مینیمالیست شدن یعنی چی؟

سلام به همگی 😍✋🏻

ماشالا این چند روزه همه خیلی فعال بودید، خسته نباشید♥

 امروز نوبت پاکسازی کشوی دوم بود

کشوی دوم انباری لباس هام هست و کشوی اول سه تا لباس دم دستی که جدا کردم هست 

محتویات کشوی اول و دوم و باهم جابه جا کردم که راحت تر دسترسی داشته باشم و اینکه چون کشو دوم سنگین بود ترسیدم به مرور صفحه زیرش خراب بشه 

کل کشو و گردگیری کردم و صفحه رویی رو هم با روغن پارافین برق انداختم🙊

خروجی

چهار جفت جوراب 

یک شال و یک روسری 

یک کلاه حوله ای

یدونه پد لاک پاک کن 

یدونه برس گرد

یه تجربه هم اینجا بگم😑اینکه جوراب زرد خیلی بده زود سیاه میشه و سیاهیش هم نمیره دیگه خریدش و تکرار نمیکنم

خیلی ممنون امیدوارم .

یکسال و اندی که با این تاپیک آشنا شدم خیلی از تجربه دوستان کمک گرفتم و اوضاع خودم و اطرافم خیلی بهتر به عبارتی فهمیدم که چی میخام .

ورودی دیشب:یه خمیر بازی که همسرم خریده بود ومتوجه شد خریدش زود بوده چون دخترم هنوز مرحله بردن وسایل به دهنش پشت سر نذاشته گذاشتم کنار تا به سن مناسب برسه

خروجی های دیجیتال امروز:

مقداری عکس و فیلم شخصی از لپ تاپ پاک کردم 

عکس های مموری منتقل شد به لپ تاپ

فلش فیلم ها و انیمیشن ها خیلی پخش و پلا بود ، یکیشون کردم

یکی برای فیلم های خودم،یکی فیلم های دخترم

چندتا فلش خالی شد و چندتا مموری که فعلا نگهشون میدارم

یک فلش هم آهنگ میریزم برای ماشین

مثل شیشه زود نمیشکنه ولی نشکن هم نیست.

چند تیکه لوازم بزرگ دارم که باید بره خروجی ولی تا زمان آماده شدن خونه باید صبر کنم دوست داشتم این اتفاق زودتر بیفته حالا لیست کردم رو کاغذ نوشتم که قراره خروجی شون به چه شکل باشه انگیزه م افت نکنه😅

خروجی یک جفت جوراب خودم 

ورودی یخچال

خیلی مقاومت کردم برای طبقه ی پسرا یخچال نگیرم اما چون داریم رو به فصل گرما میریم پسرا و پدرشون مقاومتم رو شکستن 

خریده شد از نظر اقتصادی ورودی جدید حساب میشه ولی هنوز حضور فیزیکی نداره

خونه ی چند طبقه باعث ورودی های ناخواسته میشه ترجیح میدادم یکسری ورودی ها رو نداشته باشیم اما متاسفانه اجتناب ناپذیر بودن

سلام دوستان

اول هفتتون بخیر 

دیروز رفتم منزل یکی از اشناها و تا تونستم پاکسازی کردم

کلی لباس دور ریختم و مرتب کردم اما هنوز کلی موجوده

این لباس جیه واقعا هرچی میخری نداری ولی کوه میشه براتو وقتتو کلی میگیره و جاگیره

منم این مدت کلی ورودی لباس و کیف داشتم

اما دیگه میخوام کنترل کنم

همیشه ادم منظمی و بودم و وسایلی که استفاده نمیکردم نگه نمیداشتم

دوسه ماهی بیخیال بودم پر شد دوباره باید ادامه بدم

یک مدت پیش روانشناس میرفتم هجوم خاطرات گذشته از نظر ذهنی خیلی خسته م کرده.

خیلی احساس درماندگی میکنم.

دیگه فلاقه ای ب پاکسازی ندارم مخصوصا خونه مامانم که اصلا نمیخوام دست بهش بزنم

خداروشکر عزیزم.

خودمم میدونم ی دوره ای هست بالاخره تموم میشه ولی خب سخت داره میگذره

من از یه مغازه میخواستم بخرم قبلا،اقای فروشنده چندبار انداختش زمین گفت نشکنه.فک میکردم جنسش حسابیه

بیا دقیقا از امروز شروع کن این زندگی تو عمر تو که داره می گذره چرا با فکر کردن به اتفاقات بد خودت اذیت کنی نتیجه اش چیه تو دام شون نیافت اصلا نگو ماه بعد حالت خوب بشه همین الان همین امروز حالت خوب کن هی به خودت بگو من حالم خوبه خاطرات خوبت مرور کنی من گاهی که افکار ناراحت کننده دارم خاطرات خوبم با صدای بلند تکرار می کنم به اولین ودسترس ترین هدف زتدگیت فکر کن واز الان براش ذوق کن.

اتفاقات اخیر سیاسی کشور دیدی در یک ونیم دقیقه همه چیز از بین رفت اون همه اعتبار ومقام همه در ثانیه ای تموم شد

من فارغ از تمام ابعاد سیاسی این اتفاق فقط به این فکر می کنم که زندگی ما به چی بنده واقعا؟هیچی اصلا بهت بگم هنوزم تو شوک ام فقط تصمیم گرفتم با تمام وجودم زندکی حتی وسط مشکلاتم زندگی کنم

من چندسال نازایی داشتم هی همه می گفتن شادی تا بی خیال نشی بچه دار نمیشی ببخشید اگه حرفم تکراری قبلا هم اینجا گفتم تاپیک هم زدم چون گفتم شاید به درد کسی بخوره من اینجا از نی سایت خیلی چیزا یاد گرفتم نگاه به تاپیک های خیانتش نکنید مطالب خوبم داره.

خلاصه از اون ها اصرار از من انکار تو اوج روزهای درمان درمانن رها کردم به شوهرم گفتم بچه نمی خوام راحتم بذار یه سال رفتم دنبال عشق وحال دنبال زندگیم حالا نه اون جوری که فکر کنید در حد موقعیت وسبک زندگب مون خوش می گذروندم دقیقا بعد از یکسال با اولین سیکل درمانی ام نتیجه گرفتیم یعنی من بالاخره حرف گوش دادم در نا ملایم ترین روزهای زندگی ام دنبال ارامش ام بود وشد واتفاق افتاد حالا شما هر نوصوعی هر چقدر جدی یا غیر اساسی بخواه به این فکر کن امروز که بگذره یکروز از روزهای مقدر شده زندگیت گذشته بعد حیف نیست اون جوری بگذره که دوس نداری

شنبتون بخیر باشه دوستان. 

برای خرداد ماه یک چالش پاکسازی گذاشته با خودم و نقاطی که میدونستم انباشتگی ایجاد شده رو یادداشت کردم. 7مورد بود که شامل کشوهای آشپزخونه ٣تا،کابینت بالای هود،کابینت سبد و آبکش،کشوی مدارک و لوازم التحریر، درب های بالای کمد دیواری، میشد. 

تا امروز ۵مورد رو بررسی کردم و خروجی دادم. 

خروجی ها؛ 

دوتا نایلون دسته دار ظرف پلاستیکی و کاغذ باطله و ساک های خرید مقداری پیچ و مهره ی کج شده بود. 

یه سری شیشه های آبغوره و آبلیمو بود که شستم گذاشتم ببرم خونه ی مادر همسرم، زحمت بکشن بجای بطری نوشابه و آبمعدنی تو همینا برام آبغوره بریزن. 

یه سری لباسام با کمی تغییر دوباره به چرخه ی مصرف اومد و خداروشکر ورودی لباس نداشتم. 

یک سفر چند روزه هفته ی آینده در پیش داریم که باخودم عهد بستم از سری قبل هم کمتر لباس جمع کنم. 

یه مهره اسباب بازی دخترم شکست رفت خروجی

امروز نوبت شستن سرویس ها بود حمام که تمیز بود دستشویی به نسبت تمیز بود دیگه نشستم.