رفته چون پسر من چشماش ضعیفه و از سه سالگی عینک میزنه حالا در اسرع وقت میبرمش پیش چشم پزشک
در ضمن من نمیخوام بگم بری تهران و اصفهان و هزینه کنی یا نه ولی در مورد خودم با هزار بدبختی کوبیدم اومدم تهران و پسرم رو بردم پیش خوشابی خدا شاهده دقیقا همون حرفهایی رو زد که دکتر روانپزشک شهر خودمون که اسم و آوازه ای نداشت بهم گفت و دقیقا همون دز دارو رو تجویز کرد ....منم دیگه بی خیال دکتر رفتنها شدم و با نظر نازی جون که استاد ما محسوب میشه موافقم هر کسی خودش با توجه به خصوصیات بچه اش بهتر میدونه چطوری رفتار کنه ....و البته این بچه ها هر چه بزرگتر بشن بهتر میشن الان پسر من تا پارسال همین موقع کلی فرق کرده و خیلی خیلی بهتر شده و من مطمئنم هر چه بگذره بهتر هم میشه ....شما هم تا دوقلوها برن مدرسه کلی تفاوت میکنن نمیگم دنبال درمان نباش ولی توصیه میکنم حرص نخور و اصلا با بچه های دیگه مقایسشون نکن
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

سلام به مامانای گل
شعله جون کاملا درکت میکنم عزیزم خصوصا که از اصفهان میخوای بیای اینجا اونم با دو تا پسر شیطون با 4-5 ساعت راه خوب خیلی سخته قبول دارم به نظر منم دنبال مرکز یا دکتر خوب تو شهر خودتون باش اگر هم تصمیم گرفتی بیاریشون تهران تو رو خدا بدون کوچکترین تعارفی میگم رو منو خونه ما هم حساب کن باور کن خوشحال میشم بتونم کاری برای این بچه ها و مامانای دل نگران انجام بدم. امیدت به خدا باشه یکی از فامیلای ما هم دو تا پسر با فاصله سنی 5 سال داشت که پسر بزرگه آروم، عاقل و سربراه و پسر کوچیکه شیطون و خرابکار. هر وقت میومدن خونمون مامانم اینا عزای پسر کوچیکه رو میگرفتند یه بار نزدیک بود خونشونو آتیش بزنه و کلا خرابکار ولی اون موقع والدین خیلی بی خیال تر بودند الان یکی از همون پسرا شوهر دختر عمومه (ازدواج فامیلی) پسر بزرگه تا دیپلم بالا رفت و پسر کوچیکه (شیطونه) الان داره تخصصشو میگیره انگار از دوره راهنمایی یهو متحول شد و کلا عکس چیزی شد که بود. مامانای خوب بیان یه کم به خودمون امید بدیم حالا چه با دارو چه بی دارو این روزا تموم میشه گاهی اوقات منم کم میارم و همش دپرسم ولی چه میشه کرد خدا به هممون صبر مضاعف بده.
نازی جون میشه لطفا بگی از چه سنی متوجه بیش فعالی پسرت شدی؟؟؟ علائمش چی بود؟؟
سلام به همه.من نتونستم دگزامین رو پیدا کنم و دکتر امیری داروی دخترم رو عوض کرد و ریتالین بهش داده.دخترم 4 سالشه.با دگزامین خیلی بهتر شده بود ولی این چند روزی که ریتالین میخوره دوباره به شدت شلوغ و پر جنب و جوش شده.خیلی نگرانم.شما که کوچولوتون ریتالین مصرف میکنه ایا روزهای اول مصرف شیطون تر شده بود؟ممنون میشم بهم جواب بدین
عسل جان دوست خوبم من هم دو تا داروخانه ای که آشنا داشتم تماس گرفتم و همچنان منتظر هستم تا برایشان بیاورند. ظاهرا این دارو ماههاست که کمیاب شده و هر چه در داروخانه ها بوده به فروش رفته. به محض اینکه پیداش کنم بهت اطلاع می دم
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

وای بچه ها یه چیزی بگم از بس شلوغش کردمو این مساله رو بزرگش کردم شما فکر کردین من میخوام از اصفهان بیام تهران نهههههههههههههههههههههههههههههههه
من از یکی از شهرستانهای اصفهانم خوب آقای هوش ور هم توی یه کلینیک توی اصفهانه اما من یه خورده ظرفیت اعصابم پایینه تحمل این که این دوتا بچه رو تنهایی بخوام ببرمشونو ندارم نمیدونین چقدر غر میزنن از این که خیلی بخوام این ور و اون ور ببرمشون بیزارن
دعوام نکینین به خدا
نازی جان فکر کنم توتنها کسی هستی که این کلاس ها رو رفتی نههههههههههههههههه
میدونین مشکل چیه من خییییییییییییییییییییییلی به آقای هوش ور مطمئنم یعنی یکی از خانمهای این سایت که اونو بهم معرفی کرد خیلی ازش تعریف کرد
پروین جان من فکر می کنم این بهم زدن چشمهای پسرت هم تیک باشه.

از اظهار لطفتت هم ممنون
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........


متاسفانه در بسیاری از موارد دیده شده است که کودک ، دارای برخی از علائم اختلال نقص توجه – بیش فعالی است ، اما در مجموع قابل کنترل و مدیریت است اما مسائل دیگری سبب شده است که دکتر روانپزشک و متخصص محترم مغز و اعصاب ناچار به تجویز دارو شود از آن جمله اند :
- افسردگی مادر و این که مادر اصلا حوصله سر و کله زدن با کودک را ندارد و بیم این می رود که در صورت کم نشدن تحرک و شیطنت های کودک ، مورد آزار جسمی ، تنبیه و ... قرار گیرد - خانواده های پر جمعیت که شیطنت کودک از طرف تعداد زیادی از اعضای خانواده ( مادر ، پدر ، برادران و خواهران بزرگتر ) بازخورد داده می شود و همگی ایشان اقدام به سرزنش ، تنبیه ، محروم سازی و ... می نمایند .
- مراجعه دیر هنگام به متخصص : زمان کافی برای درمان علامت های اختلال باقی نیست و کودک می بایست ظرف 2 ماه آینده وارد فضای مدرسه و دبستان شود و بیم این می رود که نتواند با این مقدار ظرفیت توجهی و تحمل روانی و تحرک ، ارتباط مناسبی با همکلاسی ها ، مدیریت ، معلم و دیسیپلین حاکم بر مدرسه برقرار نماید .
- وجود شرایط ویژه در منزل : جو متشنج در خانه ( مثلا والدین در کشمکش و نزاع و یا مصمم به طلاق ) ، پدران و یا مادرانی که با استعمال مواد مخدر یا مصرف مشروبات الکلی روزگار می گذرانند ، پدران سرکوبگر و دیکتاتورماب که هر گونه ابراز وجود و تفاوت و تنوع طلبی را شدیدا سرکوب می نمایند ، وجود شرایط چند مدیریتی در منزل نظیر زندگی پدربزرگ و مادر بزرگ و سایر اقوام در کنار خانواده و دخالت های گاه و بیگاه ایشان در زمینه فرزندپروری و ...
- بضاعت مالی کم خانواده : چنانچه گفته شد ، گرانترین داروهای مورد تجویز برای مقابله با این اختلال ، غالبا از ارزان ترین جلسات کاردرمانی ، بازی درمانی و مشاوره و ... باز هم ارزانتر هستند . ( البته جا دارد این نکته را گوشزد کنم که کلمه ارزان به معنی ارزنده است . و با این توصیف نمی توان گفت درمانهایی سودمند نظیر کاردرمانی و بازی درمانی و ... نمی ارزند ! بحث کنونی بر سر بالا بودن هزینه های درمانی و بضاعت مالی خانواده ها است ) از طرف دیگر جلسات کاردرمانی و بازی درمانی ، معمولا از قرار هفته ای 2 جلسه و مدتی در حدود 3 تا 6 ماه به طول می انجامد و صبوری و پذیرش فرهنگی خاصی را از طرف والدین مطالبه می کند . و پرواضح است که در صورت نیمه تمام ماندن فرایند های توانبخشی ، این درمانها نیز همچون تمامی درمانهای نیمه تمام دیگر ، درمانی سودمند ، ثمر بخش و کامل محسوب نمی شود .
این دو مساله در مجموع سبب می شود که والدین با بضاعت مالی محدود از همان ابتدا به سمت مصرف و پذیرش دارو گرایش پیدا کنند .
در انتها بهتر است به چند نکته اشاره کنم :
1) آیا کودک می داند دارویی که مصرف می کند چیست ؟ آیا نسبت به مصرف این دارو نگرش منفی ای ندارد ؟ ( در برخی از مقاله ها به صراحت اشاره شده است که اگر کودک نگرشی منفی نسبت به مصرف دارو داشته باشد باید از تجویز آن خودداری شود . )
2) اگر مصرف داروها سبب بروز عوارض جانبی شود ، بهترین راه ، مشاوره گرفتن از همان متخصصی است که دارو را تجویز کرده است . در بسیاری از مواقع تجویز های دارویی ، روشی آزمون و خطا را در پیش می بیند . در این مواقع بهتر است که به یک متخصص فرصت کافی داده شود تا با شناختی که از آن کودک خاص و خطاهای قبلی پیدا کرده است اقدام به تشخیص و تجویز کارامد تر بنماید .
3) اگر مصرف دارو ها سبب بروز تیک ( حرکات و یا آواهای غیر ارادی ، و ناگهانی و بدون دلیل ) شد می بایست بلافاصله مراتب با متخصص در میان گذاشته شود و دارو عوض شود .
4) بسیار به ندرت ممکن است تجویز داروهای محرک برای کودکان زیر سن 5 ، صحیح و اصولی شمرده شود .
5) برای درک صحیح تر از پیشرفت های رفتاری و آموزشی و توجهی کودک پس از مصرف دارو ، بهتر است عملکرد او طی یک بازه زمانی نسبتا بلند ( مثلا یک هفته ) را با عملکرد او در بازه مساوی قبل ( هفته ی قبل ) مقایسه کرد و از مقایسه یک روز کودک با روز دیگر پرهیز شود . 6) در تجویز دارو برای کودکان ADHD با مشکلات همراه میکروسفالی ، هیدروسفالی ، اختلالات تشنجی ، وسواس فکری و ... می بایست دقت بیشتری صورت بگیرد .
شاد و سلامت باشید.
ارادتمند : پارسا هوش ور کارشناس ارشد کاردرمانی روان
آره شعله جان من فکر کردم هوش ور دیگه اصفهان نیست، چون قبلا هفته ای دو روز در تهران کیلینیک آتیه بود و وقتی از آتیه پرسیدم بقیه روزها کجا هستند؟ بهم گفتند اصفهانند.
وقتی شما گفتی که بچه ها را بردی پیش هوش ور فکر کردم دیگه اصفهان نیست و اومده تهران اتفاقا دلم می خواست یک دفعه دیگه بیام پیشش. امروز صبح تا حالا داشتم دنبال شماره آتیه می گشتم که تماس بگیرم و وقت بگیرم
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

http://farsika.ir/ask/?link=367

شعله جان اگه هستی این سایت را ببین
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

ماریانا عزیزم پسر من در دوران جنینی تکان های خیلی زیادی داشت بیشتر ساعات شبانه روز را تکان می خورد طوری که هر بار که سونو می رفتم دکتر با مشکل مواجه بود چون حرکات شیرجه ای که داشت مانع از سونوی دقیق بود. وقتی هم به دنیا اومد ده روز بخاطر احتمال یک مشکل عفونی در بیمارستان بستری بود.من چون بچه اولم بود تجربه ای نداشتم ولی پرستارها و سایر مادرها در بیمارستان با دیدن حرکات دست و پایش اظهار تعجب می کردند که چرا اینقدر وول می خوره؟؟

بعد هم دچار کولیک شد تا شش ماهگی بیچاره شدم تا بهتر شد. از سه ماهگی شروع به غلتیدن کرد. پسرم تحت نظر دکتر فخرایی بود هر بار که برای کنترل می بردمش دکتر می گفت چقدر پر جنب و جوش هستش.
به موقع دندان در آورد و خیلی زود هم نشست ولی خیلی کم چهاردست و پا رفت بلافاصله ایستاد و در ده ماهگی هم راه رفت یکسالگی کاملا مسلط به راه رفتن بود.
از همون یک سالگی علاقه زیادی به ارتفاع داشت سیزده ماهگی از اپن آشپزخانه که نود سانت ارتفاع داشت بدو ن اینکه چیزی زیر پایش بگذارد بالا رفت.
من فیلم این صحنه را دارم.
روی پنجه هایش ایستاد و بالاخره توانست چانه اش را به اپن برساند بعد به کمک یک رومیزی محکم خودش را بالا کشید. وقتی رسید بالای اپن مثل کسی که فاتح قله اورست باشه خندان خودش را به پایین پرت کرد.
از آن روز به بعد روزی صد بار این کار می کرد و اگر غافل می شدم خودش را پرت می کرد پایین. زخمی می شد. مرتب سر و کله اش زخمی بود و کبود
خیلی کم در اثر ضربه گریه می کرد انگار که اصلا درد را نمی فهمید. (بعدها دکترها گفتند که این بچه ها آستانه دردشان بالاست)
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

علاقه اش به ارتفاع آزار دهنده بود. میز ناهار خوری، تخت، کابینت، و .....
حرف نمی تونست بزنه. بسیار کم غذا بود. فقط بالا می رفت و می پرید. خوابش افتضاح بود اگر روزی میهمانی می رفتیم یا میهمان داشتیم شب تا صبح بدون دلیل گریه می کرد.
از حدود هجده ماهگی دکتر فخرایی بهم گفت که احتمالا بیش فعاله ولی گفت صبر کن تا سه سالگی بعد ببرش روانپزشک.
دو سالگی گذاشتمش مهد کودک فقط یک ماه. در مهد نسبتا ازش راضی بودند ولی می گفتند چرا حرف نمی زنه؟؟؟
بعد هم چون به شدت بیمار شد دیگه مهد نذاشتمش.
خودم اصلا حوصله نگهداری اش را نداشتم. مرتب دعواش می کردم و متاسفانه تنبیه بدنی اش می کردم.
بعضی مواقع که خیلی اذیت می شدم پایش را به پایه میز ناهار خوری می بستم که حرکت نکنه. (می دونم که منو بخاطر این رفتارها هرگز نمی بخشه)
خودش خیلی از کارهایش و برخوردهای منو الان بخاطر داره. مثل همین بستنش به میز ناهار خوری
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز