مینیمالیست شدن یعنی چی؟

خروجی دو تا دستمال بزرگ آشپزخونه که گذاشتم ببرم آشپزخونه مسجد. 

لباسهای زمستونی من که ساکن تبریزم   : یه پالتو. یه کت بلند . یه نیم کت . یه شال و یه کلاه بافتنی  و دستکش. بوت ندارم . زیر اینا همیشه لباس تابستونی چون گرمایی هستم

عزیزم باید انقدر رو خودت و باورهای ذهنیت کار کنی تا وقتی چیزی لازم نداری باز ورودی جدید نداشته باشی

رو خودت کار کن و برو بازار، تمرین کن تمرین کن و تمرین کن

مطمئن باش اگه هر دفعه با هوشیاری خودتو موظف به تمرین بدونی کم کم چشم باز میکنی میبینی فقط میری تو پاساژ یا بازار و فقط از دیدن اجناس یا حتی افراد در حال خرید لذت میبری  

گاهی محو خوشحالی یه دختر بچه میشی که یه فرفره خریده.... و همین انرژی کافیه از اون پاساژ گردی اون روز 

مبارکه❤

من کتاب جادوی نظم رو خوندم

توی این زمینه هم زیاد توی گوگل مطلب خوندم و فیلم دیدم

بنظرتون این کتاب رو هم بخرم؟آخه حس میکنم دیگه حرفی برای گفتن نمی‌مونه و انگار مطالب دارن تکرار میشن

البته منظورم این نیست که یه مینیمالیست کاملم فقط فکر میکنم هرچیزیو که باید میدونستم دیگه می‌دونم و فقط باید بهشون عمل کنم.

نظر شما چیه ؟

انشاالله خدا سلامتی بده،خیلی رود سرحال و با نشاط به کارهاتون برسید

کار شما سخت تره،من همسرم از خودم راغب تره،اصلا تحمل شلوغی و چیزهای اضافی رو نداره،خرید هم بره حتی یه دونه پیاز  اضافه تر از لیستی که نوشتم نمیخره،این به نظر خودم کار منو راحت تر کرده،من سختیم سر و کله زدن با دخترمه،گاهی خیلی همراهی میکنه گاهی خیلی مقاومت داره

انشاالله زودتر بهبود پیدا کنید

مرسی که جواب دادید🤍

خودمم احساس کردم یه چیز اضافه س چون بالاخره تو فصل سرما بچه رو زیاد بیرون نمیبرم و پارک هم اگه هر از گاهی ببرمش با بوت فکر نکنم بتونه راحت بازی کنه چون تازه راه میره.

ولی خب همسرم اصرار داشت حتما بخریم براش که دیگه سعی میکنم منصرفش کنم😁

سلام

یه دونه از لباسهام که گفته بودم برا کار کردن میخوام نگهش دارم میذارم خروجی(متوجه شدم برای نگه داشتن لباسهای قدیمیم دنبال بهونه و دلیل میگردم)

یه لباس زیر که نوعه ولی باهاش راحت نیستم

دو‌سه جفت کفش، از بچه ی اولم نگه داشته بودم اصلا اندازه ی بچه ی دومیم نشد و پا نرفتند. بین کفشهای بچگونه پسرم میگشتم دیدم همسرم دو‌جفت کفش که یه مدل و یه اندازه بودند فقط رنگشون با هم فرق داشت واسه پسرم گرفته بود. 😐

یه اسباب بازی شکسته 

یه کنترل گرفتیم قبلی رو میندازم 

یه وسیله ی ورزشی ورودی، قبلیه که خراب شده خروجی(من قبلا اون وسیله های خراب قبلی رو هم نگه میداشتم).

این چند وقت به خاطر دوقلوها افتادم رو دور شکستن، ظرفهای شیشه ای دارند یکی یکی میشکنند دیگه دیدم اینطور نمیشه مجبور شدم برم ظرفهای استیلم رو از سبد مسافرتی دربیارم و رو دست بذارم. 

🌷🌷🌷

 ایده ی یکی از دوستان که گفتند از روسری قواره دار میشه به جای جلد بالشت استفاده کرد خوشم اومد. 

 خودم‌ از یکی از این روسریهام به عنوان زیرانداز واسه خوراکی خوردن بچه ها استفاده میکنم‌.  

لیوان پلاستیکی دخترم چند روز پیش گذاشتم خروجی چون انداخت تو حموم بدم اومد استفاده کنم این لیوان از قبل داشتیم جایگزین کردم.بشقاب غذا پلاستیکی داره

چند روز پیش داشتم وسایلی که برای خونه باغ کنار گداشته بودم نگاه می کردم این کاسه ها برداشتم توش خوراکی یا ماست می ریزم برای دخترم.البته یه دونه اش بقیه ام گذاشتم جلوی چشمم نیاز میشه.

گاهی دوستاش میان خونه براشون خوراکی بذارم وخیالم راحت بلشه نشکنن به خودشون اسیب بزنن چون دخترم کوچیکه چیزی می شکنه بهش دست می زنه

این ظرف ها هم گذاشته بودم برای خونه باغ ولی دیگه گفتم بیارم دم دست استفاده کنم برای تنوع 

واینکه کلی وسیله برای خونه باغ کنار گذاشته بودم ولی از سر کلافگی دونه دونه بررسی می کنم ببینم چطوری استفاده شون کنم.کلا از اینکه به کارها رسیدگی نشه کلافه میشم یه خونه باغ بدون استفاده افتاده اونجا تکلیف اش روشن نمی کنند این عدم رسیدگی به کارهایی که باید انجام بشه نمی پسندم.

منم دیگه براش وسیله نمی ذارم دیگه ده سال شد