سلما خیلی بامزه شده ... وقتی راه میره خودش می فهمه داره یه کار جدید می کنه و شروع می کنه برای خودش دست زدن. بعدهم خودش رو پرت می کنه تو بغلم ..... وای عشق ولی خداییش راست می گن ها ! من شدم اسکورت خانم ... همش باید پشت سرش راه برم
آره مامان سلما کسی دهنش به حرف خوب باز نمیشه مادر شوهر من چون میدونه من از چاقی بدم میاد فکر میکنه من به بچم کم غذا میدم تا چاق نشه گاهی خودش ابگوشت بهش میده بخوره میگه این بچه گرسنه هست خلاصه که آدم برای خودش نمیتونه زندگی کنه از دست مردم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من انشاله میخوام تولد نی نی رو با تم زنبور بگیرم طراحی هاشم خودم انجام دادم احتمالا خونه مامانم می گیرم با فامیلای خودمون! چون اونموقع باید اثاث کشی کنم خونه خودمون آماده نیست برای جشن تولد! اگه خونه جدید یزود آماده شد شاید فامیل شوشو ر جدا بگم خونه خودمون
برای تولدش هم من قصد ندارم تولد یکسالگیش را مفصل و با تم و این صحبتا برگزار کنم. دلم می خواد یه سنی این کار را انجام بدم که خودش هم تو ذهنش بمونه و برای برگزاریش ذوق داشته باشه! تولد یک سالگی به خصوص که قبلش هم واکسن می زنن بچه ها معمولا خیلی بهشون خوش نمی گذره طفلی ها!