سلام طلا جون عالیه میشه اگه اینکارو بکنیم، من موافقم
منم خیلی دوست دارم برای بچم همه کار بکنم، نمیخوام کم بزارم ، خوشحالم از فکر خوبت طلا جون
رفتی طلا جان
طلا جان موضوع این هفته بازی باشهههههه من کمی شروع میکنم اگه اومدی شما هم بگو ، چه خوب میشد شماهم بودی با هم تبادل میکردیم
یک توپ کوچک نرم انتخاب کنید، آن را در یک ظرف درپوش دار بگذارید. از بچه بپرسید توپ کجا رفت؟ او را تشویق کنید که در ظرف را باز کند و توپ بیرون بیفتد مثل جعبه هایی که دلقکی بیرون می پرد، بیرون افتادن توپ هم برای او جالب خواهد بود. مرصاد خیلی این بازی رو دوست داره، یا زیر پتو میزارم و دنبالش میگرده وقتی پیدا میکنه با هیجان کلی میخنده
اسباب بازیهای رنگی را در کنار هم بگذارید. مثلاً سیب قرمز و ماشین قرمز و توپ قرمز باید در یک طرف باشد. در این بازی به او کمک می کنید که کم کم با رنگها آشنا شود.
کودکتان را روی زمین در مقابلتان بنشانید و یک ماشین اسباب بازی را روی زمین حرکت دهید او را تشویق کنید که بعد از شما این کار را انجام دهد سعی کنید که رفت و آمد ماشین را با او ادامه دهید. این کار جلو و عقب رفتن و چرخاندن و حرکت اجسام را به او یاد خواهد داد.
سلام کسی نیست
سلام من اومدمممممممممممممم باشه خودم شروع میکنم تا مایل بشیدو بیاید
کسی نمیخواد برای بچش وقت بزاره و چیزای خوب یاد بچش بده، اگه قرار نیست بیاید ببندم تایپیکو ، گه موافقید اعلام کنید
سلام زهره جون پسر گلت خوبه منم با این ایده موافقم هر هفته یک موضوع . من بیشتر شبها میام ساعت 10 به بعد که بچه ها خوابن .
پسر من بیشتر با وسایل خونه مثل کنترل tv غذا ساز ابمیوه گیری دفترکتابهای خواهرش کار داره زهره جون من کلی از تو چیز یاد گرفتم وسعی میکنم این بازیها رو با علی رضا انجام بدم .پسر گلت رو ببوس
سلام...
کسی هست؟
مامی دو گل خوشبختم. اتفاقا پارمیس هم بیشتر با وسایل خونه بازب میکنه.
یکی از بازی هایی که ما با هم انجام میدیم اینه و خیلی هم دوست داره:مثلا دوتامون وایستادیم من هی میرم پشتم را بهش میکنم و آردم آروم شعر میخونم براش یه جای حساس از شعرو یه دفعه بلند میخونم و برمیگردم طرفش اونم ذوق زده میشه و فرار میکنه دوباره من شروع میکنم وهمینجور ادامه میدیم
کسی هست؟
مامی دو گل خوشبختم. اتفاقا پارمیس هم بیشتر با وسایل خونه بازب میکنه.
یکی از بازی هایی که ما با هم انجام میدیم اینه و خیلی هم دوست داره:مثلا دوتامون وایستادیم من هی میرم پشتم را بهش میکنم و آردم آروم شعر میخونم براش یه جای حساس از شعرو یه دفعه بلند میخونم و برمیگردم طرفش اونم ذوق زده میشه و فرار میکنه دوباره من شروع میکنم وهمینجور ادامه میدیم
من کشوی آخر آشپزخونه رو خالی کردم و چند تا بطری و ظرفای پلاستیکی گذاشتم براش که با اونا هم بازی کنه
من هم اکثر مواقع از ده شب به بعد هستم وقتی پارمیس خوابه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز