من دیروز کاری کردم کارستون.رفتم سراغ کمد لحاف و پتو ها.سه تا ساک لباس بود.دراوردمش .چند تا پلاستیک زباله هم گذاشتم کنارم.روی هر کدوم اینطوری نوشتم:
لباس تابستونی پسرم
لباس تابستونی دخترم(کادو داده بودن یا هم از پسرم بود که میشه برای دخترم هم استفاده کنم)
لباسای شوهرم(تابسونی و یه کاپشن زمستونی که دیگه استفاده نمیکرد)
و در اخر هم لباسای خودم (تابسنوتی و زمستونی)
بعد شروع کردم هر لباسی که دراوردم بهش نگاه کردم اگه از پسرم بود و برای دخترم هم میشد استفاده کنم انداختم توی پلاستیک.
لباسای دخترم چون تازه به جمعمون اومده خیلی کم بود.
لباسای شوهرمم کم بود.
اما لباسای من زیاد بود نگاه میکردم و زود تصمیم میگرفتم که باید پرتش کنم یا نه.مثلا لباسای تابستونی بود که بهم کادو داده بودن و من دوسشون نداشتم پرت میکردم توی یه پلاستیک.بعضی لباسام هم وا رفته بود گذاشتم کنار.لباسایی هم برام خیلی تنگ شده بود و من بعید میدونستم که دیگه اندازم بشه.یه تعداد لباس با اینکه قدیمی بود یادگاری بود و من دوسشون داشتم اونا نریختم دور.
دور بعدی دوباره رفتم سراغ لباسای پسرم که برای دخترم هم میشد استفاده کنم.5 تا شلوار لی!!!زیاد بود 2 تاشو گذاشتم کنار و فقط 3 تاشو نگه داشتم.
برای لباسای خودمم هم همین کارو کردم.مثلا نگاه کردم من از اول زمستون فقط 5 دست لباس گرم استفاده کردم.یعنی بشور و بپوش استفاده کردم و بقیه لباسا اضافه هست بنظرم.شوهرمم فقط سه دست لباس گرم داره اما در عوض یه عالمه پیراهن داشت.خیلی هاشو گذاشته بود کتار اما من اونا رو نگه داشته بودم واسه روز مبادا.....
حلاصه یه پلاستیک پر لباس و شال و روسری و... جمع شد دیشب.و لباسایی هم که توی پلاستیک ها جمع کرده بودم هم هنوز مرتب نکردم.
امروز ان شا الله دو تا کار میخام انجام بدم:
1- لباسایی که توی پلاستیک ها جدا کرده بودم که لازم میشد دوباره بچینم توی ساک
2-لباسایی که قصد دارم از خونه خارجش کنم تقسیم بندی کنمشون.مثلا اونایی که نمیشه بدی به کسی و باید دور بریزم،لباسایی که میتونم بدم به خواهرام چون فقط یکی دوبار پوشیدمشون(منو خاهرام باهم تبادل لباس داریم بخصوص لباسای بچه.خیلی اینطوری خوبه. توی هزینه ها صرفه جویی میشه) و در اخر هم لباسای بچه ها که میدمش به کسی...
وقتی دیروز لباسام جمع و جور کردم دست و دلم بازتر شد برای رد کردن هر چیزی و خلوت کردن خونه.