مینیمالیست شدن یعنی چی؟

میتونی بعضی از وسایلی که واقعا نیازت نیست و در آینده هم مطمئنی نیازت نمیشه بفروشی ویه پولی هم روش بزاری یه چیزی بخری که نیازت هست وخوشحالت میکنی منم این کار رو میکنم وخیلی حس خوبی بهم میده

خروجی یه روبالشتی

باید خیلی مواظب باشی نخ کش نشه

من باشم از انباری شروع میکنم

شلوغ ترین جا که مینیمال بشه انقدر روحیه میگیری که انگیزه میشه برای بقیه جاها

اول از چیزهایی شروع کن که مطمئنی اشغال هستن

بعد برو سراغ چیزهایی که اصلا بکار نمیاد 

بعد لباس و وسایلی که از نظرت دیگه استفاده نخواهی کرد

مرحله اول فقط همینا

بعد کل خونه از اینا خالی شد

همه انباری اتاق خواب ها حال آشپزخونه و... تموم شد

دوباره دو سه ماه دیگه برو سراغشون

بار اول بیرون ریختن سخته

حتی یسری چیزها رو میگی به هیچ عنوان خروجی نمی‌ذارم

ولی میبینی سه ماه بعد اولین خروجی همونی میشه که روش حساس تر بودی

تو این مدت که برای شما که لوازم زیاد داری روی یکسال بذارش از نظر مینیمالیست میگن ورودی نداشته باشید

ولی من میگم بسیار مراقب ورودی ها باشید و روی ورودی حساس تر باش تا خروجی

چند وقت پیش رفتیم بازار به اصرارهمراهان یه لباس زیر خریدم که اصلا کیفیت نداشت باید بذارم خروجی.

یه شلوار هم خریدم که کیفیت داشت خوشگل هم هست ولی تو استایل من نیست اصلا نمی تونم ست اش کنم دیگه اجبارا می پوشم.حالا اصرار که مانتو هم بخر خوب شد نخریدم.

خروجی امروز من پرده ی اتاق رو شستم بعد که درآوردم از لباسشویی دیدم استرش پاره شده است شو انداختم دور حریرشو فقط گرفتم به نظر خودم که بهتر از قبل شد

خروجی امروز من:

یه قمقمه نِی دار دخترم که خراب شده بود

یه زیر گلدانی که استفاده ای ازش نداشتم

و یه سرهم تابستونی دخترم

عزیزم آبلیمو برای ناخن خوب نیست و ناخن رو خشک و شکننده میکنه به علت خاصیت اسیدی که داره .

به جاش روغن نارگیل بزن به پشت و روی ناخنت که فوق العاده محکم میکنه ناخن رو

سلام منم هستم دوستان.   فعلا تا صفحه 660خوندم. و البته فعال بودم. فک کنم برسم به صفحات اخر  تو خونه حرف بزنم دیگه پژواک صدامو بشنوم. 

سلام دوستای عزیزم از وقتی اومدم تاپیکتون خیلی حس خوبی گرفتم مثلا از انباری شروع کردم البته ما حدود دوماهی میشه اسباب کشی کردیم و همین ناخودآگاه خیلی از وسایل غیر ضروری کم شد اماخب من کلا هرچی میگم شاید نیاز بشه یه روز نگه میدارم اما اول که با تاپیکتون آشنا شدم گفتم باید برم انباری خیلی نیازه من کارتونهای که وسیله آورده بودیم همشون خالی ریخته بودم انباری که باز خواستیم اسباب کشی کنیم لازم میشه 😬رفتم شروع کردم همه کارتونارو ریختم بیرون انباری جارو زدم بعدش چند تا کارتون که توش وسیله بود گذاشتم بقیه همشون خروجی بود یه سبد دردارپلاستیکی برای دخترم تو انباری بود یه شکستگی هم داشت اما توش وسایل داشتم اما گذاشتم بیرون همشون گذاشتم راه پله شوهرم اومد با ماشین همشو برداشت برد نون خشکی سر کوچه ۱۵۰ تومنم پول بهش داده بود آورد دادبهم😄حس خوبی بود حالا شروع کردم من آخه خودم واسه خودم خیاطی میکنم پارچه خورده زیاد دارم تو نایلونی مختلف تو یه باکس بزرگ بود خالی کردم پارچه های مورد نیاز وحتی تیکه پارچه های که میشه چیزی ازشون درآورد تو سه باکس کوچیک جا گرفت اصلا نگم براتون من خیلی کار دارم من کم کم دارم انجام میدم اما با همینا خیلی تغییر احساس کردم فقط این لباس مجلسیای چند سال قبلو نمیدونم چیکارکنم به درد نمیخورن اصلا🤔خلاصه ممنون از تاپیک پرانرژیتووووون🥰

البته اصلاح میکنم پارچه ها تو یه باکس کوچیک جا شد  

من اتاق دختر ها تموم شد تخت خواب هاشون می زارم دیوار چون اصلا روش نمی خوابن بعد می خوام سرویس خواب خودم عوض کنم ببرم تو اتاق دختر ها برای خودم جدید بگیرم چون دراور تخت خودم خراب شده  سه تا مانتو  و دو شلوار یه سبد از این سبد شمالی ها حصیری ها رفت بیرون 

خوشرنگه اره،

من یه لباس مجلسی داشتم از اوایل ازدواج مونده بود 

۲ سال پیش گذاشتم کنار لباس هایی که دیگه اندازه پسرام نمیشن و ... دادیم به کسی که میرسونه دست نیازمندا