مینیمالیست شدن یعنی چی؟

سلام دوستان از وسایل اضافه ی جهیزیه ی خودم بگم که خیلی زیادن🥴چند ساله  هنوز خیلی هاش تو کارتن و اکبندمونده نمیدونم چه کار کنم دلم نمیاد ببخشم به کسی تو سایت دیوار هم گذاشتم همه مفت میخوان ،اگه مثل الان فکر میکردم هیچ کدومو نمیخریدم فقط وسایل کاربردی بگیرین دکوری وتابلوهای سنگین وسایل برقی اشپز خونه مثل سرخکن و جارو شارژی پلوپز اصلا نیاز نیست

دقیقا دوست عزیز نکات خوبی گفتید جهیزیه یه ویژگی داره چون پدر ومادر خریدن آدم یه حس تعلقی بهشون داره من به شخصه واقعا دلم نمیاد کنار بذارم ولی استفاده هم نمی کنم عروس خانم ها قبل از خرید خیلی دقت کنید تحقیق کنید پرس وجو کنید کاربردی ها بخرید اگه هم واسه حرف مردم که مردم بهترین جهیزیه هم ببری ایرادشون می گیرند خانواده همسرم اگه سطح فرهنگی واجتماعی بالایی داشته باشند که به انتخاب شما در جهیزیه خریدن احترام می ذارن اگه نه مطمئن باشید هر جقدر تکمیل ببرید باز یه چیزی میگن تا مغز استخوونتون بسوزه واینکه نگران نباشید ممکنه الان چیزی نخرید فکر کنید نیاز ندارید بعدا تو زندگی مشترک بسته به موقعیت نیازتون بشه اشکال نداره همون موقعه می خرید مثلا شما الان اصلا به خیاطی علاقه ندارید خوب چرخ خیلطی نیاز ندارید وممکنه تا زمان پیری تونم به خیاطی علاقه پیدا نکنید پس لازم نیست چرخ بخرید اگه هم یهو دلتون خواست ورفتید کلاس خیاطی خوب تو بازار هست دیگه می رید بسته به نیازتون می خرید.

جهت راهنمایی دوستان خیلی نمی خوام مفصل توضیح بدم ولی جیزایی که الان تو ذهنم ماکروفر،چرخ گوشت،قهوه جوش،پلوپز،خرد کن سبزیجات دو عدد،فلاسک چای خیلی بزرگ،ساندویچ ساز،،یه عالمه دیگ ودیگچه،چندین لحاف هنوز مورد نیازم نشده

ولی مخلوط کن،اب میوه گیری،همزن ومولنیکس تقریبا هفتگی استفاده می کنم.

پاکسازی امروز من:یه شال تغییر کاربری دادم،یه تل انداختم دور

باورتون میشه این تل چقدر روی اعصاب من بود همشم‌این ور اون ور روی زمین بود گاهی که موهام کلافه ام می کرد می زدم به موهام پنج دقیقهمی موند در می اوردم خروجی این تل با کل پاکسازی اتاق خوابم برابری می کرد اهل دل اش می دونن من چی میگم.

دقیقا در طول زندگی اگر احساس نیاز به وسیله ای باشه خب بازار هست و اون وسیله رو میخریم دیگه نیاز نیست از اول زنگی کلی وسیله رو به دوش بکشیم فقط به خاطر حرف مردم

من موقع جهیزیه خریدن مثلا خیلی سعی کردم خریدام همه کاربردی و مینیمال باشن ولی بازم یه چیزای کوچیک اضافه ای خریدم

یه سرویس ۱۸ نفره چینی خریدم و یه ۶ نفره ارکوپال . (که البته الان که فکر میکنم میبینم اگه یه سرویس ۲۴ نفره ارکوپال فقط میخریدم بهتر بود! )

مثلا وی سرویس چینیم ۱۲ تا فنجون داره که خب اصلا به کارم نمیاد و فقط جاگیره.

یه ۶ نفره هم به جای این مسافرتی های پلاستیکی یا ملامین، بشقاب و کاسه روحی خریدم که واقعا خیلی کاربردیه برام و مدام ازشون استفاده میکنم. تا جایی که میتونستم چیزای پلاستیکی نخریدم. سه سایز ابکش و لگن استیل خریدم و سه سایز هم لگن پلاستیکی که اینم میتونستم نخرم و به جاش یه سایز دیگه استیل بردارم!  

سرویس قاشق هم یه ۶ نفره مامانم از قدیم خریده بود که من فقط رفتم سه دست دیگه قاشق چنگال غذاخوری شبیهش خریدم با دوتا کفگیر ملاقه اضافه تر.

وسایل بزرگ هم به اندازه. مثلا چایساز و ابمیوه گیری ۴ کاره و اب پرتقال گیری و یه آون تستر و یه گوشتکوب برقی ۳ کاره خریدم ( اینا بسته به سبک زندگی هرکسی متفاوته). 

 اون تستر من زیاد استفاده نمیکنم ازش فقط چندباری کیک پختم داخلش و کیک رو داخل قابلمه یا ماهیتابه هم میشه پخت پس اینم برام یه جورایی اضافی محسوب میشه !

پلوپز معمولی هم مامانم از قدیم برام خریده بود ولی چندان استفاده ای نداره چون ۸ نفره س و تو فکرشم بفروشمش.

سرویس پذیراییمم کریستال نخریدم و چینی خریدم. من میخواستم نخرم و گفتم از همون سرویس غذاخوری چینیم استفاده کنم  😁 ولی ابجیام گفتن نه بخر زشته و فلان

 اگه خودم کامل همه چیزو می خریدم و بقیه هم دخالت نمیکردن میتونستم خیلی مینیمال تر بخرم و به جای اون پول طلا میخریدم ولی الان هی باید وسایل اضافه بذارم تو دیوار که آیا بخرن یا نخرن و هزارتا ایراد روش بذارن و چونه بزنن! 

خیلی از چیزای خورده ریز که با خودمون میگیم خب این که قیمتی نداره بذار بخرم الکی وارد زندگیامون شده 

مثلا به نظر من قوری زعفران یه چیز کاملا اضافیه مامان من چهل پنجاه سال قوری زعفرون نداشت چیزیو از دست نداد همیشه تو یه لیوان دم میکرد. یا مثلا زیر قاشقی کنار گاز به نظرم خیلی اضافیه و یه بشقاب هم کار همونو میکنه. من استیل خریده بودم ولی موقع اشپزی فقط یه قاشق یا یه کفگیر که نیس حداقل دو سه تاس که تو اون جا نمیشه و مجبوری بذاری تو بشقاب بازم!

این دوتارو من سه چهار ماه بعد از عروسیم بخشیدم رفت تا کابینتام خلوت تر بشه

دو دست کاسه اضافی داشتم بخشیدم رفت.

 یه سری قاشق ادویه پلاستیکی داشتم دادم رفت

اگه بزرگارو نمیتونیم دل بکنیم از این خورده ریزا باید شروع کنیم شاید خیلی به چشم نیان ولی بازم غنیمته کشوامون خلوت میشه

من چیز دکوری اصلا نخریدم فقط یه سماور برنجی مامانم خریده که اصلا هم این چیزا سلیقه من نیست و تو فکرشم ردش کنم بره

ما سرویس چوب که اصلا پول شوهرم نرسید بخریم!

و تازه میخوام پول جمع کنم و فقط کاربردی هارو بخرم ولی باز با خودم میگم  ولش کن خونه خریدن واجب تره 🤣 وسیله بخرم بذارم تو خونخ که چی بشه

ما سبک خانواده هامون هم طوری نبوده که اهل این چیزا باشن و تازگی هم بعضیا دارن میخرن تو خانواده ها ولی فرهگگ استفاده ش رو ندارن. میری خونه هاشون میبینی کسی رو مبل نیس و همه روی زمین نشستن یا رو مبل یه جوری لم دادن انگار تختخوابه! 

سلام بچها منم چند ماهیه رفع انباشتگی میکنم یه خلاصه ازش بگم .

اول کمد رو با کمک دخترم قشنگ ریختیم بیرون یک چمدان پارچه داشتم همشو چیدم زمین بعد اونایی که دیگه به کارم نمیومد رو گذاشتم کنار دادم مامانم کار تعمیرات دارن برای تمیزکاری لازمشون میشه کلی سبک کردم . 

بعدش یه بقچه لباس نوزادی بچها بود که اونم حسابی رفع انباشتگی کردم یه دست از لباس نوزادی دخترم یه دست هم لباس نوزادی پسرمو نگه داشتم ایناروهم به اصرار دخترم گذاشتم موند 😅 

بقچه بعدی لباس زمستونی ها بود لباسایی که از پارسال نگه داشته بودم والان اندازه بچه ها نمیشد حذف شد .

بعدش لباس تابستونی هارو آوردیم وسط رنگ و رو رفته ها کوچک شده ها رفت کنار اون پارچه های اضافه تا بدم مامانم .

روز بعدشم باز با کمک دخترم کمد کتاب هارو مرتب کردیم از زمان مجردیم هرکی ازدواج کرده بود کارت عروسیشو نگه داشته بودم یادگاری 😑😑 همشو انداختم دور .

یه سری سررسید که نوشته شده بودو دیگه نیازی به مطالبش نداشتمم حذف شد 

چندتا کتاب دعا هم داشتم که چند وقتیه استفاده نمیشد چون توگوشیم مفاتیح دارم هروقت بخوام دردسترسمه اونارو هم دادم خواهرم بذاره مسجد .

کلی هم کاغذ رسید و قبض داشتیم که اونام ریخته شدن دور . چندتا پوشه خریدم مدارک مون رو مرتب گذاشتم روشم برچسب زدم قاطی پاتی نشن.

خیلی عالیه عزیزم 

منم چندرو  پیش کمدهارو مرتب کردم. کلی دفترچه های وسایل برقی بود ریختم دور.

پارچه هایی که روی جهیزیه م بود گذاشتم بدم به مامانم چون استفادم نمیشن.

لباسایی که کادو اورده بودن رو و سلیقم نبود رو گذاشتم که تو دیوار بفروشم. 

لباس عقدمو گذاشتم کنار تا بفروشمش و کلی کتاب های دوران دانشگاه و کتاب های دیگه که فقط زحمت تمیزکاریش برام بود رو گذاشتم که بفروشم...

کمد دیواری مون خیلی سبک و مرتب شد و چون وسایل کمتر داره دیگه هرچیزی جای مخصوص خودشو داره و از اون روز کمتر به هم ریخته شده

یه گوشی قدیمی هم داشتم که امروز فروختم ۷۰۰ تومن ارزون گذاشتم که زود فروش بره راحت شدم از دستش 

افرین خوب یادم افتاد گارانتی وسایل برقی که مهلتشون تموم شده اینارم انداختم دور 😅😅 بعد رفع انباشتگی یه حس سبکی دارم 

باید یه وقتم بذارم برای کابینتای اشپزخونه بااینکه چندباری رفع انباشتگی کردم ولی حسم میگه بازم نیازه.‌

این حس خوب فروختنم که با هیچی قابل مقایسه نیست خوب کاری کردی😍😍

اره دقیقا  هروخ چیزی میذارم تو دیوار و فروش میره  میرم میگردم دور و بر خونه ببینم دیگه چه وسایلی دارن خاک میخورن و میشه ازشون پول دراورد! 😁

چقدر عالی دوستان چه تاپیک فعال کردید واقعا مینمالیست بودن حس خیلی خوبی داره.منم همش چشمام تو خونه می چرخه ببینم چه چیزی بذارم بیرون البته نمی خوام از اون ور بوم‌بیافتم فقط چیزایی که واقعا نیاز نداریم.هال وپذیرایی که یه دست‌مبل وتلویزیون ولی امان از کشوها وکابینت ها.

من دیگه هال و پذیراییم خیلی مینیماله نه مبل داریم نه میز تلویزیون 😁

تلویزیونو زدیم به دیوار 

تخت هم نداریم رو تشک میخوابیم و هرروزم جمع میکنم مرتب میره تو کمددیواری

ولی نگم از اتاق خوابمون!!! با اینکه کمددیواری بزرگی داره بازم شببه انباریه. مثلا دو تا بخاری داریم و  دو تا هم بخاری مال مغازه شوهرمه که اورده گذاشته خونه. (اینارو باید بگم بذاره تو مغازه خودش)

یه میز دارم مال کارای هنریمه که روش یه کم شلوغه و اذیتم میکنه.

یه میز هم مال مغازه لباس فروشیمه که اضافه بوده گذاشتم خونه و توی یه طبقه ش کفشامونو که زیاد استفاده نمی کنیم  گذاشتم چون جاکفشی نداریم 

اینا خیلی اذیتم میکنن ولی چاره ای هم ندارم هی رد میشم نگاه میکنم حرصم می گیره اوایل که میرفتم نگاه میکردم گریم میگرفت اخه خیلی از شلوغی بدم میومد و چون تازه ازدواج کردم هیچوقت خونه م شبیه تازه عروسا نبود الان یه کم بیخیال تر شدم 

حیاط خلوت هم داریم که یه گوشه ش پر وسایل مال همسرمه و رنگ و این چیزا و دبه خالی و ...(دقیقا چندروز بعد از عروسی به شوهرم گفتم وسایلتو بیار از خونه مامانت اینا خونه خودمون باشه دیگه.  اخه اونجا یه کمد رو اشغال کرده بود هی میرفت اونجا میگفت فلان چیزمو بیارم فلان چیز وردارم و...

 چشمتون روز بد نبینه یه روز یهو دیدم شوهرم همینجوری  داره ات و اشغال میاره تو خونه

وااای خدااایا داشتم سکته میکردم دوتا پلاستیک پر از لباس کار که معلوم بود صدساله دست نخوردن و کسی نپوشیده. مامانش هرچی لباس کهنه میشه دور نمی ریزه میذاره برای لباس کار. دیگه به مرور همشو ریختم دور یا سالم ترهاشو دادیم به کسی و الان فقط دو دست لباس کار گذاشتم براش مرتب تو یه ساک )

ولی حیاط خلوتمون یه پاکسازی اساسی لازم داره اگه بتونم شوهرمو راضی کنم از وسایلاش دل بکنه خیلی خوب میشه

عزیز دلم قشنگی خونه به مرتب وتمیز بودنش.گفتی تخت ومبل ندارید چون مرسوم نیست بینتون همون یه جوری می تونی بچینی آدم کیف کنه از دیدن خونه.من تخت دارم ولی به خاطر کولر بیشتر شبها تو هال می خوابیم همش میگم کارم شده دوتا هم تخت هر روز مرتب می کنم هم رختخواب ها جمع می کنم.

در مورد وسایل حیاط یا اتاق خرده ریزها بذار خروجی.البتهدچیزی نذارید خروجی که مجبور شید دوباره بخرید چون بهرحال اقتصاد یاری نمی کنه

در مورد اقایونم نمی دونم چرا انقدر مقاومت می کنند به وسایل شون که نمیشه دست زد وسایل خودمون باید قایمکی پاکسازی کنیم.

من ماه های اول ازدواج ام همسرم یه گل وگلدون پلاستیکی بزرگ برای خونه خرید که خیلی زود هم از مد افتاد یعنی هر چقدر میگم بذاریم بیرون قبول نمی کنه به این باور رسیدم وسیله ای که بیاد خونمون دیگه از خونمون بیرون نمی ره