2777
2789
عنوان

شوشوی شما در موقع زایمان چی بهتون هدیه داده یا میده ؟

| مشاهده متن کامل بحث + 36559 بازدید | 235 پست
من نه باردارم نـه فعلا تصمیم دارم که باردار بشم..اما از خوندن تاپیکتون لــذت بـردم..ایشالا که همتـون همیشه خوشبخت و عاشق باشید..ایشالا اونایی که نی نی ندارن و نی نی میخوان زودتر خدا حاجتشون رو بده..ایشالا خدا یه کمکی هم به من بکنـه بتونم خونه بخرم تا سریعا اقدام کنم واسه بارداری...ههههههههه

تینـا جوون مرسی از تاپیک خوبت عزیزم:*
صبــــر،اوج احتــرام به حکمـت خـداست!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

به نظر من چی بودنش مهم نیست، ارزش اون چیز به اینه که همسر شما خودش بره این کارو بکنه.

مثلا اگه شما به طرق مختلف بهش یادآوری کنید که حتما باید طلا باشه ها!
سرویس باشه ها! و از این قبیل چیزا رو هی مستقیم و غیر مستقیم بهش بگین فکر نمی کنم به اندازه یه بلوزی که خودش فکر کرده باشه رفته باشه با سلیقه خودش براتون گرفته باشه بهتون مزه بده!

البته من خودم سر زایمان اولم شوشو برام یه دستبند و گردنبند گرفت، هی هم به بهانه های مختلف منو قبلش حتی تا شب قبل چک میکرد که اگه یه مردی کادو طلا نده چی میشه؟ منم میگفتم هیچی بابا! شما اصلا چیزی نده! هی میگفت نه، یعنی حتما باید طلا باشه؟
بعدا فهمیدم از 7 ماهگی کادوشو گرفته بوده.
سلام بچه ها.
یک سوال کسی اینجا هست شوشو یا خانواده درجه یکش توی یکی از واحدهای دانشگاه آزاد کارمند باشه؟


میخام ببینم بیمه مازاد دانشگاه آزاد هزینه تست غربالگری جنین و سونو ان تی رو میده یا نه؟

برا شفا همه مریض ها دعا کنیم.......................................................... برا سلامتی تمام عزیزانمون خدارو صد هزار مرتبه شکر
فقط یه دسته گل گنده آورد بیمارستان. من دوست نداشتم کادو بگیره. بدم میاد. چیه بابا از این جیب میره اون جیب. منم اهل طلاجات نیستم. طفلک همه حقوقش دست منه! تازه فکر نکنم هیچ مردی به اندازه شوهرم تو بچه داری کمک کنه به زنش. خیلی هوامو داشت و دارهههههههه
نبودنِ تو فقط نبودن تو نیست، نبودنِ خیلی چیزهاست...کلاه روی سرمان نمی ایستد! شعر نمیچسبد...پول در جیب مان دوام نمی آورد! نمک از نان رفته!!! خنکی از آب.......ما بی تو فقیر شده ایم مادر💔
عزیزم همسر من یه سبد گل گرفت که اونهم یادم نیست آیا بهش غیر مستقیم گفته بودم یا خودش اینکارو کرد.اصولا مردا از این عادت ها ندارن و اونهایی که دارن به نظرم از یک عنصر مونث تو زندگیشون مثل مادر خواهر یا همسر یاد گرفتن.آقایون کادو رو میگیرن چون میدونن خانومها ذاتا دوست دارن با گل و کادو ازشون قدردانی بشه وگرنه وقتی بدونن اگه اینکارو نکنن مشکل خاصی پیش نمیاد بی خیال میشن.
خیلیا از قبل به شوهرشون میگن اینو میخوام و برام بخر. این کادو نیست. کادو باید خودجوش باشه
نبودنِ تو فقط نبودن تو نیست، نبودنِ خیلی چیزهاست...کلاه روی سرمان نمی ایستد! شعر نمیچسبد...پول در جیب مان دوام نمی آورد! نمک از نان رفته!!! خنکی از آب.......ما بی تو فقیر شده ایم مادر💔
شوهر خواهر من هیچی به خواهرم نداد
ولی داداشم به خانمش یه گردنبند دادش
شوهر منم چون همیشه خودشو با باجناقش مقایسه میکنه میدونم که نمیگیره تازه چون چند بار به خاطر تولدم هیچی نگرفته و گفته الان وضعم خوب نیست منم که ساده قبول کردم میدونم بازم میخواد همین و بگه ولی شاید مامان و خواهرش مجبورش کنن چیزی بگیره
خدا کنید اونا کاری کنن البته نه بخاطر منا به خاطر چشم و هم چشمی میخوان که اون چیزی برام بخره
من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد
سلام من دوباره زایمان کردم واین دفعه هم یهههههههههههههههههههههههههههههههه دنیا مهربونی و یه سبد گل خوشگل ویه کارت زیبا که هنوز نرسیدم مثل اون کارت پسرم تو وبلاگم بزارمش ویه النگوی پهن خوشگل ورساچ

با نظر اون دوست خوبم هم مخالفم به نظر من این کارها خود جوشه ونیازی به گفتن ما ویا خانواده هاشون نداره .

یه چیز خنده دار هم براتون میگم.

من دو ماه مونده به زایمانم به همسرم میگفتم بریم بیماریتان اتیه برای زایمانمم واونم میگفت نه همون حضرت زینب که سر امیر سهیل رفتی برو بد که نبود منم میگفتم نه بد نبود اما الان که میتونی من ببر اونجا اونم میگفت من کلا 5 تومن برای اون روزات کنار گذاشتم حالا میخوای برو بهمن یا اتیه ویا حضرت زینب هر کدوم میخوای اما خوب خرجای بعدش دیگه عوض میشه .منمگفتم خوب میرم همون حضرت زینب اما یخچال ساید بخر وماشین ظرفشویی واونم قبول کرد و رفتیم اونارو خریدیم .
بعد از 36 هفتم که شد من دردم گرفت رفتیم بیمارستان زینب وگفتن چون داره نی نی زود به دنیا میاد شاید نیاز به دستگاه داشته باشه وما دستگاه نداریم وباید انتقالش بدیم یه بیمارستان دیگه همسرم هم ترسید ومنو برد بیمارستان بهمن واون شب بهم مسکن زدن وفرستادنم خونه وگفتن باید صبر کنی ولی هم نی نی تا 37 هفته بیشتر طاقت نیاورد وهم همسری جرات نکرد ببرم بیمارستان حضرت زینب ومنو برد بیمارستان اتیه هههههههههههههه

هم وسایلم رو عوض کردم هم بیمارستان خوب رفتم هم کادوم رو گرفتم ههههههههههههههه

خیلی حال کردم گفتم تا تو باشی شرط نذاری ههههههههههههه
هروقت که خواستی در مورد راه رفتن کسی نظر بدی اول کمی با کفش های او راه برو
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز