2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 980977 بازدید | 11748 پست
خیلی از روانپزشکان ورزش ژیمناستیک را توصیه می کنند ولی من شخصا از این ورزش چیز خاصی ندیدم من شش ماه پسرم را ژیمناستیک گذاشتم خیلی هم خوب حرکات را یاد گرفت چون عاشق شلنگ تخته انداختن هست. ولی روی تمرکزش اصلا تاثیری نداشت.
شنا هم تا حالا چند دوره رفته، بد نبوده، ولی چندان تاثیر شگرفی هم نداشته.
تابستان گذشته شطرنج هم رفت ولی تقریبا هیچی یاد نگرفت!!!!

ولی به شدت عاشق فوتبال شده، ساعتها فوتبال بازی کنه اصلا خسته نمی شه.

به اسکیت هم علاقمند هست ولی فقط اسکیت سرعت نه حرکات نمایشی.

در دوچرخه سواری هم مهارت زیادی پیدا کرده یعنی از همون شش سالگی تونست دوچرخه بزرگ را بدون چرخ کمکی هدایت کنه.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


سلام به مامانای واقعا مادر
خانم ها واقعا ازتون ممنونم که خواهری می کنید و جوابم رو دلسوزانه میدین. میخواستم امروز به دکتر امیری بزنگم و وقت ویزیت بگیرم ولی حالا نظرم عوض شد شاید بهتره ببرمش پیش دکتر خوشابی خودم هم تعریفشو زیاد شنیدم.
من اوضاع روحیم خیلی خرابه دیشب دوباره تا دیروقت اشک میریختم رادوین اومد پیشم و یه جورایی غمگین همش صدام میکرد انگار خودشم فهمیده چقدر دلم براش میسوزه.
مشکل عمده من اینه که باباش اصلا باهام همکاری نداره و این چند روزه به جای راه چاره، همش میگه خودت خواستی بچه دار شی پس درد سراشم تحمل کن.
پسر من تو مراکز خرید بیشتر از جاهای دیگه دیوونمون میکنه با هزار امید میریم بیرون و گردش با 100 بار غلط کردن برمی گردیم خونه.
رادوین میتونه حتی تا 1 ساعت با پازل هاش مشغول باشه ولی عمرا اگه بذاره من براش کتاب بخونم یا حتی نیم نگاهی به کتاب بکنه. مربی مهدش میگه جزو باهوش ترین بچه های کلاسه ولی حتی این چیزا هم نمیتونه آرومم کنه من فقط میخوام حرف بزنه و توجهش بیشتر شه.
چرا منی که اینهمه روی بچم حساس بودم و از همون موقع که فهمیدم باردارم همش براش دعا میکردم و قرآن میخوندم که بچه آرومی باشه باید این بلاها سرم بیاد؟؟
همه فامیلای همسرم میگن اینا همشون همینجوری بودن یعنی خود همسرم هم تا 4-5 سالگی درست و درمون حرف نمیزد. همشون خیلی باهوشن ولی بیش از حد شیطون و اذیت کن بودن در حدی که هیشکی حاضر نبود پسر عموهای همسرم برن خونشون ولی همشون الان آدمای نسبت موفقیند ولی من دیگه بریدم از بس به خودم امید واهی دادم و زمان رو از دست دادم.
من رادوینو 5-6 جلسه گفتار درمانی هم بردم ولی تاثیر چشم گیری نداشت فقط شرطی شدن و بعضی مفاهیم رو تونست یاد بگیره.
راستی یه مشکل عمده دیگه من اینه که جدیدا یاد دوران بچگی کرده و هر آت و آشغالی رو میخوره گاهی حس میکنم کمبود یه سری مواد معدنی یا آهن هم ممکنه داشته باشه. میخوام این هفته ببرمش چکاپ کامل. غذا خوردنش هم افتضاحه.
ماریانای عزیز

اضطراب و استرس شما به پسرت منتقل میشه، حتی اگر پسر شما بیش فعال باشه که به نظر من نیست، همین انتقال اضطراب برایش سم هست، خونسردی و آرامش شما مهمترین و موثرترین کمک هست.
اختلال بیش فعالی غول بی شاخ و دم نیست، تنها یک اختلال ساده هست که حتما به نام بیماری هم اطلاق نمی شود.
اگر فقط نگرانی شما دیر به حرف افتادن پسرتان هست، مطمئن باشید به زودی شروع به صحبت خواهد کرد. به شرط اینکه شما بتوانید آرامش خودتان و پسرتان و محیط خانه را حفظ کنید.
به احتمال زیاد دیر حرف زدن پسرتان جنبه ارثی دارد و نه مشکل خاصی.
با اینحال برای اطمینان بیشتر می توانید نزد روانپزشک هم بروید.
اینکه می گویید در مراکز خرید با پسرتان مشکل دارید ، به نظر من بیش از 90 درصد کودکان در این سن با محیط بیرون از خانه مشکل دارن، چه مراکز خرید، چه میهمانی، چه پارک
و این بخاطر حس کنجکاوی کودکان است که می خواهند با سرک کشیدن، دست زدن به وسایل، کنجکاوی شان را ارضاء کنند. و متاسفانه کم حوصلگی پدران و مادران امروزی باعث شده که فکر کنیم بچه هایمان غیرعادی هستند.
نه اصلا اینطور نیست، شما خودتان وقتی وارد یک مرکز خرید پر رنگ و لعاب می شوید آیا برایتان جاذبه ندارد؟ دوست ندارید به همه مغازه ها سر بکشید، به اجناس نگاه کنید یا دست بزنید؟ قیمتها را بپرسید؟ خیلی از وسایل را دلتان می خواهد.....
خب بچه شما هم همینطور هست منتها در نوع کودکانه اش.
پس سعی کنید درا ین مواقع یا همراه فرزندتان باشید و با خونسردی و آرامش بتوانید حس کنجکاوی اش را ارضاء کنید یا اینکه بلافاصله خریدتان را انجام دهید و این محیط پر تنش خارج شوید.

همانطور که حضرت علی (ع) فرموده اند بچه باید تا هفت سال امیری کند، پس شما هم بگذارید فرزندتان پادشاهی کند.

ضمنا برای سه سال و سه ماه گفتار درمانی به نظر من کمی زود است.
اینکه می گویید هر آشغالی را می خورد اون هم بخاطر حس کنجکاوی کودک شماست، خیلی بهش امر و نهی نکنید، باور کنید حالا اگر یک مورد کمی کثیف هم به دهان بگذارد هیچ اتفاقی نمی افتد. بخاطر امرو نهی شما لجبازی می کند.
ولی با چکاپ سالیانه خیلی موافقم. اینطوری خیالمان هم راحت می شود.

ولی در مورد همراه کردن همسرتان متاسفانه هیچ فکری به ذهنم نمی رسد چون من هم خودم دچار این مشکل بودم.

هیچ وقت اصرار نکنید برای پسرتان کتاب بخوانید. پسرها اصولا خیلی اهل کتاب نیستند اگر هم باشند یک جا آروم نمی نشیند شما می توانید داستان را حفظ کنید و برای پسرتان در حین بازی کردن بگویید. مطمئن باشید که حس شنوایی اش به شدت فعال خواهد بود.

اینکه پسرتان به پازل علاقمند هست نشانه بسیار خوبی برای داشتن تمرکز و توجه هست. بچه هایی که مشکل عدم تمرکز دارند اصلا به پازل علاقه ای ندارند.

باز هم می گویم آرامش خودتان را بدست بیاورید حتی اگر لازم می دانید به روانپزشک و مشاور مراجعه کنید. این قدر خودخوری نکنید، تمام حالات چهره شما مورد ارزیابی دقیق پسرتان قرار می گیرد. و شما به جای کمک، بار بیشتری بر دوش پسرتان می گذارید.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

سلام به همه دوستان و این بار سلام مخصوص به نازی جون ....نمیدونی چقدر خوشحالم که پیدات کردم ...خدا بهت عمر و عزت بده که چقدر با اخلاص تجربیاتتو در اختیارمون میزاری من الان واقعا به حرفات رسیدم ....شعله جون پسر من حرکاتش مثل دوقلوهای شما هست ولی الان خیلی بهتر شده از 2 سالگی تا 6 سالگی واقعا غیر قابل تحمل بود الان خیلی خیلی بهتر شده و روی درس و مشقش حساسه مثلا شب سیزده نوروز که روز بعد میخواست بره مدرسه یهو از خواب پرید و گفت :مامان من مشق عقب مونده ندارم؟....ببین... همون بچه ای که من اصلا امید نداشتم مدرسه بره یا مثلا غروب جمعه میگه مامان من مشق ریاضی نداشتم؟....مطمئن باش پسرات به سن مدرسه برسن کلی فرق میکنن مخصوصا اگه تشویق بشن من از اول سال همش با تشویق جلو رفتم ...اگه مشقاشو خوب بنویسه یا املاشو بدون غلط بنویسه براش برچسب میچسبونم روی دیوار و گفتم ده تا که شد اسباب بازی مورد علاقه شو میخرم یه مدت اگه املا یا مشقشو خوب مینوشت میبردمش گیم نت کنار خونه و یک ساعت بازی میکرد ....برای پسر من تشویق خیلی جواب داد
ماریانا جون پسر منم الان تو مراکز خرید اذیت میکنه یعنی هر چی میبینه میخوادو آـدمو به غلط کردن میندازه ولی شما کهع پسرت بیش فعال نیست از هوش بالایی برخورداره و زمینه ارثی هم داره و میدونی پدر و عموهاش موفق هستن چرا بیخودی خودتو نگران میکنی؟خب شاید به کتاب علاقه نداره درست مثل پسر من به خدا تا همین امسال که رفته مدرسه نه گذاشت من یه کتاب براش بخرم و نه گذاشت براش بخونم حتی به داستان هم علاقه نداشت ولی دخترم برعکس بود خب اینا تفاوتهای فردیه....پسر شما به پازل علاقه داره به کتاب نداره ..این که دیگه غصه نداره
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
اگه دوست داشتید به این تاپیک هم سر بزنید

چرا من ریاضی بلد نیستم ؟

http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=202087&postID=8472729#8472729
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

در مورد صحبت کردن پسر منم دامنه لغاتش زیاد نیست بعضی کلمات رو برای س میگه ش ....هنوز اسمها رو فراموش میمنه مثلا تازه تشدید رو یاد گرفته اسم تشدید یادش میره مینویسه قنادی بعد میگه ...اونشو یادم رفت ...میگم اونش اسم داره ...کلی به ذهنش فشار میاره تا اسم تشدید یادش بیاد....ولی الان میبینم باباشم همینطوره ...چند روز پیش یکی از آشناها از شوهرم پرسید پسرتون کدوم مدرسه میره ؟کلی به خودش فشار آورد آخر اسم مدرسه پسرمون یادش نیومد ....ولی مهندس کشاورزی از دانشگاه دولتی گرفته همون سال اول کنکور قبول شده ...تو آزمون سخت استخدام قبول شده...و الان یه کارمند موفقه...ولی خب تو حفظ اسامی مشگل داره منم میبینم پسرم مثل باباشه مدرسه شم که داره میره و درسها رم خوب یاد میگیره دیگه بی خیال شدم و تصمیم دارم دیگه پیش دکتر هم نبرمش
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
نازی عزیز و پروین جون خیلی خیلی از همراهیتون ممنونم. واقعا حالم بهتر شده ولی شاید چون اطرافم پر از بچه های هم سن و سال رادوینه بیشتر دلم میگیره. من حسرت به دل موندم بگم فلان چیزو بدم بهم و حرف شنوی داشته باشه، یعنی انگار نمیشنوه ولی مثلا اگه بگم برو لیوان بیار بهت نوشابه بدم از سر کوه قاف هم که باشه میره میاره.
به نطرتون عدم توجه و تمرکزش با بازی درمانی یا کاردرمانی بهتر میشه؟؟؟
پروین جون راست میگی بابای رادوین هم توجهش به اطراف خیلی کمه. وقتی سرش تو کار خودش هیچی نمیشنوه. همه پسرای این قوم بی توجه و با هوش بودن ولی بی توجهی و عدم تمرکز رادوین اینقدر منو افسرده کرده که چند وقتیه با هوش بودنش به چشمم نمیاد. همسرم و خواهر و 5 تا از پسر عمو و دختر عموهاش همه تیزهوشان درس خوندند و همه شون پزشکند ولی نمیدونم چرا اینا منو ارضاء نمیکنه.
اون روز پسرم تو بالکن وایستاده بود و دختر همسایمون ازش اسمشو می پرسید ولی پسرکم نمیتونست جواب بده همش سعی میکرد یه چیزایی بگه ولی نتونست بفهمونه دلم خیلی شکست.
شعله جون میشه بگین پسرای گلت چند سال دارن؟؟؟ آخه یه جایی خوندم حرف نشنویشون مثل پسر منه. منم بیشتر از همه به خاطر عدم فرمان پذیریش ناراحتم انگار اصلا نمیشنوه فقط چیزایی رو میشنوه که دلش میخواد. البته باباش بگه نکن یا دست نزن جرات نداره به چیزی دست بزنه ولی خوب فرمان پذیریش یک دهم بچه های نرمال هم نیست.
مامانی گل بچه های شما راحت غذا میخورن؟؟ من یادم نمیاد رادوین یک بار هم با ما سر میز بشینه و غذا بخوره همش در حال راه رفتن و البته بیشتر بالا رفتنه. باورتون میشه از 10 ماهگی من جرات نداشتم چیزی از دست این پسر قایم کنم همه کابینت ها رو مگرده دستش هم نرسه صندلی میاره میذاره زیر پاش بالا میره ولی انصافا محتاطه حواسش هست که نیوفته اما در مورد ماشین ابدا رعایت نمیکنه همیشه استرس اینو دارم که دستش ول شه و خدای ناکرده بره سمت خیابون.
یه سری رفتارهای وسواسی خاصی هم داره مثلا در کمدشو باز کرد باید حتما ببنده یا اگه گوشه فرش کج باشه حتما باید درستش کنه ولی دریغ از جمع کردن اسباب بازی هاش.
شماها چطوری به بچه هاتون غذا میدین؟؟؟ خودشون راحت میخورن؟؟
بیش فعالی اختلال پیچیده و معلول کننده ای است که برای هزاران کودک، نوجوان و بزرگسال مشکل هایی ایجاد کرده است. کودک بیش فعال اصولا از پیش از تولد به این اختلال مبتلاست و در صورتی که خدمات درمانی، آموزشی و روان شناختی دریافت نکند، این امر ناتوانی های قابل توجهی برای او بوجود خواهد آورد.
این کودکان بی قرار بوده اند، همواره در حال جنب و جوش هستند و به هر کاری کار دارند. توجه کردن برای آنان مشکل است و آنان نسبت به کودکان عادی، دامنه ی توجه کمتری دارند. آنها کمتر می خوابند در مواردی فقط سه تا چهار ساعت در روز. و گاهی از ارتباط با مادر خویش خودداری می کنند. معمولا خام حرکت (دست و پا چلفتی) هستند و چیزها را غیر عمدی می شکنند.
تا چند سال پیش بسیاری بر این باور بودند که بیش فعالی در سال های پیش از نوجوانی از بین می رود. ولی نتایج پژوهش ها نشان داده است که آثار این اختلال در عملکرد تحصیلی، توجه تا اواخر سال های نوجوانی باقی می ماند. امروزه مشخص شده است که سی تا هفتاد درصد افراد با اختلال نارسایی توجه این اختلال را همچنان تا سال های بزرگسالی نشان می دهند.
گاهی مادران کودکان بیش فعال گزارش می کنند وقتی که برای این فرزندشان باردار بوده اند حس می کرده اند که جنین در درون رحم آنها لگد های محکمی می زند و جنب و جوش بسیاری دارد.
رفتارهای مشخص کودک باید پیش از هفت سالگی شروع شود و این نشانه ها حداقل شش ماه ادامه داشته باشند.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

علائم بیش فعالی به شرح زیر است :
تکانشگری
کم توجهی و حواس پرتی
بی قراری و جنب و جوش دائم
ایجاد مشکل در بازی دیگران
بی توجهی به حرف دیگران
مشکل در پیروی از دستورها
انجام کارهای خطرناک بدون آنکه به پیامد آنها فکر کند
وول خوردن
ناتوانی یادگیری
مشکل خام حرکتی (دست و پا چلفتی)
رفتارهای آزارشی
نافرمانی و عدم همکاری
خود آزاری، کندن مو و پوست خود
معمولا برخوردار بودن از هوشبهر طبیعی (اما ناتوانی در انجام برخی کارها مثل تکلیف ها و یادگیری در مدرسه
تصادف کردن به میزانی بیشتر از دیگران (چون رفتارهای تکانشگرانه دارند و بدون توجه به پیامدها عمل می کنند.
راحت نیستند
داشتن عزت نفس پایین و به سرعت احساس ناکامی کردن
نشان دادن بسیاری از مشکل های خود حتی در خواب (برای مثال تکان می خورند و جابه جا می شوند)
بیشتر دچار رفتارهای وسواسی هستند (برای مثال در لمس کردن اشیا)
داشتن مشکل های اجتماعی مانند گوشه گیری یا پرخاشگری
اختلال های زبان و گفتار
اختلال های خلقی و افسردگی
کم اشتهایی
مشکل سازگاری در موقعیت های جدید
مشکل در فعالیت های ورزشی
شیوع بیشتر در پسران و به نسبت در پسران چشم آبی و مو بور بیشتر
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

نارسایی توجه مشخص ترین مشکل کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی می باشد. والدین و معلمان شکایت می کنند که کودک گوش نمی کند، تمرکز حواس ندارد، کارها را ناتمام رها می کند و به راحتی حواسش پرت می شود.
این کودکان در آرام نشستن مشکل دارند، زیاد حرف می زنند، و منتظر ماندن و رعایت نوبت برای آنها بسیار دشوار است. این بیش فعالی حتی از دوره دوران جنینی شروع می شود . بی قراری حرکتی مهمترین ویژگی آسیب شناختی این کودکان به حساب می آید.
این کودکان در "راضی شدن" مشکل دارند. از پیامدهای رفتار خود تجربه کسب نمی کنند و حتی پس از تنبیه شدن دوباره رفتارهای آزارشی را تکرار می کنند.
کودکان دارای نارسایی توجه و کودکان مبتلا به ناتوانی در خواندن هر دو ناتوانی قابل توجهی در انجام محاسبه های ریاضی دارند.
حدود شصت درصد از این کودکان در زمینه تحصیلی و دست خط مشکل دارند. در حافظه ی کوتاه مدت و بلند مدت بیشتر مشکل دارند تا در فرآیندهای حافظه ی آنی.
این کوکدان در رفتارهای اجتماعی مشکل دارند. کودکانی ناراحت، پر سروصدا، زورگو هستند و دوستان و همسالانشان آنها را از خود می رانند. دوستان کمتری دارند و دیگران نظری منفی در مورد آنها دارند به ویژه زمانی که پرخاشگر و خشونت جو هم باشند. هر چه بزرگتر شوند مشکل های بیشتری ایجاد می کنند. این کودکان به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از کودکان دیگر در خطر اختلال های مرتبط با مصرف مواد و رفتارهای ضد اجتماعی هستند.

هوش این کودکان چگونه است؟
این کودکان دارای هوش کمتری نیستند اما وجود برخی مشکل ها در عملکردهای مربوط به توجه و تمرکز حواس باعث بروز مشکل هوشی این کودکان می شود.
حدود 54 درصد از این کودکان در حیطه ی زبان، مشکل دارند درفهم زبان و یادگیری حرف زدن کند هستند و اشکال هایی را در زمینه های خواندن و نوشتن از خود نشان می دهند.
حدود یک سوم این کودکان به اختلال های اضطرابی مبتلا هستند.
عملکرد ضعیف = عدم تایید و ناکامی = عزت نفس پایین = عملکرد بدتر
این چرخه به راحتی فرد را دچار افسردگی و پریشان حالی می کند.

این مطالب برگرفته از کتاب اختلال نارسایی توجه فزون جنبشی
نوشته دکتر حمید علیزاده است
ادامه دارد......
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

نارسیس جون الان مطالب صفحه قبل رو میخوندم خیلی روحیات پسرت شبیه پسرمه ولی من احمق از دارو خوردن بچم واهمه دارم نمیدونم چرااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جالبه بدونید همسرم پزشکه و خودم دامپزشکم ولی تو شرکت داروسازی کار میکنم و همین رسپریدون رو شرکت ما وارد میکنه.
منم دوران بارداری خیلی سختی داشتم تا 4 ماه که ویار وحشتناک داشتمو بعدش مشکل پرویا یا همون جفت سرراهی کامل و ماه آخر حساسیت به جفت که کل بدنم کهیر میزد و مشکل انتقالی همسرم و کلی مشکلات دیگه که ماه آخرم همش با گریه و استرس و بیشتر از همه استرس زنده نموندن پسرکم طی شد. رادوین 16 هفتگی جنینیش با یه لگد حرکاتشو شروع کرد. همه اطرافیان میتونستند حرکات جنین رو از بیرون تشخیص بدن باورتون نمیشه حرکات رادوین بقدری شدید بود که من دو بار فکر کردم زلزله شده ازخواب بلند شدم و دویدم.
کسی شماره و آدرس دکتر خوشابی رو داره؟؟؟
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز