مینیمالیست شدن یعنی چی؟

به قول مادرهمسرم 

ماشاالله به جون عزیزونت گلم 🙂

اره 

پنبه قیمتش خیلی بالا رفته 

من اصلا نمیتونن کنار بیام با خودم که بشورمش 

خسته نباشید عزیزم

خاطرات فاطمه از مینیمال کردن خانه پدری،فک کنم یه کتاب میشه بنویسی😉

اسپند دود کن و معوذتین خوندم برات

امروز با همسرجان و بچه رفتیم بازار

پسرم بزرگم برای کار تو مغازه باباش لباس کار لازم داشت اون قبلیش کوچیکش شده بود رفت خروجی.

دوتا تیشرت و شلوارک هم برا تو خونه ش گرفتم،دوتا داشت کم بود براش.

همسرجان هم یه دست بلوز شلوارک برای کوچولو گرفت،گفتم لازم نداره ولی دلش نیومد خریدی برای ته تغاریش نداشته باشه😁

یه تیشرت هم همسرم گرفت،چند وقت پیش تیشرتش رفته بود خروجی ❤️

یه پیراهن نخی هم همسرم گفت بخر بهت میاد که خریدم 😁

اومدم خونه یکی از بلوز شلوارام که کهنه شده بود رو گذاشتم خروجی 🌟🌟

یه جوراب همسرمم رفت خروجی جایگزین ورودی نمیشه چون نو داره

دوتا تکه اسباب بازی های شکسته پسرم رفت بازیافت.

😘😘😘😘😘😘😘😘 

فداتم عزیز ♥️

همشونو در طول سال میپوشم و چون زیادن فرسوده نشدن، دارم تموم سعیمو میکنم تا خروجی کفش نداشتم ورودی هم نداشته باشم و برای من این یه گام خیلی بزرگه. 

خدانکنه عزیزم 

تندرست باشید الهی💕

احسنت👏👏👏👏👏👏

ورودی امروزمون :ی سبد کوچولو واسه جمع کردن اسباب بازی های ریز دخترم،همشو تو کمد میزاشتم کمدش خیلی بهم ریخته میشد..

ی ساک دستی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پارچه ای ک میریم خرید یا خونه کسی واسه. دخترم اب و لباس و اینا بردارم

چهل گیس برا دخترم که تموم شده بود قبلی،ظرفش رفت خروجی

درمورد کفش بحث کردین دوستان منم ی جفت کفش عروسیم مونده که میخوام بزارم خروجی 🙋،ی جفت هم پاشنه بلند دارم هم عروسی و هم مهمونی میشه پوشید

سه جفت هم اسپرت و کتونی که روزمره میپوشم،البته دو جفتشو باید بزارم خروجی دیگ عمرشونو کردن،اول باید ی حفت بخرم بعد اینارو بزارم خروجی،یک حفت هم نیم بوت دارم

منم قبل از شروع حس میکردم کار خیلی سخت و تا حدودی چندش باشه ولی بعد انجامش هیچ حس بدی نداشتم😊

وای نه 🥺

😶‍🌫️😶‍🌫️😶‍🌫️

مننم این مشکلم دارم

باید یه بیبی واش جدا براش بگیرم انگار

خدا روشکر از فروردین تا به امروز ورودی خاصی نداشتم جز یکی دوتا تیشرت خونگی و بیشتر خروجی داشتم. من تو خرید وسایل خونه مینیمالم ولی تو لباس وای نگم، خیلی وحشتناکه. الان که دارم تعداد کفشای دوستان رو میبینم از خودم خجالت میکشم. 

یه سرخ کن دارم که مال جهیزیه م هست و تاحالا یکبارم استفاده نکردم. خواهرم گفت مهرماه ازم می‌خره اونو تو خروجی ها حساب کردم. دوتا دیس بزرگ چینی برام هدیه اومد که اصلا مورد استفاده م نبود فروختم به یکی از آشناها بجاش یه دست بشقاب آرکوپال دم دستی گرفتم. قبلی ها دوتاشون شکسته بود و ناقص شده بودن. 

یه چنگال و یه چاقو که دسته هاشون سرامیکی بود و شکسته بودم رفت برای خروجی. 

سلام به همگی، منم ورودی یه کتونی داشتم و بالافاصله کتونی قبلی که خراب شده بود رفت سطل زباله،

تعداد کفشهای منم

دوتا بوت چرم

یک کتونی ساده مشکی

یه کفش پاشنه بلند مشکی(فقط برای مجلس و سالن میپوشم)

یه کفش چرم روزمره عسلی رنگ. 

یه کفش چرم‌مشکی ساده برای مهمونی

یک کتونی پسرم خراب شده بود انداختم رفت .و دیشب برای پسرمم کتونی گرفتیم. الان یک کتونی برای مهمونی داره یک کتونی روزمره  و یک کتونی استوک واسه فوتبال.

پسر بزرگم هم سه جفت کتونی داره و صدالبته همه مشکی(واقعا نمیدونم چرا از مشکی خوشش میاد)