ولی ما دیشب تفلد بود
همسری با باسن درو باز کرد و با گل و کیک تشریف آوردن
بعد مسعود اومد توی آشپزخونه (دستش هم چیزی بود که پشتش قایم کرده بود)
خودشو کش داد و گفت مــــــــامــــــان تولدت مبارک، بوست کنم.
خم شدم بوسش کنم بهم کادو رو داد
فکر میکنید چی بود
بعد همسری گفت زنگ زده مامانم و داداشم هم بیان، منه خسته
مامانم هم اومد ی پاکت گذاشت رو میز
کادوی همسری ی سکه بود کادوی مامی صد تومن پول