من اثاث کشی دارم و دیروز همه لباسهارو ریختم وسط خونه که بزارم تو کاور و منتقل کنیم خونه جدید و چقدر افسوس خوردم بابت
افسوس خوردم بابت پول و وقت و هزینه ای که بابت این لباسها کردم
بالغ بر ده پونزده تا پالتو و کاپشن دارم که البته همگی استغاده میکنم،مانتو هرچقدر میریزم دور بازم هست ولی حدودا الان ده تاس
روسری و شال پنجتا دارم
کیف سه تا
کفش و بوت ده جفت
درسته هم خونه باغ هست هم کمددیواری خونه جدید بشدت بزرگه ولی پشیمونم ازینکه میتونستم پول این همه لباس رو طلا بخرم حتی شده درحد یه انگشتر
البته خیلی وقته جلوی ورودی رو گرفتم و خروجی بشدت فعاله 😁
یعنی هنوز هم میناله از کمبود جا و هنوز هم من دلیل رو بهشون میگم و قبول نمیکنن😶
واقعا چرا وقتی میبینن اینقدر خونه من مرتب تره و با تغییر کمدهاشون هنوز وضعیتشون همونه به فکر فرو نمی رن؟؟؟؟
یعنی انقدر عادتها در وجود ما رخنه میکنه که غیر ممکن هست دست کشیدن ازشون؟ حتی یه تغییر کوچیک هم نمیشه داد؟
از الان دارم به خونه تکونی مامانم فکر میکنم😑
کشو ظرفهای در دار برای کفش قرار شده توکابینتی بگیرم
سمت راستی ها ظرفهای مایکروویو هست که برای فریزر استفاده میکنم. 
خروجی امروز دوتا دمکش سایز بزرگ استفاده نشده و یک جفت دستگیره خرسی😄که با اضافه پارچه تشک بچه دوخته شده +یه ظرف شکلات خوری
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
45 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز