مینیمالیست شدن یعنی چی؟

عزیزم من تو خونه های قدیمی که از طرف محل کار همسرم هست زندگی می کنم ولی انقدر ساخت این خونه اصولی که عاشق اشم.

به همسرم میگم من هیچ وقت نمی تونم خونه به این خوش ساختی پیدا کنم مگر اینکه بسازم اونم با این تورم ......نمیشه.

تو آشپزخونه  است یه فضای اندازه یه حمام متوسط.قفسه نداشت اومدیم اینجا همسرم طبقه زده واحدهای دیگه کابینت زدند من طبقه زدم چون  تو جهیزیه ام دیگ های بزرگ دارم وسبدهای بزرگ که گذاشتم اونجا+سبزی خرد کن وپلوپز وفلاکس بزرگ +تمام ابزار کیک پزی ام+سیب زمینی پیاز این چیزا

وای خدا چه پدر خوبی داری که به اون دو تا قانع بودن همسر من به همه چی کار داره هیچ چیزی از دیدش پنهان نمیمونه همه ی آمار وسایل خونه رو داره برای اینکه بتونم یه چیزی رو بزارم خروجی یا بدم به کسی باید چند روز باهاش بحث کنم ودلیل بیارم تا شایدددد قانع بشه 

ولی از حق نگذریم مادرتون خیلی به پدرتون زور میگفتن ها😍😂😂😂

گلم من با دوستان مصرف گرا این مشکل ندارم به دو دلیل اول اینکه خیلی راحبع تفاوت های زندگی مون حرف نمی زنیم

دوم اینکه من هنوز اون قدر مینیمال نشدم که به چشم شون بیاد 

سوم اینکه کم می خرم ولی هر ازگاهی که خرید می کنم معمولا چیزی که می خرم به چشمشون میاد

هر چند باید اعتراف کنم افتادم سر زبون ها دیروز نمی دونم‌مامانم چی می خواست تو آشپزخونه گفت نکنه اینم انداختی دور

یا همسرم یه شلوار دارم که ازش تعریف می کرد گفتم آره با اینکه خیلی وقته می پوشم ولی جنس اش خوبه یهو گفت اینم بنداز دور

من این شکلی🙈

چقدر عالی 😍😍😍ممنون که کامل توضیح دادی عزیزم 🌹

در واقع همون انباری قدیم.

به نظر من چه بخواهیم چه نخواهیم انباری لازمه برای هر خونه ای مثلا بچه شما زمستون دوچرخه نمی خواد ولی تابستون می خواد خوب اون ۶ ماه دوچرخه باید بره انباری یا عزیزانی که هرسال نذری دارند دیگ ودیگه نیاز دارند که می ره تو انباری.

من با مطبخ که امروز مد شده وکلوزت روم [اتاق لباس[ولاندری روم[اتاق ماشین لباسشویی وخشک کن]مسئله دارم که به نظرم واقعا ضروری نیست.

آره به نظر منم اصلا ضروری نیست اگه کمد دیواری جادار داشته باشیم که کل لباسها با نظم ومرتب توش جا بشه دیگه نیازی به اتاق اضافی نیست که فقط مخصوص لباس باشه مگه چقدر لباس داریم؟یا یدونه ماشین لباسشویی تو آشپزخونه ویدونه بند رخت کافیه دیگه ولی به قول شما پنتری یا همون انباری لازمه ما تو این خونه نداریم و واقعا نبودنش خیلی بده ولی تو خونه ی جدیدمون توی اتاق خواب یه جای کوچیک هست که میتونم اونجا رو قفسه بزنم وعین شما پنتری درست کنم انشالله😍

من از اول ازدواج این مدلی بودم و بعد هفده سال دیگه به چشمشون میاد صحبت نمیکنم ولی مصرف گرایی اصولاً پدیده ی توی چشمی هست یعنی نخوای ببینی هم تو فضای عمومی هر خونه ای مشهود هست مصرف گرا هستن یا نیستن

تو استان مازندران سالها مطبخ جزو سبک خانه سازی بوده و جزو واجبات هر خونه ای مطبخ بود

ولی خوب قدیما مد نبود و الان مد شده همه دارن میسازن 

 کتاب جادوی نظم 

 نیازهای اساسی انسان خوراک و پوشاک و مسکن هست. پس چرا در مدارس کلاسهای اموزش اشپزی برای پختن یک همبرگر و کلاس اموزش دوختن لباس هست ولی  برا گزینه اخر هیچ کلاس اموزشی وجود نداره؟ چرا هیچ کلاسی برا اموزش نظم وجود نداره؟ مگر جایی که زندگی میکنیم به اندازه ی غذای که میخوریم و لباسی که میپوشیم مهم نیست؟ مگر غیر از اینه؟؟؟؟

 جادوی نظم

ماری کاندو از بچگی عاشق منظم کردن بوده. خودش میگه حتی تو مدرسه زمانی که بچه ها مشغول بازی بودن من میرفتم و قفسه کتابهای کلاس رو مرتب میکردم.  خونه و اتاقم رو مرتب میکردم اما مدت کمی بعد دوباره به هم ریخت. تا اینکه یه کتاب میخونه به اسم هنر دور انداختن نوشته ی ناگیسا تاتسومی. اینجا یه نکته مهم متوجه میشه و یه پله میره جلو. که برا منظم بودن فقط مرتب کردن شرط لازم نیست بلکه باید وسایل غیر ضروری دور ریخته شه. میره و ۸ تا کیسه زباله از تو اتاقش میاره بیرون. از کتابها مدرسه سالها قبل گرفته  تا کلکسیون پاکن و .....

اتفاقا من تا دیروز مسخره میدونیستم ولی دیروز فک میکردم چقدر چندش که رخت چرک میاد تو اشپزخونه

یه لحظه حس کردم بهتر بود لاندری روم تو همه خونه ها ساخته می‌شد

 جادوی نظم

بعد میاد و برا منظم کردن بقیه وسایلش قفسه و نظم دهنده میاره. حتی خودش میگه برای منظم کردن وسایل داخل کشو از جعبه کفش و جعبه  های خالی دستمال کاغذی استفاده میکردم. اما بازم بعد یه مدت اوضاع به حالت قبل برمیگرده.و متوجه میشه ای وای اینکه اوضاع بدتر شد. پیشرفت که نکرد هیچ، حتی باعث پسرفت شد.   

مامان منم میگه قدیما مطبخ بود ولی نون توش می‌پختن وگرنه اجاق گازشون تو اشپزخونه بوده،البته ما مازندرانی نیستیم

تو صفحات خیلی قبل گفتم 

ان شاالله که از حوصله کاربرهای قدیمی خارج نباشه،اگه دیدن تکراریه به بزرگواری خودشون ببخشن و رد بشن 

ممنونم ازتون💐

وقتی میرم خونه عمه م قششششششنگ حس میکنم انگار موقتا اونجا هستن هرچیزی اونجاست فقط نیازه همین اصلا چیزی تو خونش نیست که گذاشته باشه برای روز مبادا یا با این فکر که شاید به کار بیاد...

خونه خودمون یه دست جانماز داریم برای خودمون و یه دست برای مهمان

خونه اونها یه دست سجاده و جانماز شییییک دارن همه استفاده میکنن حتی مهمان

خونه ما ۱۲تا لیوان داریم برای خودمون ۱۲ تا برای مهمان 

اونها ۱۲ لیوان دارن برای همه! و هرچی بشکنه میره باز لنگه همونها رو چند تا میگیره تا،لنگه به لنگه نشن

فقط سه دست رختخواب مهمان داره اونم تشک و پتوهای مسافرتی چون حد و حدود همونقدر هم مهمون شب خواب داره 

کلا فقط سه تا قابلمه و دوتا تابه داره 

یه قابلمه و یه تابه ش بزرگه برای استفاده مهمان

تو یخچال و فریزرشون خلوووت 

ولی وقتی مهمون میاد زنگ میزنه میوه فروشی سر خیابونشون یه مقدار میده دست شاگردش و میفرسته در خونه عمه م،وقتی همسرش میاد میره حساب میکنه.سفارشهای یهویی سوپر مارکتیشونم همین مدلیه

نون فریزیری اصلا ندارن 

صبح تا صبح دوتا،همسرش میگیره

بقیه چیزهای فریزری رو تازه به تازه میگیره نهایت یه بسته رو فریز میکنه 

چون برنامه غذایی هفتگی داره 

کلا دوتا کفش داره یه مجلسی و یه پیاده روی 

دوتا مانتو داره یه دم دستی و یه مجلسی 

یه کیف 

هرچی کیف و کفش و لباس داره همه جنس عالی 

جادوی نظم 

 طبیعت انسان  مایله به سمت روشهای ساده و سریع  جاسازی وسایل برای از بین بردن به هم ریختگی بره. که شامل همین نظم دهنده ها و قفسه هاست. اما اینا راه حل های سطحی هستند و مشکل رو حل نمیکنن. ( متاسفانه الان اینام خودشون شدن مد)