مینیمالیست شدن یعنی چی؟

ممنون همه مغازه ها میخرن یا مغازه های خاصی میخرن؟

گلم از اون طرف نمیتونید زود بخوابید؟

مثلا ساعت ۱۰الی ۱۱خواب باشید

دختر و پسر عمه های من با باباشون سر کار میرن 

عمه م میگه تو خونه ما ساعت ۱۰ دیگه خاموشی زدیم تا ۱۱ همه تو خواب عمیق هستن

ساعت ۴تا ۵ صبح هم همه بیدارن دارن حاضر میشن برن سر کار 

یه قانونهای خوبی دارن تو خونه 

اینکه قبل خواب هیشکی نباید گوشی ببره تو تخت،این مورد خیلی تاثیر داره تو به موقع خوابیدن 

عمه م یه ساعت کوچیک داره تنظیم میکنه با همون بیدار میشه و همه رو بیدار میکنه 

میگه چون زود میخوابن میتونن زود پاشن و کسر خواب ندارن 

این قانون خونشونه از بچگی که باید زود بخوابن،ولی استثنا هم دارن برای وقتی مهمون اومد یا مهمونی هستن و ...

من ردشون میکنم

عزیزید بزرگوار💕

چه تعریف زیبایی

اهوم🌸🌱❤

یه انگیزه ای برای حرکتت پیدا کن گلم 

منم یه زمانی اینجوری بودم بعد به دنیا اومدن کوچولوم،خیلی حس بدی بود

تنها انگیزه م خودم بودم دوست نداشتم انداممو ....این بود که سعی کردم رو خودم کار کنم برای کاهش وزن و بعد رو روح و روانم کار کنم ابعاد شخصیتمو که دوست ندارم عوض کنم 

الان جوری شده خیلی زندگی رو دوست دارم ورای محبت همسر و بچه ها و اطرافیان و ...

همین موفقیت های به ظاهر کوچولو خیلی تو آرامشت تاثیر داره

آره ...خودمم متوجه میشم ،پیوسته و آهسته و قدمهای کوچیک خیلی بهتره و خوبه 😅 کلا از هر لحاظ نسبت به قبل آروم ترم و آرامش دارم 😁

[QUOTE=302864416]سلام عزیزم  منم با هبدوا جان موافقم اول یه دکتر برید بعدم خیلی اروم از یه کشو کوچیک یا کمد یا ...[/QUOTE

سلام عزیزم 

هربار خواستم ی حرکتی بزنم انگار ی وزنه بهم وصل شده یکم کار میکنم میگم چه فایده فردا همینه اینقد خونه کوچیکه و کابینت نداره انگار روحم توش اسیر شده از این خونه متنفرم

شاید اگ همسر خوبی داشتم یا ی خونه از خودمون میتونستم انگیزه بگیرم 

من خیلی مشکلات دارم هیچ کس نمیتونه درکم کنه

این ها همه بهانه است.

همسر خوب وخونه خوب هم داشتی شرایط ات الان همین بود حالا بخوام واقع بین باشم یه درجه بهتر

من چندسال نازایی داشتم تا اینکه به لطف خدا امسال صاحب فرزند شدم ولی بهت بگم الان فقط خیالم راحت که بچه دارم وگرنه در بقیه موارد کوچکترین تغییری ایجاد نشد من اگه می خواستم اونی باشم که می خوام بچه نداشتن نشد بچه دار هم شدم نشد در حالیکه قبلا مثلا می گفتم بچه دار شم اکی  میشم

میگم مثلا چون اون موقعها خم می دونستم همه چیز به من وابسته است شرایط زندگی بهانه است

خانما شهادت امام حسین.ع.تسلیت میگم .خداروشکر غذای نذری امام حسین.ع.به ما هم رسید برای من همین یه پرس قیمه بس ومعمولا اگه مادرم یا مادرشوهرم زنگ بزنند بیاین غذا ببرید میگیم ما خوردیم ودیگه نمی گیریم.

یه نکته دیگه اینکه من امروز دوباره نشستم وبرنامه خانه داری ورسبدگی به خودم نوشتم.شما هم اگه دوست دارید برای خودتون بنویسید واینجا بگید چون به نظرم کاملا مرتبطه خوب می تونیم در حین امور خانه داری ورسیدگی به خودمون گزارش پاکسازی هامون بگیم.

آره درست می‌گین خودم می خوام زود بخوابم ولی بقیه نه زوده زود میشه 12 یا یک

طبق برنامه ریزی ام امروز روز جاروبرقی کشیدن کل خونه بود

گزارش ام اینه:دوتا سه تاگلدون،چندتا قاب عکس،دوتا بوفه که گذاشتیم گوشه خونه که فکری به حال اش بکنیم،میز خاطره از نظر من اضافه است ولی همسرم اجازه خروج هیچ کدوم نمیده.

حموم شستم دوسه تا آیتم اضافه داره که همسرم اجازه خروج نمیده.از لباسای دخترم که شستم نه کم دارم نه زیاد به اندازه است.

لباسای خودمم در حال حاضر دو دست لباس خونگی دارم یک دست در میارم می شورم یه دست می پوشم دوباره جا به جا میشم.یه پیراهن نخی هم داشتم که در اصل میشه سه دست ولی هفته گذشته گیر کرد به جایی خود به خود رفت خروجی.