سلام ما امروز ی سر ب انباری زدیم.
امان از این آقایون 😑
دست رو هرچی گذاشتم گفت حیفه ننداز دور.
هی گفتم بابا میخوای چیکار کنی با اینا میگفتش چیکارشون داری لازم میشن.
اخرشم گفت تو هم خوشت اومده ها همه چیو میندازی بیرون.😐
یه موکت کهنه انداختیم.
یه اسباب بازی شکسته
یه کارتن قدیمی بلندگوهای تلوزیون،خود بلندگوهارو فروختیم کارتنش ولی بود.چندتا کارتن کوچیک وسایل مثل قوری و ...
چند تا وسیله پلاستیکی دیگه
یه دستگاه خییییییلی قدیمی ماهواره
سشوارسوخته
اینارو انداختیم رفت.
یه مخلوط کن ک یه قطعه ش شکسته گذاشتیم دم دست بفروشیم.
یه کوله پشتی قدیمی یه کیسه برنج
اینبار ک شوهرم همراهم بود نتونستم زیاد چیزی خارج کنم از انبار حالا دفعه های بعد خودم برم حسابی مرتب کنم