مینیمالیست شدن یعنی چی؟

آلبالو های مذکور 😁😁

دمشون چیده شد و مقداری فریز شد برا زمستون که دمنوش درس کنم ..مقداری هم شد ترشی آلبالو 

امروزم یه مقدار آلبالو رو مارمالاد درست کردم 

ومقدار زیادی لواشک  آلو و زردآلو 

از صبح مشغولم 

.وهنوز تموم نشده 

الان باید ظرفاشونو بشورم 

به شک افتاده 

عزیزم منم اون کیف کوچیکم دسته اش یجورایی خراب شده البته در حد ساییده شدن  ولی چون مدل و اندازمش پسندمه فعلا نگه داشتم اگ ی مورد ببینم که هم اندازه و مدل و طرحشم پسندم باشه میذارم خروجی

منو بردن که برام بخرن،مادرشوهرم همش پارچه های زشت که اصلا چادری نبودن انتخاب میکرد،آقای فروشنده که یه پیرمرد خیلی امروزی و به اصطلاح با کلاس بود به مادرشوهرم گفت شما دخالت نکن،پولشو داماد میده عروسم میخواد استفاده کنه،شما برو عقب تا عروس انتخاب کنه  انقدر هم با حوصله بود،چند تا طاقه پارچه چادر باز کرد،تو مغازه یه آینه قدی هم داشت،یکی یکی انداخت روسرم، گفت ببین روسر میندازی کدومو دوست داری،همیشه این خاطره تو ذهنم پر رنگه

اره برای من مشابه همچین اتفاقی افتاد برای کفش عروسیم . مادرشوهرم زشت ترین کفشی که بود انتخاب کرد . فروشنده خوشگلترین کفش رو آورد و همون انتخابم بود . 

هیدوا جان ممنون بابت عکس

چه جالب،نمیدونم چرا اینکارها رو میکنن،یه عمر تو ذهن آدم خاطره بد به جا میزارن

  دقیقا

الان که عکس انداختم دیدم همچین هم در حد ساییده شدن نبوده دیگ در حد خروجی هست در اولین فرصت باید یدونه بخرم ..فک کنم بقول لیلی دیلی د شانسم نیس دیگ 

من دقیقا یادم نیس پسند من بوده یا خانواده همسرم 

..اما یادمه اون زمان همسرم مدت کمی بود رفته بود سرکار و آنقدری پس انداز نداشت و من تمام مدت حواسم بود چیز گرون نپسندم 

من دلم طاقت نیاورد اومدم اتاق دخترم

یه درب بالای کمد دیواری ریختم بیرون وداخلش جارو گردگیری کردم.

دوتا روفرشی ۱۲ متری باز کردم یه کم هوا جریان پیدا کنه بعد تا کردم گذاشتم سرجاشون روش یه رو تختی که مال جهیزیه ام گفتم نگه‌می دارم شاید جایی نیاز شد.روش دوتا پتوی دخترم گذاشتمدپتوهای دخترم یک نفره است ولی سبک وکم حجم تو کاور بود از کاور دراوردم به نظرم نسبت به قبل چیدمان بهتری پیدا کرد.

دو درب بعدی که قسمت پتوهاست گذاشتم واسه هفته بعد به نظرتون کاور ها از پتو در بیارم چیدمانش بهتر نمیشه حس می کنم روی کاور بهم ریخته است.بدون کاور چیدمانشون خطی ومرتب میشه.

باز گفتم از شما هم سوال کنم.

من همسرم اون زمان دانشجو بود،به شدت مدارا میکردم،پدر و مادرم میگفتن چون همسرت مرد بسیار خوبیه،سر چیزهای مادی بینتون بهم نخوره،درکش کن،ولی مادر همسرم که عمه منم میشه حتی یک ریال تو مخارج کمک همسرم نکرد ولی تا دلتون بخواد دخالت کرد،طوری که من برای خرید عروسی فقط یه حوله و یه چمدون برداشتم،همسرم به من گفتن اصلا خودتو ناراحت نکن من نمیخوام مادرم از من دلخور باشه برات حتما جبران میکنم،و سه روز بعد از عروسی،که ما برگشتیم شهر محل زندگیمون،باهم رفتیم و یه خرید مناسب و کاربردی کردیم،حالا تاپیک به بیراهه نره،ایشون خیلی خاطرات بدی تو تمام اولین های زندگی مشترک من به جا گذاشتن،هیچ وقت نمیتونم ایشونو ببخشم یا حلال کنم

بدون کاور چیدمان و نظرشون بهتره،اما اگر مستاجر هستید کاورها موقع جا به جایی به درد میخورن

نظمشون

[QUOTE=347982231]بدون کاور چیدمان و نظرشون بهتره،اما اگر مستاجر هستید کاورها موقع جا به جایی به درد 

خونه خودمون

ولی کاور نگه نی دارم گاهی موقع سفر رفتن یکی دوتا پتو با خودم می برم.