2777
2789
عنوان

هر کی دلش از مادر شوهر پره بیاد با هم درد دل کنیم

| مشاهده متن کامل بحث + 203747 بازدید | 439 پست
بابا از پدرشوهرم بگین مادر شوهر به کنارررررررررررررررررررررر که اونم اعجوبه ای واسه خودش
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای از پدرشوهری که فامیل درجه یکتم باشه ...اماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان
دلم خونههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
یه وقتایی لازم نیست حرفی زده شه بین دو نفر ، همین که دستت رو آروم بگیره...
یه فشار کوچیک بده!
این یعنی من هستم تا آخرش...
همین کافیه!

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



منو شوهرم همکاریم از هر لحاظ هم تقریبا"همسطهیم البته با این تفاوت که پدر من عمرشو داده به شما 5/4 سال هست که ازدواج کردیم وتو این مدت همه لحظات خوشیمو همه لحظاتی که هر دختر دم بخت کلی براش آرزو دارن رو زهر مارم کردن ایشالا که همه لحظات دختر خودشونم اینجوری بشه البته من شوهر خیلی مهربونی دارما و خیلیم همدیگه رو دوست داریم ولی در مورد خانوادش همیشه می گه که شرمنده من هست ازشون متنفرم
غمناک جان، خواهر منم با اینکه مامانم همش بهش میکفت مادر شوهرت اذیت کنه، همش میکفت مهم شوهرمه که دوسش دارم، الان هفت سال ازدواج کرده و یه بجه داره، ولی دیکه اعصاب سالم از دسته این زنه نداره و همش میکه نصف ازدواج شوهر بقیش خانوادشه که من هر جی مامان میکفت متاسفانه کوش ندادم،
من مدتها به خاطر رفتارهای خونواده شوهرم حرص خوردم و اذیت شدم و مثلا فکر میکردم با خودم کنار امدم و دیگه برام مهم نیستن و

الان که دوباره نزدیکه و مشکلات من وشوشو برای رفتن عید پیش خونواده هامون شروع شده استرس وحشتناکی گرفتم

نمیدونم چرا دست از سر من برنمیدارن! یه خواهر شوهر دارم که زبونش از افعی هم بدتره و ... خودش هم 3تا دختر داره
یعنی فکر کنین واسه خودشون همه اداب و رسوم رو میدونن! مادر شوهرددختراش اخ اخ هستن و ....
خودش و دختراش ارتباطشون با خونواده شوهرشون در حد صفر هست و .... ولی نمیدونم چرا به من که میرسه مدام در حال تلفن زدن و ایمیل زدن و یاد دادن به شوهرم هستن که عید زنت باید خونه ما باشه! زنای ایرانی عادت دارن شوهراشون رو بکشن سمت خودشون و بدن و ...
و شوشو ساده من ( با اینکه کم سن و سالم نیست) همش میخواد مادر و خواهرش رو راضی نگه داره و ...
دلم برای خودم میسوزه که از یک خانواده ساده و فرهنگی افتادم گیر اینا که به خدا از شمر هم بدترن و همیشه به مامانم میگه کاش یه کم نامهربونی رو یادم میدادی! و بدتر یاد میدادی با هرکسی مثه خودش رفتار کنم

حالا واقعا نمیدونم برای عید چه کنم به خصوص که خونه خودم هم تو شهر اینا زندگی نمیکنن؟


سلام به همه

من با اینکه خیلی ارتباطات زیادی ندارم با این حال کاری کردن که منم از دستشون ناراحتم.
مادر شوهر منم اصلا انگار درباره ما خرد نداره، کمک اینها که نمیکنه استثناٌ هم بخواد مثلا کاری کنه بدتر برات دردسر میسازه و باعث گرفتاری و آزارت میشه. به فکره پسرشم نیست. برای خودش راحته. یه چیزی برای خودشون بد برای من خوب و برعکس!!!!!

یکی نیست بگه تو که مسلونی و ادعای مسلمونی و نماز و اینها چرا اینقدر تبعیض و خوب شما برای ما بد میشه؟؟!!!

سختی ها مال ماست شیرینیها ما اونها ما سختیش رو بکیشم اونها عین خیالشون نباشه به قسمت شیرین قضیه که برسیم حالا اونها پیداشون میشه!!!!

منم موندم چیکار کنم با اینها؟!
مهسیما جان راستش منم گاهی فکر میکردم اینکارو بدون فکر میکنند و فکر ندارند بعد دیدم نخیر جایی که لازم باشه فکر دارند اونم از نوع خوب و بدرد بخورش

منم عروسیم حسابی ناراحتم کردن ...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز