خونواده شوهرمن وقتی هشت ماهه حامله بودم و کوچ کردم یه زنگ نزدن بگن داری چیکار میکنی؟؟؟من اگه شوهرم الان براشون کاری کنه خییییییلی ناراحت میشم...بهمین دلیل
ولی انقد پرروان....یه توقعاتی دارن مثلا زنگ میزنن یه پرس چلو کباب بگیر بیار!!!!!شامپو فلان مون جا مونده تو سوپری برو بردار بیار!!!!بیا خاهرتو بردار از خونه ما ببر خونه خودش!!!!!خلاصه فقط از پسر بیگاریییییی میکشن...خیلی پررررروووووو تشریف دارن
نه عزیزم من از اول ازدواج تا الان یادم نمیاد کمکی کرده باشن. ولی وقتی من این رفتار رو دارم کلا زبون همه در مقابلم بسته ست. مادرشوهرم نمیتونه هیچی پشت سرم بگه همه منو تایید میکنن بدون اینکه کاری کرده باشم. پسرش کارهای مامانه رو انجام میده من یه تلفن میکنم میگم مامان اگه کاری داشتی حتما بگوووو!!! پسره واسه مادرش نوبت دکتر میگیره و میبره و میاره همه میگن چه عروسیه مانع شوهره نمیشه. وقتی شوهرم برمیگرده با زبون خوش کارهای خودم رو هم بهش میدم انجام بده
اتفاقا منم بهشون پیشنهاد کارگر و دادم اما فقط میخواد حرص منو در بیارهjewelsجان خوب تو چون شهرستانه اینطوری نظرت من شوهروزس تازه کاری نباشه 4یا5 بار شوهرم زنگ مینه 10بارم مامانش روزی یک بارم باید بره حرت در نمیاد بازم
jewelz بازم مادرشوهرت فهمیدس...وقتی شوهر من اینکارا رو میکنه...مادرشوهرم میگه پسر خانوادشو ول نمیکنه زنشو بچسبه...عشق مادر و خواهر یچیز دیگس...پسر به حرف زنش نکرد زنش و آدم حساب نمیکنه و میاد...شک ندارم که میگه..میشناسمش
تازه دارم واسش فسنجون درست میکنم که حالشو ببره
شوهر منم رفته خونه مامانش ولی من اصلا ناراحت نیستم 
نورا جان شوهر من هر ماه دو سه روز میره به مادرش سر میزنه و کارهاش رو انجام میده و سالی یک ماه هم مادرشوهرم میاد اینجا. خانواده ش در کل زیاد میان و میرن. جالب اینه که یه برادرشوهر دیگه هم اینجا دارم خونه اون در حد یکی دو روز میرن.
مامان آلوچه چند ساله ازدواج کردی؟چون منم اولا ازینکارا میکردم
آخه تجربه ثابت کرده تو این موارد هر چی حساس تر باشی بدتره
سودا جان مادرشوهر منم اوایل ازدواجمون دائم میگفت مادر و فرزند مثل گوشت و ناخن هستن نمیشه از هم جدا کرد. مادرشوهر من توی کل فامیل خودش و شوهرش به اعجوبه معروفه! جاریهام از دستش عاصین چون دائم ایراد میگیره. ولی برای راحت زندگی کردن یه خورده متفاوت فکر کنی همه چی حله
من سه ساله ازدواج کردم اوایل سر این مساعل زیاد بحث داشتیم الان خیلی خوب با هم کنار میایم
چون بابا نداره منم سخت نمیگیرم ولی خب صبح خیلی اسرار کردم منم برم دلی چون کار داشتم نرفتم
خوش بحالت jewels جان کاش شما بتونین روم تاثیر بزارین...امروزا خیییلی از دست خونواده شوهر عاصیم....خیییلی ناراحتم
بچه ها من همیشه شاکر خدا هستم چون بهترین مادر شوهر و بهم داده حتی 4 تا خواهر شوهر گل که به قول خودشون اگه من سر درد بگیرم واسم جون میدن عجیبه نه؟ ولی واقعا عاشقم هستن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز