شوهر من قبلا تا ساعت 4 صبح بیدار می موند اما از موقعی که دخترم به دنیا اومده (4 ماهه) شبا ساعت 11 میره می خوابه . هر وقت بچه رو می دم دستش تا یه لقمه غذا بخورم همش می گه زود باش بچه رو بگیر .همش باید ازش بخوام تا بچه رو نگه داره . اصلا واسه بچه وقت نمیذاره . همه بار بچه رو روی دوش من و خانوادم انداخته
سعی کن بهش مسئولیت بدی وگرنه عادت میکنه و میشی مثل من بیچارههههههههههههههه....من خودم هی همه کارهای دخترم رو میکردم ومیگفتم اون خستس گناه داره ولی اشتباه کردم اشتباهههههههههههههههه
منم همینم خودم همه کارای دخترامو میکنم
الان دخترم 2 سال و3 ماهشه فقط مامان.... دیگه داغونم کرده همه کارهاش رو فقط باید مامان انجام بدهههههههههههههههههههه
به زورم که شده مسئولیت بچه رو بنداز گردنش حتی اگه گفت دارم از خستگی میمیرم.....دلت نسوزه 2 سال دیگت منم که حتی یه وقت خالی برا خودم ندارم
وای از روزی که مهمونی بخام برم باید از چندساعت زودتر مشغول اماده کردن دخترا باشم.
حتی شبا حای خوابش رو از ما جدا کرده می گه اتاق شما گرمه . اصلا با من و نه با بچه وقت نمی گذرونه. خیلی از این همه سنگینی بار بچه خسته شدم.
نه..من کمی تنبلم...البته خودمو زدم به تنبلی
واسه همین وشهرم خیلی کمکم میکرد و میکنه هم!!! من در مورده بیشتره چیزا میگم من نمیتونم و من بلد نیستم...مثلا هیچ وقت تا حالا نرفتم مغازه تا میوه بخرم...از اولش گفتم بلد نیستم...و خودم راحت کردم...تو همه کاری کمکم میکنه و به قوله خودش من دست و پاچلفتی هستم و باید خودش همه کارا رو بکنه... آی مادر شوهرم حرصصصصصصصصص میخوره
واسه همین وشهرم خیلی کمکم میکرد و میکنه هم!!! من در مورده بیشتره چیزا میگم من نمیتونم و من بلد نیستم...مثلا هیچ وقت تا حالا نرفتم مغازه تا میوه بخرم...از اولش گفتم بلد نیستم...و خودم راحت کردم...تو همه کاری کمکم میکنه و به قوله خودش من دست و پاچلفتی هستم و باید خودش همه کارا رو بکنه... آی مادر شوهرم حرصصصصصصصصص میخوره
اجازه نده عادت کنه، غذا خوردنت رو حسابی کش بده و به بهانه انجام کارهای بچه بسپرش به باباش، اونجا هم لفت بده
اگه میتونی و زمینشو داره بذار یه کارای رو برات انجان بده سختت میشه تنهایی
.
شوهر منم یه وضعیه...افتضاح.. داغونم
یه دفعه وقتی بچه 1 ماهه بود دادم دستش گفتم شیر خورده جاشم تمیزه حالا یکم نگهش دار تا من یه ذره بخوابم . وقتی بچه گریه می کرد با بچه اومد توی اتاق که من بیدار شم و بچه رو بگیرم
یه دفعه وقتی بچه 1 ماهه بود دادم دستش گفتم شیر خورده جاشم تمیزه حالا یکم نگهش دار تا من یه ذره بخوابم . وقتی بچه گریه می کرد با بچه اومد توی اتاق که من بیدار شم و بچه رو بگیرم
چقدر بد که اتاقسو جدا کرده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز