دقیقا منم خیلی چیزهارو بر اساس عرف خریدم و مادرمم هی میگفت اینو بخر اونو بخر. این نباشه نمیشه اون نباشه نمیشه.
بازم خیلی چیزهارو نخریدم و مقاومت کردم
یادمه اولین بار رفته بودم خونه دایی همسرم و زن داییش نشست کنارم گفت ما رسم داریم ده تا بالشت باید عروس جهیزیه بیاره!
بعد جالبه که از صحبتای خواهرشوهرام فهمیدم که خودشون برای جهیزیه مثلا چهارتا بالشت داشتن و دو تا تشک و اصلا خورده ریزارو نخریده بودن. مثلا سرویس چینی مهمان فقط شیش نفره خریده بودن (من ۱۸ نفره خریدم)و کریستال که اصلا نداشتن و فنجون و قندون و لیوان همه ایرانی خریده بودن. من همه رو مارک خوب خریدم. ولی الان پشیمونم میگم اخرش که همش میشکنه همون ارزونتره هم کاربرد همونو داره برام
خواهرشوهرم بعد سه سال هنوزم که هنوزه داره وسایلشو کامل میکنه ولی من به قول مادرشوهرم تا گوش پاک کن و نخ دندون هم خریده بودم
از دو شهر مختلف هستیم ولی خب ما رسم داریم تا ریزترین چیزهای ضروری حتما باید باشه رو جهیزیه
ولی زرنگ اونا بودن چون یه پول کلی اومده بود دستشون و رفته بودن فقط ضروری هارو و تعداد کم خریده بودن و باقی پولو طلا خریده بودن و بعد با پولای خورد خوردشون رفته بودن وسایل کوچیک رو کم کم خریده بودن
ولی من مثلا ده تا پتو دارم. دو تا روفررشی. الان اینا که برام پول و طلا نمیشه. اگر عقل الانم رو داشتم مطمئنا به جای همشون طلا میخریدم
البته خیلیاشو مامانم از چندسال پیشا برام خرید کرده بود و کنار گذاشته بود ولی میتونست به جاش طلا بخره به نظرم خیلی بهتر بود