📌 دو تا سررسید رو که نصفه نیمه بود مطالبشو تو یه دفتر دیگه منسجم یادداشت کردم و برگه های سفیدشونو گذاشتم برای چک نویس استفاده کنیم
📌چندتا دستگیره اشپزخونه بود که دادم به شوهرم ببره برای مادرشوهرم
📌دو تا از ظرفای حبوباتم که خوش دست نبودن و بزرگ و سنگین بودن خالی شد و گذاشتم ببرم برای خواهرم چون شبیهشون داره
📌یه مقدار هسته زردالو نگه داشته بودم از تابستون تو کابینت بود که بالاخره امروز همت کردم نشستم شکوندمشون تا تفت بدم بخوریم (کار خیلی سختی بود. قدیما مامانم انجام میداد منم میخواستم امتحان کنم که کلا پشیمون شدم ازین کار خخخ)!
📌جعبه لوازم آرایش هم یه کم مرتب کردم. دوتا دستبند گذاشتم خروجی
📌بند ساعتم خراب شده بود بندشو جدا کردم. خیلی اهل ساعت نیستم نمیدونم برم بند جدید بزنم براش یا ساعتمم رد کنم بره؟
📌 یه مقدار سنجد بود که خودمون مصرفمون کمه و امروز مهمون اومد اوردم براشون خیلی هم دوس داشتن و خوردن. یه مقدارم دادم بهشون بردن تا کابینتام خلوت بشه
📌 یه مقدار شوید خشک برام اوردن که مصرف ندارم گذاشتم بدم به کسی
📌 یه میز کار چوبی بزرگ و سنگین داشتم که چندوقت بود گذاشته بودم دیوار بفروشم که مادرشوهرم گفت من میخوامش و از دستش راحت شدم بالاخره
📌دیروز رفته بودم تره بار میخواستم برم سمت کلم قرمزا تا برای ترشی بگیرم ولی به خودم یه "نه" بزرگ گفتم و منصرف شدم
تا ترشی های نصفه نیمه ای که دارم تموم نشده هیچ ترشی جدیدی درست نمیکنم
📌مصرف مربامون خیلی کمه ولی مامانم کلی مربا بهم داده که یه مقدارشم دادم به این و اون. از فردا میخوام حتی شده یه پیاله کوچیک بیارم برای صبحانه شاید زودتر تموم شد
این بود پاکسازی های امروز من